دکتر احمد بدری*

بخش نهم

سوگیری آشناگرایی یک «قاعده سرانگشتی» که موجب می‌شود افراد، احتمال وقوع یک پیامد را براساس میزان شیوع آن در زندگی و تجربیات خود تخمین بزنند. افرادی که در معرض این نوع رفتار هستند، تخمین احتمالات هرچند پیچیده را به سادگی انجام می‌دهند. اکثر مردم گمان می‌برند مرگ‌ومیر ناشی از حمله کوسه، بیشتر از مرگ و میر ناشی از برخورد با قطعات هواپیمای در حال سقوط است. ولی واقعیت این است که احتمال مورد دوم، حدود ۳۰ برابر بیشتر است. آشناگرایی، قضاوت‌ها و ارزیابی‌هایی را موجب می‌شود که عمدتا براساس اطلاعاتی شکل می‌گیرد که به سهولت در دسترس است، نه الزاما اطلاعات کامل، عینی یا واقعی. طبقات مختلفی از سوگیری آشناگرایی وجود دارد که از بین آنها چهار مورد بیشترین کاربرد را برای سرمایه‌گذاران دارد:

۱ - قابلیت بازیابی. ایده‌هایی که آسان‌تر بازیابی می‌شوند، احتمالا باورکردنی‌تر نیز هستند. کانمن، اسلاویک و تورسکی آزمایشی انجام دادند که در آن فهرستی از نام‌ها برای‌گروهی خوانده شده و سپس از آنها پرسیده می‌شد، اسامی که خوانده شده بیشتر نام مردان بوده است یا زنان. اکثر نامهای خوانده شده نام زنان بود ولی اسامی مردان- که از نظر تعداد کمتر بود- نام افراد بسیار مشهور بود. اکثر افرادی که تخمین سوگیرانه‌ای زده بودند، بیان می‌کردند اسامی مردان بیشتر است.

۲ - طبقه‌بندی. نخستین کاری که مغز انجام می‌دهد، ایجاد مجموعه‌ای از واژگان جست‌وجو است که به آنها اجازه می‌دهد به‌طور کارآ، ساختار طبقه بندی مغز خود را هدایت کرده و داده‌های مورد نیاز را جاسازی کنند. اگریک فرانسوی بکوشد فهرستی از با کیفیت‌ترین تاکستان‌های ایالات متحده و فرانسه را نام ببرد، ممکن است نتیجه‌گیری کند احتمال وجود تاکستان‌های با کیفیت در ایالات متحده، کمتر از فرانسه است، درحالی که ممکن است واقعیت اینگونه نباشد.

۳ - طیف محدود تجربیات. در مواقعی که افراد چارچوب بسیار محدودی از مرجع‌ها را در اختیار دارند و بر مبنای آن می‌خواهند یک تخمین را فرموله کنند، اغلب، سوگیری ناشی از طیف محدود تجربه، بوجود می‌آید.

۴ - هم‌آوایی. موقعیت‌های خاص هر فرد می‌تواند بر قضاوت و ارزیابی او تاثیر بگذارد. طرفداران موسیقی کلاسیک، احتمالا نسبت افرادی را که به موسیقی کلاسیک علاقه‌مند‌ند، بیش از واقع تخمین می‌زنند.

کاربرد عملی: هریک از انواع سوگیری «آشناگرایی» هم برای مشاوران حرفه‌ای و هم برای سرمایه‌گذاران حقیقی در عرصه سرمایه‌گذاری دارای کاربردهایی است:

۱. قابلیت بازیابی. اگر از سرمایه‌گذاران خواسته شود بهترین صندوق‌های مشترک سرمایه‌گذاری را شناسایی کنند، اکثر آنها موسساتی را نام خواهند برد که تبلیغات زیادی انجام می‌دهند. مشتریانی که به صندوق‌هایی رو می‌آورند که تبلیغات گسترده‌ای انجام داده‌اند، مثال خوبی برای آشناگرایی از نوع قابلیت بازیابی می‌باشند.

