گفتار روز
حاکمیت شرکتی؛ مفهومی فراتر از مرزها
جای خرسندی است که برخلاف زمانی که بررسیها و مطالعات مربوط به پایاننامه کارشناسی ارشد خود را با موضوع حاکمیت شرکتی (Corporate Governance) آغاز کردم و کمتر کسی اطلاعاتی در این مورد داشت، امروز این مقوله به بحثی فراگیر و مورد توجه بسیاری از فعالان و دانشجویان و حتی عموم تبدیل شده است.
مهسا رهبری *
جای خرسندی است که برخلاف زمانی که بررسیها و مطالعات مربوط به پایاننامه کارشناسی ارشد خود را با موضوع حاکمیت شرکتی (Corporate Governance) آغاز کردم و کمتر کسی اطلاعاتی در این مورد داشت، امروز این مقوله به بحثی فراگیر و مورد توجه بسیاری از فعالان و دانشجویان و حتی عموم تبدیل شده است. در مطالبی که اخیرا در مطبوعات در مورد CG به چاپ میرسد، آشفتگیهایی در اتخاذ یک معادل فارسی برای این اصطلاح به چشم میخورد که لازم میبینم در حد مطالعات و برداشت خود از موضوع و به منظور کمک به به کارگیری عبارتی که جنبههای مختلف این اصطلاح را در بر گیرد، توضیحاتی بدهم.
به طور کلی معادلیابی واژگان تخصصی، به ویژه هنگامی که مترجم با یک مفهوم جدید روبهرو است که در فرهنگ دیگری شکل گرفته و اکنون سعی میشود به کمک ترجمه، آن مفهوم در فرهنگ مقصد وارد شود و از آن بهرهبرداری شود، کاری خطیر و ظریف است. برای این کار لازم است ابتدا شناختی معقول از مفهوم کسب شود سپس واژهای یا عبارتی جامع و مانع برای آن پیشنهاد شود. حاکمیت شرکتی یک بحث چند حوزهای(۱) است که در حوزه علوم مختلفی چون حقوق، اقتصاد، مدیریت وعلوم سیاسی مورد توجه و بحث تخصصی قرار دارد.
بحث حاکمیت شرکتی از دهه ۱۹۹۰ در انگلستان، آمریکا و کانادا در پاسخ به مشکلات ناشی از عدم اثربخشی هیاتمدیره در عملکرد شرکتهای بزرگ و رهبری بازار آغاز شد. اما پس از مدتی دامنه این موضوع که در محیط بخشخصوصی شکل گرفته بود، به بخش عمومی نیز گسترش یافت. چهار رکن بنیادین (۲) حاکمیت شرکتی که فراتر از مرزهای ساختارهای متنوع فرهنگی، حقوقی، اقتصادی و ... کشورها مطرح است. انصاف (۳)، شفافیت (۴)، پاسخگویی (۵) و مسوولیتپذیری (۶) به طور عام در هر دو حیطه، بخشخصوصی و بخش عمومی (۷) و در تمام چارچوبهای حاکمیت شرکتی مشترک است.
هدف اساسی که از برقراری حاکمیت شرکتی مناسب در بخش عمومی دنبال میشود، آن است که کسانی که در یک فرآیند دموکراتیک مسوولیتی را از سوی مردم و به نمایندگی از آنها برعهده میگیرند، خود را مسوول تحقق بخشیدن به اهداف تعیینشده برای پست موردنظر بدانند، به طور منصفانه و از روی تعهد به انجام وظایف خود بپردازند، نتایج عملکرد خود را به طور شفاف به اطلاع مردم برسانند و در نهایت در رابطه با چگونگی بهرهگیری از اختیارات و نحوه انجام وظایف خود در مقابل آنان پاسخگو باشند. از همین رو است که توسعه پایدار نیازمند اعمال حاکمیت شرکتی مناسب در هر دو بخش عمومی و خصوصی است.
هدف از اعمال حاکمیت شرکتی، اطمینان یافتن از وجود چارچوبی است که توازن مناسبی بین آزادی عمل مدیریت، پاسخگویی و منافع ذینفعان مختلف فراهم آورد. بنا به تعریف جامعی که بانک جهانی ارائه میدهد «حاکمیت شرکتی به دنبال برقراری تعادل میان اهداف اقتصادی و اجتماعی و میان اهداف فردی و همگانی است.
چارچوب حاکمیت شرکتی برای تقویت استفاده موثر از منابع و همچنین ایجاد التزام برای پاسخگویی در مورد استفاده از آن منابع بهوجود آمده است.»ازاینرو است که اصلاحاتی چون رهبری شرکتها، نظام راهبری شرکتها، اصول حاکمیتی شرکتها و... یا هر اصطلاحی که از Corporate مفهوم Company استنباط میکند، نامناسب و محدودکننده مفهوم اصلی این واژه است. Corporate در این اصطلاح با واژه عربی «مشاع» همخوان است، با این مفهوم که ارکان و ذینفعان مختلف یک سازمان به نحو مشاع در حاکمیت آن سازمان دخیل هستند.
۱) Multidisciplinary
۲) Cornerstone
۳) Fairness
۴) transparency
۵) Accountability
۶) Responsibility
۷) Public sector & Private sector
* کارشناس ارشد حسابداری
ارسال نظر