بخش چهارم

افرادی که تجربه چالش در بحث مدیریت دارایی را دارند، با تصمیم‌گیری‌های غیرعقلایی آشنا هستند. پرسش قابل طرح این است که چرا از «مالی رفتاری» درحد مطلوبی استفاده نشده است؟ شاید دلیل اصلی این باشدکه مالی رفتاری از منظر کاربردی به تصویر کشیده نشده است. یکی از پرسش‌های اصلی مشاوران سرمایه‌گذاری این است که در کدام موقعیت باید نگرش سرمایه‌گذار مبتلا به سوگیری را تعدیل یا تغییر دهند؟ اغلب مشاوران مالی قبل از طراحی پرتفوی، پرسشنامه ظرفیت پذیرش ریسک را برای مشتریان تکمیل می‌کنند. «ویلیام شارپ» این پرسشنامه‌ها را مورد انتقاد قرار می‌دهد. او معتقد است سطوح ظرفیت پذیرش ریسک، کاربردی در طراحی پرتفوی ندارد. صرف‌نظر از نادیده‌گرفتن موضوعات رفتاری، وقتی که این پرسشنامه‌ها در اشکال متفاوت تکمیل می‌شوند، نتایج یکسان نیست. پرسشنامه‌ها معمولا یکبار تکمیل می‌شوند و مورد بازنگری قرار نمی‌گیرند در حالی‌ که ظرفیت پذیرش ریسک، در طول زندگی و در نتیجه سایر رویدادها، دستخوش تغییر می‌شود. موضوع دیگر تفسیر غیردقیق نتایج پرسشنامه است. یک مدل تخصیص دارایی براساس مدل بهینه سازی «میانگین-واریانس» می‌تواند به سناریویی منجر شود که سرمایه‌گذار در پاسخ به نوسانات کوتاه‌مدت بازار و مشاهده زیان، درخواست تغییر ترکیب پرتفوی‌اش را داشته باشد. این تغییرات مکرر در تخصیص دارایی می‌تواند پیامدهای بلندمدت منفی داشته باشد.

