زمانی که موضوع سرمایه‌گذاری مطرح می‌شود ذهن بیشتر افراد به سهام و اوراق مشارکت معطوف می‌شود. به طور حتم این‌ها، ابزارهای اصلی سرمایه‌گذاری برای ایجاد ثروت هستند، اما هر دوی آنها نیاز به یک سرمایه اولیه یا وجه نقد دارند؛ البته وجه نقدی که ممکن است از «هر کجا» باشد.

برای بیش‌تر مردم، کلمه «هر کجا» عبارت شغل را تداعی می‌کند. درک ارتباط بین کار و پول، درسی است که همه ما، در طول عمر خودمان فرا گرفتیم. آموزش این درس به کودکان، روش ارزشمندی است به‌منظور کمک به آنها برای اجتناب از مخاطرات مالی که در آینده متوجه آنها خواهد بود.

درس ۱: از پول برای خلق و ایجاد پول بیشتر استفاده کنید: ضرب‌المثل «کار نیکو کردن از پر کردن است» برای سرمایه‌گذاران جوانان بیشتر کاربرد دارد. از نوجوانان اندکی می‌توان انتظار داشت که مفهوم اختیار خرید سهام یا انتشار سهام توسط یک شرکت در شرف تاسیس را درک کنند. اما باید به کوچک‌ترها آموزش داد که چگونه درآمد کسب کنند؛ به این‌ منظور باید به کودکان افتتاح حساب در بانک را از هم اکنون آموزش دهید.

درس ۲: شما به یک هدف نیاز دارید: این صحبت را به دفعات و از افراد مختلف شنیدیم که هر کسی که برنامه‌ای ندارد، شکست خواهد خورد، اما کسانی نیز وجود دارند که برنامه داشتند ولی شکست را تجربه کردند. این قاعده هم برای کودکان و هم در مورد بزرگ‌ترها صادق است. همه چیز با انتخاب یک هدف و سپس برنامه‌ریزی برای دستیابی به آن هدف شروع می‌شود. هدف می‌تواند خرید یک اتومبیل یا هر چیز دیگری باشد. در هر صورت، زمانی که هدف مورد نظر مشخص می‌شود، نوجوان کم‌ تجربه می‌تواند یک چارچوب زمانی برای به‌دست آوردن هدف خود تدوین کند.

سپس زمان، زمان برنامه‌ریزی است برای کسب نقدینگی و پول؛ هر چند، حداقل از نظر بزرگ‌تر‌ها، هدف آنها ممکن است کوچک باشد، اما استراتژی آنها برای دستیابی به اهداف، مشابه روش تدوین استراتژی توسط بزرگ‌تر‌ها است. در این مرحله، مرد یا زن کوچک با برنامه‌ریزی یک هدف واضح، یک استراتژی مشخص دارند.

درس ۳: به موضوع درآمد اهمیت دهید: داستان‌های مختلف در مورد ثروتمند شدن یا به ارث رسیدن ثروت از یک نفر به نفر دیگری شکل بسیار ساده و معمولی ثروتمند شدن است. اما پول از طریق کار کردن و از شغل به‌وجود می‌آید. رفتن هر روزه به سرکار، اولین گام بسیاری از سرمایه‌گذاران برای کسب ثروت است. این می‌تواند یک درس واقعی به فرزندان باشد. اولین کاری که کوچک‌ترها انجام می‌دهند مانند، فروش نوشیدنی، نگهداری از بچه‌ها، نگهداری از حیوانات خانگی، پارو کردن برف و چمن‌زنی بسیار اساسی است. خود شغل یا کار به تنهایی مهم نیست؛ ارتباط بین کار و دستیابی به هدف نکته اساسی این تمرین اولیه‌ فرزندان است. چنانچه بچه‌ها برای کارکردن کوچک هستند، یک مقرری یا یک پول ماهیانه به آنها اختصاص دهید. انجام کارهای کوچک در منزل راه دیگری است برای آن که بچه‌ها را مسوولیت‌پذیر و آنها را برای آینده آماده سازید.

