احسان رضا پور نیکرو *

بورس اوراق بهادار همان ویترین اقتصادی ماست که هر از چند گاهی فضای کسل‌کننده حاکم برآن ،اهالی آن را از خود بیگانه می‌سازد و اکنون نیز مطابق دوران گذشته پس از پیمودن دوران نشاط و هیجان ، به خواب پاییزی و زمستانی فرو رفته و هر روز از تعداد اجاره نشین‌های تالار‌ها کاسته می‌شود.

داشتن ۴ ماه گرم و پرهیجان و ۸ ماه معتدل، سرد و آرام تقریبا در بورس کشور به امری تکرار‌ی تبدیل شده است و در واقع فضای اخبار و شایعات داغ و پیش بینی‌های خوشبینانه کارشناسی، در فصل پاییز با ارائه گزارش عملکرد شرکت‌ها و حاکم شدن فضای تردید و ابهام ناشی از دلایل متفاوت، سکوت و بی‌نشاطی را در بازار به همراه می‌آورد.

دسته‌ای از سرمایه‌گذاران خرد حرفه‌ای و البته کم‌ریسک‌تر بازار، در اسفند ماه اقدام به افزایش سرمایه خود در بازار می‌کنند و پس از فصل مجامع در تیر ماه و دریافت بازدهی مورد انتظار خود خروج تدریجی را در دستور کارقرار می‌دهند و خود را از حواشی و ابهامات تزریق‌کننده ریسک به بازار مصون می‌دارند.

اما این امر و این حجم ابهامات و تردید‌ها، از عدم تعیین تکلیف‌ها، نشات می‌گیرد که عمدتا به سیاست‌های اقتصادی و سیاسی دولت‌ها باز می گردد.

مسائلی که به طور جدی، سودآوری شرکت‌ها را تحت تاثیر قرار داده و برنامه‌ریزی و تخصیص مالی آنها، برای انجام طرح‌های توسعه‌ و رشد و بلوغ صنایع را دشوار و پرمخاطره می‌سازد و با تاثیر شدید بر درآمد حاصل از فروش ، برنامه‌ریزی بلند‌مدت را به عنوان یک لازمه تعالی صنعت بی‌مفهوم می‌سازد. نمونه این مساله اخیرا در موضوع سنگ‌آهنی‌ها نمود یافت و تاخیرات تصمیم گیری و نبود یک رویه بلند‌مدت برای مسائل اقتصادی و مالی کلان شرکت‌ها، سرمایه‌گذاری سنگین در صنایع را در حاشیه ریسک افزون‌تری قرار داد.

این فضا اخیرا با پر رنگ شدن نقش سیاست در حوزه اقتصاد کشور و نبرد و قدرت نمایی برخی نهادها در حال قوت گرفتن است و سرمایه‌گذاران محتاط را هر چه بیشتر به عدم سرمایه‌گذاری تشویق می‌کند تا از ترکش‌های نبرد بزرگان بعضا تازه وارد در امان بمانند.

نبود همگرایی عام در پروژه‌ها و تصمیمات کلان اقتصادی

موضوعی همچون طرح تحول اقتصادی به عنوان یک طرح ملی که از سال‌ها پیش اجرایی شدن آن رسما کلید خورده هنوز با شناخت عمومی همراه نشده و مسوولان موفق به ایجاد پشتوانه مردمی و اقبال عمومی آن نزد عموم و حتی کارشناسان نشده‌اند. این مساله که مسلما یکی از عوامل مهم و تاثیر‌گذار در پیمودن مسیر اقتصادی و سرمایه‌گذاری در کشور است با وجود ابهامات زیاد به خصوص در نحوه اجرایی شدن آن و امکان بروز کارشکنی و اختلال از سوی برخی مخالفان با توجه به وسعت طیف آنان و با نگرش‌های سیاسی یا کارشناسی این دسته، از دیگر فاکتور‌های مهم، ابهام‌ساز و تردید آفرین سرمایه‌گذاری در کشور خواهد بود. مسلما این مخاطرات از ویژگی‌های طرح‌های اقتصادی کلان عمومی است و اجرایی شدن کارشناسانه آن با پشتوانه‌های کافی نیز می‌تواند نقطه عطف و زمینه‌ساز رشد اقتصادی کشور باشد.

اثرات تورمی این طرح نیز قابل توجه است.

همین مسائل و وجود اختلافات در این خصوص امکان به وجود آمدن توقف‌هایی در اجرایی شدن طرح تحول یا کاهش سرعت پیمایش مسیر اجرایی آن را محتمل‌تر ساخته است. اجرایی شدن این گونه طرح‌ها به‌دور از تعجیل و با اطلاع‌رسانی عمومی مردم و مدیران و همسو‌سازی اعتقادات، می‌تواندبه عنوان فرصتی برای آمیزش بیشتر آن‌ها با رویه‌های جدید و ایجاد فضای هم افزایی عمومی برای توفیق واقعی در اجرای طرح کنونی بسیار موثر باشد.

نکته‌ای که ابهامات موجود در آن، گزارش وعده داده شده کارشناسان بورس در خصوص تاثیرات آن بر صنایع بورسی را نیز با تاخیر حدود یک ماهه مواجه ساخته و موجب خلف وعده آنان و ابهام چندماهه بازارهای مالی کشور شده است.

حاکمیت روند تورمی و کاهش قیمت سهام

موضوع اجرایی شدن طرح تحول و پیش‌بینی رشد قیمت‌ها، هم به صورت طبیعی و هم ناشی از جو روانی اجرایی شدن این طرح می‌تواند توجه به بازار کالا یا سایر بازارهای موازی را با خود به همراه داشته باشد. این نکته از عوامل دیگر در کاهش جهت گیری به سمت بازار‌های مالی و بورس اوراق بهادار است. اگر چه تورم می‌تواند افزایش قیمت فروش شرکت‌ها را به همراه داشته باشد، اما افزایش بهای تمام شده آنان نیز با توجه به فضای دور از رونق بازارهای فروش می‌تواند کاهش حاشیه سود شرکت‌ها را به همراه داشته باشد و با افزایش ریسک فضا‌ی کسب و کار، نگرانی سرمایه‌گذاران در این حوزه‌ها را افزایش می‌دهد. افزایش تورم، فاصله داشتن شرکت‌ها از دوران رونق در فروش محصولات، امکان افزایش نرخ را می‌توان از دیگر عوامل نگرانی سرمایه‌گذاران عنوان کرد.

*مدیر برنامه‌ریزی و اجرایی همفکران