بنابراین لازم است سوگیری‌های رفتاری، قبل از طراحی و اجرای مدل تخصیص دارایی، شناسایی شود تا از این مشکلات اجتناب شود. بسیاری از مشاوران هنگام طراحی برنامه تخصیص دارایی، پرسش‌نامه ظرفیت پذیرش ریسک تکمیل می‌کنند و سپس محدودیت‌ها و اهداف مالی مشتری را مورد توجه قرار می‌دهند که در نهایت خروجی این فرآیند، پیامدهای پایین‌تر از حد بهینه است، زیرا علایق مشتری مدنظر قرار نمی‌گیرد. برنامه خوب تخصیص دارایی، برنامه‌ای است که به سرمایه‌گذار در دستیابی به اهداف مالی‌اش کمک می‌کند و همزمان امنیت روانی کافی برای او فراهم می‌سازد. این کتاب به دنبال آن است که چنین توانایی را برای مشاوران و سرمایه‌گذاران فراهم سازد. فصول چهار تا بیست و سه این کتاب، بیست مورد از سوگیری‌های رفتاری و چگونگی شناسایی آنها را در مورد سرمایه‌گذاران بررسی می‌کند. هنگام مد نظر قرار دادن سوگیری‌های رفتاری در تخصیص دارایی، مشاوران مالی باید نخست تعیین کنند که قصد دارند ترجیحات مشتری را تعدیل کنند یا آن را بپذیرند. این تصمیم در‌گرو بده بستانی است که باید بین حداکثرسازی سود و پیامدهای رویارویی بالقوه با مشتری که سوگیری‌های رفتاری او منجر به شکل‌گیری پرتفوی متفاوتی می‌شود، صورت گیرد. اصول ارائه شده رهنمودی را برای معمای «چه زمانی تعدیل؛ چه زمانی قبول» فراهم می‌سازد. اصل اول: سوگیری‌های رفتاری سرمایه‌گذار ثروتمند را قبول؛ و مشتریان ضعیف‌تر را تعدیل کنید. سرمایه‌گذاری که بیشتر از دارایی‌های خود عمر می‌کند، در مقابل ناتوانی در استفاده از بزرگ‌ترین شانس ممکن، شکست سنگین‌تری را احساس می‌کند. اگر یک برنامه تخصیص دارایی به این دلیل که همنوایی و انطباق زیادی با سوگیری‌های سرمایه‌گذار دارد، عملکردی ضعیف را به همراه داشته باشد، زندگی یک سرمایه‌گذار ضعیف را به‌طور جدی به مخاطره می‌اندازد. اما آنهایی که از نظر مالی در امنیت قرار دارند، آسیب کمتری می‌بینند. اگر برنامه تخصیص سوگیرانه، شیوه زندگی یک سرمایه‌گذار را در معرض مخاطره قرار دهد، بهترین پاسخ تعدیل سوگیری‌های رفتاری است. اما اگر فقط یک رویداد بسیار نامحتمل مانند سقوط بازار بتواند امنیت سرمایه‌گذار را تهدید کند، در این صورت غلبه بر تاثیر بالقوه آن تبدیل به ملاحظه‌ای کم‌اهمیت‌تر می‌شود، بنابراین تطبیق با شرایط سرمایه‌گذار دارای سوگیری‌های رفتاری راهکاری مناسب است. اصل دوم: تمایلات رفتاری شناختی را تعدیل کنید ونوع احساسی آن را قبول کنید. سوگیری‌های رفتاری در دو طبقه اصلی جای می‌گیرند: «شناختی» و «احساسی». منشاء تمایلات شناختی استدلال نادرست است و اطلاعات بیشتر می‌تواند آن را تصحیح کند. تمایلات احساسی، از «شهود» یا «انگیزش» نشات می‌گیرد بنابراین تصحیح آنها مشکل است. به‌کارگیری همزمان اصل اول و دوم نیز امکان‌پذیر است. به عنوان مثال یک سرمایه‌گذار ضعیف با تمایلات احساسی قوی هم باید تعدیل و هم تطبیق داده شود. گاهی اوقات باید به دو مشتری با تمایلات همسان، مشاوره متفاوت داده شود. راه غلبه بر بهینه‌کننده «میانگین- واریانس»، فاصله‌گرفتن از پرتفوی دقیقا عقلایی است. تخصیص تعدیل شده از نظر رفتاری اصولا نباید بیش از ۲۰‌درصد، از تخصیص بهینه شده براساس مدل «میانگین-واریانس»، منحرف شود. سوگیری‌های رفتاری به عنوان «اشتباهات سیستماتیک» در قضاوت تعریف شده است. مطالعات اخیر بیش از پنجاه نوع سوگیری رفتاری شناخته شده در سرمایه‌گذاران را معرفی کرده و این در حالی است که بسیاری از تمایلات رفتاری هنوز به روشنی مورد شناسایی قرار نگرفته است. تمرکز اصلی ما بر تخمین وجود یا عدم وجود- نه میزان- سوگیری‌های رفتاری مورد بررسی خواهد بود.

به عنوان مثال به این موضوع که فرد تا چه اندازه اعتماد بیش ازحد به خود دارد، نمی‌پردازیم، تنها می‌خواهیم بدانیم آیا فرد بیش از حد به خود مطمئن است یا خیر. افزون برآن به احتمال ارتباط یک سوگیری رفتاری معین به سایر سوگیری‌های رفتاری نخواهیم پرداخت مگر در جایی که کاربرد عملی آن مدنظر باشد.

در پایان توجه به این موضوع حائز اهمیت است که «مالی رفتاری» در مراحل تکوین است و انتظارات ما از آن باید واقع‌گرایانه باشد.