گروه بورس- بهاره نوری: شاخص بازده نقدی و قیمت (TEDPIX) مهم‌ترین عددی است که برخی فعالان بازار سرمایه در دوره رشدهای آنچنانی و نزول‌های اینچنینی همواره به آن توجه می‌کنند و معتقدند شاخص کل معیار مناسبی برای سیگنال خرید و فروش در بازار است. شاخص کل معیاری است که در اواخر سال 87 طراحی و مورد محاسبه قرار گرفت و پیش از آن مبنای بررسی و برآیند روند بازار شاخص قیمت (TEPIX) بود که این شاخص بیانگر تغییرات قیمت کل بازار بود.
این دو شاخص در ظاهر تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند و تنها تفاوت آنها در شیوه تعدیل آنها است؛ به گونه‌ای که شاخص کل علاوه بر موارد تعدیل شاخص قیمت، در صورت پرداخت سود نقدی نیز تعدیل می‌شود، اما واقعیت این است که شاخص کل به هیچ عنوان بیانگر واقعیت روند بازار نیست. این شاخص در زمان رونق بازار رشدی چند برابر کل بازار و در زمان نزول نیز کاهشی بسیار کمتر از بازار را تجربه می‌کند. شاید در چند سال اخیر که روند حرکت بازار متعادل و روبه رشد بود کمتر به این موضوع اهمیت داده شد که چطور شاخص که در بهترین شرایط سیاسی و اقتصادی در سال ۸۲ عددی معادل ۱۳ هزار و ۸۰۹ واحد را تجربه کرد، به یکباره و بعد از تغییر فرمول محاسباتی پس از چند سال به عددی نزدیک به ۹۰ هزار واحد رسید. مساله اینجاست که شاخص کل بیش از هر چیزی برای بزرگنمایی موفقیت‌ها در بورس طراحی شده است. در حال حاضر شاخص کل مانند آینه‌ای دوکاره عمل می‌کند که در زمان موفقیت با بزرگنمایی همه چیز را درشت‌تر از واقعیت نشان می‌دهد و در زمان رکود و ناکارآیی نیز همه چیز را کوچک‌تر از اندازه واقعی در معرض دید عموم قرار می‌دهد.
از دیگر مواردی که می‌توان به آن پرداخت این است که چرا شاخص قیمت که در گذشته مبنای محاسباتی بود از تابلوی معاملات حذف شد و با وجودی که سازمان این شاخص را محاسبه می‌کند. اما از انتشار آن خودداری می‌کند. به نظر می‌رسد واقعیتی که با مقایسه این دو شاخص خودنمایی می‌کند نشان‌دهنده برخی حقایق از وضعیت واقعی بازار است.
سوال دیگری که در این بین مطرح می‌شود این است که آیا ارزش بازار نیز به اندازه عدد شاخص کل طی این سال‌ها رشد کرده یا این تنها شاخص کل بوده که هر روز بزرگ‌تر از قبل شده و دیگر شاخص‌های بازار یا ابزارهای معاملاتی از این رشد بی‌نصیب بوده‌اند؟ سال گذشته نیز مرکز پژوهش‌های مجلس با توجه به انتقادات مطرح شده درباره محاسبه شاخص پیشنهادهایی را برای بهتر شدن شیوه محاسبه شاخص به مسوولان ارائه کرده، اما در حال حاضر با توجه به اینکه مجموعه مسوولان بازار نسبت به تغییر فرمول شاخص بی‌توجه هستند می‌توان نتیجه گرفت که قرار نیست به این زودی‌ها نحوه محاسبه شاخص کل تغییر کند و تنها مسوولان در مصاحبه‌های خود خبر از پیگیری این مساله می‌دهند؛ بدون اینکه در عمل پیشرفتی در کار وجود داشته باشد.
باید حساسیت نسبت به شاخص کم شود
از آنجا که شاخص کل و بازده نقدی برآیندی از رفتار کل سهام بازار نیست با مبنا قرار دادن آن بازار در شناسایی سود و زیان سهامداران دچار خطا می‌شود. محمدرضا صادقی مقدم از کارشناسان بازار سرمایه با ذکر مطلب فوق افزود: در سال گذشته شاخص از مرز ۵۰ هزار واحد به نزدیک ۹۰ هزار واحد رسید که تنها چند شرکت در این شاخص نقش تعیین‌کننده داشتند و بقیه شرکت‌ها از این رشد، بهره‌ای با درصدهای پایین بردند. برای نمونه بسیاری از سهامداران که پرتفوی متنوعی داشتند و روی سهام خاص تمرکز نکرده بودند سودی در حدود اوراق مشارکت کسب کردند. این کارشناس بازار سرمایه از دیگر اشکالات وارد به این مساله را محاسبه سود نقدی در داخل عدد شاخص دانست و اظهار کرد: وقتی که سود نقدی در داخل شاخص محاسبه می‌شود از اصلاح شاخص بعد از فصل مجامع و کاهش قیمت شرکت‌ها جلوگیری می‌کند. به گفته وی به دلیل محاسبه سود نقدی شرکت‌ها در عدد شاخص اگر تمام شرکت‌های فعال در بورس در یک بازه زمانی با افت قیمت شدید مواجه شوند و قیمت آنها به سمت صفر میل کند باز هم شاخص از یک عدد مشخص پایین‌تر نخواهد آمد که این مساله بیانگر این نکته است که شاخص کل نمی‌تواند معیار مناسبی برای رشد یا افت بازار سرمایه باشد.