۲. طبقه‌بندی. اگر از آمریکاییان سوال شود بهترین چشم‌اندازهای سرمایه‌گذاری در کدام کشور است؟ اکثرا ایالات متحده را نام خواهند برد.

۳. طیف محدود تجربیات. فرض کنید از یک کارمند شرکت فن‌آوری پیچیده با رشد سریع، سوال شود که موفق‌ترین سرمایه‌گذاری‌ها را در کدام صنعت می‌بینید؟ به احتمال زیاد، با تخمین زدن بیش از حد موفقیت‌های صنعت فن آوری‌های پیچیده، این صنعت را موفق‌تر می‌بینید.

۴. هم‌آوایی. افراد عموما سرمایه‌گذاری‌هایی را می‌پسندند که احساس می‌کنند با شخصیت آنها هماهنگ است. یک فرد مقتصد ممکن است تمایل به سرمایه‌گذاری در سهام ارزشی داشته باشد. او ممکن است به منطق ایجاد تعادل بین این نوع سرمایه‌گذاری و ترکیب آن با سرمایه‌گذاری‌های رشدی در یک پرتفوی اعتقادی نداشته باشد. پرتفوی چنین شخصی در نتیجه سوگیری آشناگرایی از نوع هم‌آوایی، ممکن است در معرض عملکردی کمتر از حد بهینه باشد.

مفاهیم ضمنی برای سرمایه‌گذاران. چهار نوع سوگیری آشناگرایی برای سرمایه‌گذاران در معرض بروز این سوگیری عبارتند از:

۱. قابلیت بازیابی. افراد سرمایه‌گذاری‌های خود را برمبنای اطلاعاتی انتخاب می‌کنند که در دسترس آنها باشد و برای اطمینان از مطلوب بودن تصمیم خود، بررسی منظم و مستمری انجام نمی‌دهند.

۲. طبقه‌بندی. افراد سرمایه‌گذاری‌های خود را براساس فهرست‌های طبقه بندی شده ذهنی انتخاب می‌کنند. سرمایه‌گذار آمریکایی ممکن است کشورهایی را که دارای فرصت‌های سرمایه‌گذاری بالقوه پربازده است نادیده بگیرد، زیرا این کشورها در حافظه او در دسترس نیست.

۳. طیف محدود تجربیات. عموما افراد، سرمایه‌گذاری‌هایی را انتخاب می‌کنند که با طیف محدود تجربیات آنها تطابق دارد، مثل صنعتی که در آن کار می‌کنند، منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنند.

۴. هم‌آوایی. افراد غالبا سرمایه‌گذاری‌هایی را انتخاب می‌کنند که شخصیت آنها را بازآوایی کرده یا ویژگی‌های آن با رفتار فرد مرتبط است. بنابراین برخی فرصت‌های سرمایه‌گذاری را نادیده می‌گیرند، زیرا قادر نیستند ویژگی این سرمایه‌گذاری‌ها را با رفتار خود مرتبط سازند یا با آن تعامل کنند.

پیشنهادات: به منظور فائق آمدن بر آشناگرایی، سرمایه‌گذاران باید تحقیقات دقیقی انجام دهند و قبل از اجرای تصمیمات سرمایه‌گذاری در مورد آن فکر کنند.

مساله حائز اهمیت دیگر این است که بخش عمده‌ای از اطلاعات دریافتی سرمایه‌گذاران، مبتنی بر اطلاعات ناکافی است. بسیاری از سرمایه‌گذاران از سنگینی بار اطلاعات در رنج هستند و متوجه نیستند که فاقد آموزش و تجربه کافی برای پالایش و تفسیر انبوه داده‌ها هستند. از آنجا که «سوگیری آشناگرایی» از نوع «شناختی» است. می‌توان تا حدی آن را با «به روز کردن اطلاعات» کنترل کرد.