دکتر امیرعباس کنی
تحلیل علمی‌بازار سرمایه در دنیای امروز به دو طریق عمده صورت می‌گیرد که هر دو روش در واقع مکمل یکدیگر هستند‌. روش اول تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) و روش‌دوم تحلیل تکنیکی (Technical Analysis) است.

در روش بنیادی‌، کلیه عوامل موثر در اقتصاد از جمله تولید و توزیع و عرضه و تقاضا مورد توجه قرار می‌گیرند‌. به این ترتیب شخص بنیادگرا (‌کسی که از روش بنیادی برای تحلیل بازار استفاده می‌کند‌) قادر است تشخیص دهد که گروه‌های مختلف صنعت در بازار در چه وضعیتی قرار می‌گیرند و کدام‌یک از گروه‌ها در شرایط فعلی در بهترین وضعیت قرار دارند‌.
تجربه نشان داده است که روش بنیادی تا این مرحله به خوبی کاربرد دارد‌، اما تشخیص اینکه کدام سهم در میان یک گروه خاص صنعت بهترین است و «چه زمان» موقع خرید یا فروش آن سهم خاص است تنها و تنها در حیطه کاری تحلیل تکنیکی قرار می‌گیرد که بهترین ابزار جهت این کار است‌.
روش بنیادی‌، روند کلی بازار را مشخص می‌‌کند و روش تکنیکی این روند را به یک تحلیل علمی‌‌و ریاضی مبدل می‌سازد. طوری که جزئیات تا حد غیر‌قابل باوری قابل پیش‌بینی می‌شوند.
در ادامه و قبل از اینکه به بحث نمودارهای بین روزی پرداخته شود‌، راجع به فلسفه تحلیل تکنیکی و نحوه ایجاد اصول و مطالب و سرفصل‌های علمی آن صحبت خواهد شد.
فلسفه تحلیل تکنیکی
تحلیل تکنیکی‌، روشی برای پیش‌بینی روند قیمت‌ها از روی قیمت‌های تاریخی و برآورد «‌آینده» بازار از روی «‌گذشته» آن است. تحلیل تکنیکی‌، در‌حال‌حاضر، از مهم‌ترین روش‌های تحلیل بازار است که به طور گسترده در تمام کشورهای جهان مورد‌استفاده قرار می‌گیرد.
اصول کلی
روش تحلیل تکنیکی بر پایه سه اصل اساسی بنا شده است که در تمام بازارهای جهان صدق می‌کنند. همچنین زمانی که صحبت از «‌تمام بازارهای جهان» می‌شود، بازار ایران را نیز شامل می‌شود. تا‌به‌حال بارها از طرف دیگر دوستان و دست‌اندرکاران بورس سوال شده است که:
- آیا تحلیل تکنیکی در بورس ایران جواب می‌دهد؟
پاسخ با کمال اطمینان مثبت است. تحلیل تکنیکی با دقتی بیش از ۷۰درصد در بازار ایران کار می‌کند و این در حد استاندارد جهانی است.
اکنون به مرور کلی اصول اساسی تحلیل تکنیکی پرداخته می‌شود.
اصل اول: همه‌چیز یک سهم در قیمت آن سهم منعکس می‌شود.
اولین و مهم‌ترین اصل در تحلیل تکنیکی این است که همه‌چیز و هر‌گونه اطلاعات موجود پیرامون یک سهم در قیمت بازار آن تبلور می‌یابد. تکنسین‌ها (‌کسانی که برای تحلیل بازار از تحلیل تکنیکی استفاده می‌کنند‌) معتقدند که تمام دانش موجود درباره سهم صرف‌نظر از اینکه بنیادی، اقتصادی، سیاسی و یا روانشناختی باشد‌، در قیمت بازار سهم نمایان می‌شود. برخی تکنسین‌های متعصب برخلاف تحلیلگران بنیادی‌، مطالعه اطلاعات و صورت‌های مالی شرکت‌ها و درآمد آنها و عوامل عرضه و تقاضا را بیهوده می‌دانند. آنها معتقدند که تمام این اطلاعات متفرقه در یک‌جا به منصه ظهور می‌رسد که همان «‌قیمت روز سهم» است.
در واقع ترکیب این دو روش (یعنی روش تکنیکی و بنیادی) نتیجه‌ای عالی در بر خواهد داشت. یعنی با استفاده از تحلیل بنیادی و مطالعه عوامل عرضه و تقاضا می‌توان روند کلی بازار و برتری گروها (گروه‌های خاص) را تعیین کرد و سپس با استفاده از تحلیل تکنیکی بهترین سهم‌ها را از میان آنها انتخاب کرد. در ادامه این مورد به تفصیل و با ذکر مثال‌های متعدد توضیح داده می‌شود.
اصل دوم: قیمت‌ها در روندهایی حرکت می‌کنند که آن روندها در برابر تغییرات مقاومت می‌کنند.
اصل دومی‌که روش تحلیل تکنیکی بر پایه آن بنا شده این است که قیمت‌ها در مسیر‌ها یا روندهای خا‌صی حرکت می‌کنند و آن روندها در مقابل تغییرات ناگهانی از خود مقاومت نشان می‌دهند. عرضه و تقاضایی که برای یک محصول وجود دارد، باعث می‌شود تا روند حرکت سهم مربوط به شرکت تولید‌کننده آن محصول در حالت تعادل قرار گیرد. وقتی حرکتی آغاز شد‌، تغییری در آن پدیدار نمی‌شود مگر اینکه خود به پایان رسد. به عنوان مثال، اگر یک سهم شروع به افزایش قیمت کند‌، افزایش قیمت آن ادامه خواهد یافت تا اینکه به نقطه بازگشت مشخصی برسد.
به عنوان مثال، یک «‌اتومبیل» را در ذهنتان فرض کنید، شما به عنوان سرمایه‌گذار یک «‌موتور سوار» هستید و سهم مورد توجه شما یک «‌اتومبیل» است که جلوی شما حرکت می‌کند. وقتی سهم یا همان اتو‌مبیل به راه بیفتد‌، ابتدا سرعت پایینی دارد. اما به تدریج بر سرعت خود می‌افزاید تا به نقطه خاصی برسد. اگر این اتومبیل بخواهد مسیر خود را تغییر دهد و ‌بر‌خلاف جهت فعلی حرکت کند‌، ابتدا از سرعت خود می‌کاهد‌ (‌در مورد اتومبیل که به راحتی می‌توان این کاهش سرعت را تشخیص داد‌. اما در باره سهم چطور؟ پاسخ این است که وقتی تغییر قیمت روزانه افت می‌کند، سرعت سهم کاهش یافته است) تا سرعتش به صفر برسد و آن‌گاه به تدریج می‌پیچد (‌یا دور می‌زند) و در مسیر جدید قرار می‌گیرد. یک اتومبیل در‌حالی که دارای سرعت بالا باشد هیچ‌گاه نمی‌تواند به‌یکباره تغییر مسیر دهد و ناگزیر از کاهش سرعت است. همین نکته در مورد سهم نیز وجود دارد. به اصطلاح می‌توان گفت که‌: «‌سهم دارای اینرسی است».
یک سهم ابتدا مسیری را آغاز می‌کند که می‌تواند کاهشی و یا افزایشی باشد و به این طریق ‌روندی ‌را به وجود می‌آورد. این روند تا هنگامی‌وجود دارد که جابه‌جایی قیمت به تدریج کند شود و به اصطلاح «‌راهنما بزند» که تغییر جهت می‌دهد و مسیر خود را عوض می‌کند. در آن نقطه سهم «‌روند» جدیدی را آغاز می‌کند.
‌مثال
اجازه ‌دهید برای روشن شدن موضوع روی یک مثال واقعی کار کنیم. شکل زیر نمودار قیمت شرکت تراکتور‌سازی ایران را در یک‌ماه گذشته نشان می‌دهد.