صادقی مقدم با ابراز این نکته که باید به شاخص تنها به عنوان یک عدد نگاه کرد، اظهار کرد: اولین مساله حائز اهمیت این است که از شاخص‌زدگی دست برداریم و شاخص کل را نه مبنای تبلیغات برای بازار قرار دهیم و نه از رشد یا افول آن هیجان‌زده شویم. در حال حاضر عدد شاخص به حدی اهمیت دارد که سازمان برای جلوگیری از ریزش آن به هر سیاستی دست می‌زند، از انواع تبلیغات مثبت بر شاخص گرفته تا دستورالعمل معاملاتی که برای حمایت از شاخص آن را اجرایی کرد.
این کارشناس همچنین عنوان کرد در حال حاضر شاخص تقریبا عددی ثابت است و نوسان کمی دارد در حالی که قیمت بیشتر شرکت‌ها هر روز ۴ درصد پایین می‌آید و مسوولان نیز که دم از به تعادل رسیدن بازار می‌زنند باید برای بازار روشن کنند که شاخص عدد مهمی نیست اگر رشد کرد این رشد به معنی ثروتمند‌تر شدن سهامداران نیست؛ چراکه طی این مدت به روشنی دیدیم که بازار تنها با هلدینگ خلیج فارس می‌توانست شاخص را ثابت و گاهی مثبت کند در حالی که بیشتر شرکت ها منفی بودند و برعکس گاهی با عرضه منفی شرکتی بزرگ در بازار مثبت، شاخص به راحتی
منفی می‌شد.
نبود اراده
برای تعیین فرمول محاسبه شاخص
محاسبه شاخص یک روش محاسباتی است که می‌توان مولفه‌هایی را به آن اضافه یا از آن حذف کرد. حسین خواجوی از کارشناسان بازار سرمایه با ذکر این مطلب گفت: خیلی از مولفه‌ها را می‌توان در محاسبه شاخص لحاظ کرد به عنوان نمونه نه تنها بازده نقدی، بلکه معاملات بلوکی را هم باید از پروسه محاسبه عدد شاخص خارج کرد؛ چراکه به وسیله معاملات بلوکی به راحتی می‌توان روند شاخص را دستکاری کرد و در یک بازار منفی شاخص را مثبت کرد.
وی در ادامه افزود: البته به دلیل اینکه مدیران فعلی از تغییر فرمول شاخص طی این سال‌ها بسیار منتفع شده‌اند قاعدتا تغییر فرمول شاخص طی این دوره مدیریتی انجام نخواهد شد، چراکه در زمان آغاز به کار مسوولان سازمان عدد شاخص زیر ۱۰ هزار واحد بود و اکنون به مرز ۸۰ هزار واحد رسیده است؛ یعنی طی یک دوره کمتر از ۱۰ سال شاخص بیش از ۸ برابر شده و این مدیران از این لحاظ بی‌نظیرترین کارنامه را طی ادوار گذشته و حتی آینده خواهند داشت.
این کارشناس بازار سرمایه شاخص را تنها فاکتور سنجش عملکرد بازار دانست و اظهار کرد: در شرایط فعلی عملکرد مدیران تنها براساس همین فاکتور سنجیده می‌شود، در حالی که باید از مدیران پرسید به غیر از شاخص کل که طی این مدت چنین رشدی را تجربه کرده کدام فاکتور بازار سرمایه با تعیین ضریب رشد حرکت کرده است؟ سطح دانش و تحلیل در بازار چند برابر شده؟ نقش ابزار معاملاتی در بازار تا چه حد است؟ امروز در بازار هنوز آپشن معاملاتی نداریم و همچنین خیلی کم و کاستی‌های دیگر وجود دارد، اما شاخص چند ده هزار واحدی داریم که می‌توان به آن افتخار کرد و متاسفانه در کنار تمام این داشته‌ها سهامداران حقیقی و حقوقی با درک و تحلیل بالا نداریم که به شاخص تنها به عنوان یک فاکتور معاملاتی نگاه کنند، نه بیشتر.به گفته خواجوی در بازار بنیادگرایی بسیار ضعیف است و همه به دنبال یک نماد و عدد هستند که آن هم شاخص کل است.
این کارشناس بازار سرمایه تغییر فرمول شاخص کل را اشتباه خواند و گفت: تغییر فرمول شاخص از ابتدا اقدام درستی نبود، شاید اگر آن روز در بازار درک درستی از تبعات این تصمیم وجود داشت اجازه تغییر فرمول شاخص را به مدیران نمی‌داد و عکس‌العمل درستی نسبت به آن صورت می‌گرفت. به گفته وی، در بورس‌های دیگر نقاط دنیا شاخص اصلی شاخص قیمت است و دیگر شاخص‌های بازار بعد از آن قرار می‌گیرند و از اهمیت کمتری برخوردار هستند و معیار اصلی سنجش بازارهای سهام، شاخص کل است. این کارشناس بازار سرمایه در پایان به این موضوع اشاره کرد که باید به لحاظ کمی و کیفی همزمان رشد کنیم تا با یک متغیر روند بازار جابه‌جا نشود.