روانشناسی بازار
مثلث ترس در معاملات
توماس اس بولکووسکی متخصص سرشناس روانشناسی بازار سهام در یکی از مقالات خود با عنوان ترس از موفقیت نوشته است: به خاطر میآورم در دوران کودکیام هنگامی که باید به مدرسه میرفتیم از کنار یک رودخانه عبور میکردیم. گاهی برای شیطنت از طنابی که برای عبور از رودخانه در آنجا قرار داشت، استفاده میکردیم و هنوز به خاطر دارم که بیشتر اوقات از لاکپشتهای رودخانه، از پاره شدن طناب و خیلی چیزهای دیگر میترسیدم و جلو رفتن برایم دشوار بود. ترس از افتادن مرا فلج میکرد. انگار که پاهایم را از من گرفته باشند. شاید در آن هنگام دچار ترس از موفقیت بودم.
افراد توسط والدین و دوستان خود اینگونه تربیت میشوند که مانند یک بازنده به نظر نرسند و همیشه تلاش کنند موفق شوند. این نیاز به موفقیت به هر قیمت، انجام معامله را کار دشواری میکند. معاملهگرانی که از زیان کردن و از این که ناموفق شوند میترسند، اغلب بیشتر از دیگران زیان میکنند. این معاملهگران در واقع همان دسته از افرادی خواهند شد که همیشه از آن میترسیدند. با این ترس که معامله بعدی هم ناموفق خواهد بود، دیگر دست به معامله جدیدی نمی زنند. اگر هم به سختی انگشت خود را در این آب سرد فرو کنند، با دیدن کوچکترین بازگشت روند قیمت و درست پیش نرفتن روند تغییر قیمتها، به جای آن که از برنامه معاملاتی خود تبعیت کنند، به سرعت با زیان از آن معامله خارج میشوند.
آیا شما از موفق شدن میترسید؟
به سوالهای زیر پاسخ دهید تا متوجه شوید که از موفقیت میترسید یا خیر.
۱. آیا به شما این گونه آموخته اند که بهترین باشید، همیشه موفق شوید و همیشه خوب به نظر برسید؟
۲. آیا از تغییر میترسید؟
۳. آیا از ناشناختهها میترسید؟
۴. آیا احساس نیاز میکنید تا به هر قیمتی که شده در همه کارها برنده شوید؟
۵. آیا این مسوولیت را قبول میکنید که برای موفق شدن، کارهایی که لازم است را چندین بار تکرار کنید؟
۶. آیا از این که مانند شکست خوردهها و بازندهها به نظر برسید، میترسید؟
۷. آیا به جای آنکه سعی کنید محدوده راحتی عاطفی خود را گسترده تر کنید، معامله میکنید تا زیان نکنید؟
۸. آیا به طور معمول سهامی که خریدهاید و کاهش قیمت داشته اند را بیش از حد معمول نگه میدارید؟
پاسخ مثبت به هر یک از سوالهای اول تا سوم به همراه پاسخ مثبت به بیش از یک سوال در میان سوالهای چهارم تا هشتم به این معناست که از ترس از موفقیت رنج میبرید.
در مورد ترس از موفقیت شرایط مختلف وجود دارد:
۱. شکست پس از موفقیت
در این شرایط، ترس از شکست مربوط به ترس از موفق شدن است. بر اساس موفقیتهایی که در معاملات قبلی به دست میآید، این تصویر که فرد، معاملهگر بسیار خوبی است تقویت شده و تصمیم میگیرد به هر قیمتی شده در تمام معاملات بعدی موفق شود. به این ترتیب سهام زیان ده خود را بیش از حد معمول نگه میدارد و سهمهای سودده را به زیان ده تبدیل میکند و در مورد آنها که دچار زیان شده آن قدر سهام مورد نظر را نگه میدارد که زیان او هر روز زیاد تر میشود. عدم تمایل او به درس گرفتن از اشتباهات گذشته، به این معنا خواهد بود که فرد محکوم به تکرار اشتباهات است.