درس ۴: پاداش، انگیزه ایجاد می‌کند و محرک است: بعد از اینکه پول به مقدار مورد نظر رسید، می‌توان اقدام به خرید کرد (هدف)؛ حال زمان لذت بردن از دستیابی به هدف است. البته، زمان یک پرس و جویی سریع و ساده در مورد سرمایه‌گذاری و پس‌انداز هم است. در مورد اینکه به کودکان بازارهای مختلف مالی را مانند بازار سهام آموزش دهید، مطالعه کنید. درصورت موفقیت در دستیابی به اهداف و حتی نزدیک شدن کودکان به آن اهداف از دادن پاداش مالی دریغ نکنید. پاداش انگیزه ایجاد می‌کند.

درس ۵: کارکردن منجر به دریافت پاداش گرفتن می‌شود: آموزش کودکان در خصوص ارتباط بین کار و خرید هر کالا و خدمات، بیشتر از خرید یک اسباب‌بازی به آنها کمک می‌کند، همچنین به آنها مهارت‌های ارزشمندی در زندگی که در آینده بدان نیاز خواهند داشت، می‌دهد. آنها متوجه می‌شوند که چگونه با تلاش کردن، پول کسب کنند. آنها هم‌چنین چشم‌اندازی نسبت به ارزش و اهمیت برنامه‌ریزی و هدف‌گزینی پیدا خواهند کرد. این تمرین اولین گام به سوی ایجاد یک اخلاق کاری قوی و آموزش کودکان به احساس غرور از انجام درست یک کار است. ارتباط با همسایه، دوستان و آشنایان هم درس خوبی در برقراری ارتباط است. آموزش کودکان در خصوص قدرت و ارزش برقراری ارتباط درسی است که توسط کودک بهتر درک می‌شود. همچنین مهم این است که پول درآوردن از هزینه کردن آن سخت‌تر است.

درس ۶: آخرین درس در مورد توانایی انتخاب کردن است: از انتخاب هدف تا انتخاب شغل یا حتی انتخاب بین هزینه و پس‌انداز. تجربیات فرصت‌هایی را برای آموزش کودکان در خصوص چالش‌ها و فرصت‌هایی که در زندگی با آن‌ مواجه هستند، ایجاد می‌سازد. به خاطر داشته باشید که مقدار پولی که فرزندتان کسب می‌کند، اهمیت ندارد، بلکه درس‌هایی که آنها یاد می‌گیرند در بلندمدت مهم خواهد بود. همچنین به خاطر داشته باشید و به کودکان آموزش دهید که فعالیت در بازار سهام شبیه سوار شدن بر یک اسب وحشی است. قیمت‌ها به طرز بی‌رحمانه‌ای نوسان می‌کنند و معامله‌گران مضطرب و احساساتی را به لرزه در می‌آورند. تنها کسانی که با نظم و دقت برنامه‌شان را دنبال می‌کنند، می‌توانند از حرکات بازار سود ببرند. برنامه‌ریزی برای یک معامله درست شبیه برنامه‌ریزی برای یک سفر است. باید هر اتفاقی را پیش‌بینی کرده باشید و برای هر اتفاقی آماده باشید. به‌خصوص برای انواع پیش‌بینی نشده‌ آن. داشتن یک برنامه، احساسات را از تصمیم شما برای سرمایه‌گذاری کنار می‌زند و می‌تواند باعث اتفاقات خوب شود. آخرین و مهم‌ترین آموزشی که باید به کودکان بدهید آن است که آیا حقیقتا می‌خواهند آنها یک معامله‌گر باشند یا خیر؟

به‌عبارت دیگر برای آنها شرح دهید که چطور برخی از افراد توقع دارند که در مدت کمی تبدیل به یک سرمایه‌گذار حرفه‌ای و معامله‌گر بزرگ شوند؟ کودکان باید بدانند همه معامله‌گران موفق تلاش، پشتکار و زمان زیادی برای تصمیم‌گیری صرف کردند و شکست‌های فراوانی را پشت سر گذاشته‌اند تا به جایی که هستند رسیده‌اند. تبدیل شدن به یکی از بزرگان بزرگ بازارهای مالی و سهام فرقی با تبدیل شدن به یک دانشمند برجسته، پزشک یا تاجر موفق نمی‌کند. نمی‌توان انتظار داشت که یک شخص بعد از شرکت در چند سمینار پزشکی و خواندن چند کتاب پزشکی یک جراح مغز شود.

معامله‌گر موفق نه تنها به زیر بنای محکمی از دانش نیاز دارد، بلکه همواره باید در این راه بیشترین تلاش ممکن را انجام دهد. این مهم‌ترین درسی است که در حوزه مالی باید به کودکان داد.