pic1

همان‌طور که در نمودار مشاهده می‌شود هیچ‌گاه نمودار قیمت منفصل نیست‌. روند در ابتدا نزولی بوده است و از حدود 5000‌ریال تا حدود 3000ریال کاهش‌یافته و سپس دوباره روندی افزایشی را آغاز کرده است.
اصل سوم: فعالیت باز قابل تکرار است
آخرین اصل کلیدی روش تحلیل تکنیکی بر این پایه بنا شده است که بازار به صورت مداوم در حال تکرار خود است‌. الگوهای مشخصی را در فاصله زمان‌های مختلف می‌توان روی نمودارها یافت‌، یعنی الگوهایی که دائم در حال تکرار شدن هستند. این البته به یک اصل مهم روانشناختی باز می‌گردد که انسا‌ن‌ها در شرایط مشابه عکس‌العمل‌های مشابهی از خود نشان می‌دهند. از آنجا که بازار سرمایه نیز انعکاسی از عملکرد انسان‌ها است‌، تکنسین‌ها این عکس‌العمل‌ها را مطالعه می‌کنند تا در موقعیت‌های مشابه بتوانند عکس‌العمل‌های مشابه را پیش‌بینی کنند.
انواع نمودار‌هایی که در تحلیل تکنیکی مورد استفاده قرار می‌گیرند به شرح زیر هستند:
1 - ‌نمود ار میله ای ( Bar Chart)
۳ - نمودار خطی ( Line Chart)
۴ - نمودار نقطه و رقم (Figure Chart & Point)
۲-نمودار شمعی ژاپنی (Japanese Candlestick Chart)
در زیر نمونه‌ای از هر کدام از نمودارهای فوق را می‌بینید:

pic2

نمودار میله‌ای
رایج‌ترین نوع نمودار‌، نمودار میله ایست که اکثر تکنسین‌ها از آن استفاده می‌کنند. در این نوع نمودار چهار نوع داده مختلف درباره یک سهم مورد‌نیاز است که عبارتند از:
1 -‌ قیمت بالا (High)‌: بالاترین قیمت سهم در روز
۲ - قیمت پایین (Low)‌: پایین‌ترین قیمت سهم در روز
3 - قیمت ابتدایی (Open)‌: قیمتی که سهم در اول وقت معامله می‌شود و اغلب قیمت پایانی روز قبل است.
۴ - قیمت پایانی (Close)‌: قیمتی که سهم در آخر روز با آن بسته می‌شود.
نحوه رسم نمودار میله‌ای را در شکل زیر مشاهده می‌کنید:

pic3
نمودارها از هر نوع که باشند به چهار صورت باید قابل دسترس باشند. اول بین روزی، دوم روزانه، سوم هفتگی و چهارم ماهانه. نمودار ماهانه روند کلی سهم را در بلند‌مدت نشان می‌هد. نمودار هفتگی روند میان‌مدت را نشان می‌دهد و نمودار روزانه روند کوتاه‌مدت سهم را نمایان می‌سازد و در نهایت نمودار بین روزی نوسانات قیمت سهم را در طول یک روز کاری مشخص می‌کند. بسیاری از تکنسین‌ها ابتدا روند بلند‌مدت و میان‌مدت را در نظر می‌گیرند و در کنار آن از خرید و فروش‌های کوتاه‌مدت سود‌های کلان عاید خود می‌سازند‌. توجه کنید که حتی اگر سهمی‌روند نزولی در بلند‌مدت داشته باشد می‌تواند در معاملات کوتاه‌مدت و نوسان‌گیری سودآور باشد.
مقیاس‌های حسابی و لگاریتمی‌:
بر روی نمودار میله‌ای محور افقی (‌محور ‌x‌ها) محور زمان و محور عمودی (محور y‌‌ها) محور قیمت است. بنابراین در هر نمودار خط افقی زمان و خط عمودی قیمت سهم را مشخص می‌کند. مقیاس محور عمودی که همان محور قیمت است، می‌تواند هم به صورت حسابی و هم به صورت لگاریتمی‌در نظر گرفته شود.
لازم به ذکر است در مقیاس حسابی فاصله بین دو واحد قیمت در طول محور ثابت است. یعنی فاصله بین قیمت 10 تا 20 همان فاصله بین 20 تا 30 است. اما در مقیاس لگاریتمی‌فاصله بین دو واحد قیمت بر طبق نسبت آن دو تغییر می‌کند. مثلا فاصله 10 تا 20 با فاصله بین 20 تا 30 متفاوت است. در اولی افزایش 100‌درصد و در دومی‌افزایش 50‌درصد‌ است. اما فاصله 10 تا 20 با فاصله 20 تا 40 مساوی است‌، چون در هر دو افزایش 100‌درصد بوده است.
در زیر نمودار شاخص کل بورس اوراق‌بهادار تهران در دو مقیاس حسابی و لگاریتمی آمده است:

pic4

شکل 5‌: نمودار شاخص کل بورس اوراق بهادار در مقیاس حسابی

pic۵

شکل ۶‌: نمودار شاخص کل بورس اوراق بهادار در مقیاس لگاریتمی
حجم:حجم معاملات روزانه برای هر دوره زمانی معمولا در پایین نمودار قیمت و به صورت میله‌ای نمایش داده می‌شود. هر‌چه حجم میله بلندتر باشد میزان حجم آن روز بیشتر بوده است.