هنگامی که قیمت سهام کاهش مییابد، مقدار بیشتری از سهام مورد نظر را در قیمتهای پایین تر میخرد و تنها بعد از زیانهای هنگفت است که مجبور میشود تمام آنچه دارد را بفروشد.
معاملهگران دیگری هم هستند که از ترسی که دارند، قیمت دستور توقف زیان خود را بسیار نزدیک به قیمت خرید قرار میدهند تا به تصور خودشان زیان نکنند. این گونه است که حتی در صورت بالا رفتن قیمت هم آن قدر قیمتها را با استرس دنبال میکنند که به سرعت سهام سودده خود را میفروشند.
معاملهگران دیگری هم ظهور و بروز این ترس را با تحقیق بیش از حد در مورد سهامی که میخواهند بخرند، نشان میدهند و اغلب این گونه است که از خرید آن منصرف میشوند. این افراد به کار خود اطمینان ندارند و نتایج کار آنها این موضوع را نشان میدهد. الزام درونی این افراد برای خوب و موفق به نظر رسیدن باعث میشود هیچ گاه نتوانند سهام سودده خود را به اندازه کافی نگه دارند و از سود قابل قبولی برخوردار شوند.
۲. ترس از افتادن (نه شکست)
برخی افراد هم مقدار زیادی از سهام یک شرکت را میخرند و آنگاه شروع به ترسیدن میکنند. انگار که بر روی یک طناب به زحمت ایستاده اند و هر لحظه ممکن است بیفتند. این افراد به جای آن که بر معاملات خود و این که تا چه اندازه با برنامه معاملاتی آنها منطبق است تمرکز کنند، بر پولی که به دست خواهند آورد یا از دست خواهند داد متمرکز میشوند. این افراد معمولا به خاطر ترسی که دارند زود از معاملهای که انجام دادهاند خارج میشوند و موقعیت برخورداری از سودهای قابل توجه را از خود سلب میکنند. در واقع این افراد به نوعی سعی میکنند به محدوده راحتی عاطفی خود بازگردند.
شما هم باید بدانید که محدوده راحتی عاطفی شما چه اندازه است و متوجه باشید هنگامی که پا فراتر از این محدودهها قرار میدهید، افکار منفی به ذهن شما وارد میشود و تمرکز شما را به هم میزند. من همیشه مسائل و احساسات حاشیهای را نادیده میگیرم و فقط به این موضوع تمرکز میکنم که چه اندازه به اصول و برنامه معاملاتی خود پایبند هستم.
۳. مراقبت و احتیاط بیش از حد
گاهی افراد در آغاز کار تصمیمات درستی میگیرند و از مقدار کمی پول سود زیادی به دست میآورند. اما پس از یک زیان بزرگ
همه چیز برای این افراد تغییر میکند. این افراد از آن به بعد شروع به تحلیل مجدد تمام تصمیم گیریهای خود کرده و از وارد شدن به بسیاری از معاملات اجتناب میکنند. هنگامی هم که معاملهای انجام میدهند، نظر خود را تغییر میدهند و به سرعت از آن معامله خارج میشوند. به عبارت روشن تر، این افراد اعتماد به نفس خود را از دست میدهند و به میزان افراطی محتاط میشوند.
معاملهگر دیگری هم از ترسی که داشت، نمیتوانست میزان قابل قبولی از یک سهام را بخرد. او نمی توانست درک کند، سیستمی که برای اجتناب و فرار از زیان برای خود طراحی کرده میتواند در مورد خریدهای سنگین تر هم خوب عمل کند. تمام کاری که لازم بود انجام دهد این بود که محدوده راحتی عاطفی خود را کمی گستردهتر کرده تا بتواند میزان بیشتری از هر سهم را خریداری و سود بسیار بیشتری از هر معامله و تصمیم درست نصیب خود کند.
منبع: www.bourse۲۴.ir
ارسال نظر