حسابرسی یا حسابسازی!
فصل مجامع بیشتر شرکتهای بورسی در حال طی شدن است و بنابراین طی هفتههای گذشته همواره افرادی به دلیل سمت سازمانی خود یا احساس مسوولیت در قبال جامعه، هشدارهای متعددی در خصوص حسابسازی در شرکتهای بورسی میدهند.
مهدی غلامزاده*
فصل مجامع بیشتر شرکتهای بورسی در حال طی شدن است و بنابراین طی هفتههای گذشته همواره افرادی به دلیل سمت سازمانی خود یا احساس مسوولیت در قبال جامعه، هشدارهای متعددی در خصوص حسابسازی در شرکتهای بورسی میدهند. واقعیت آن است که در زمانی که بحران مالی وجود دارد به دلایل متعددی مدیران تلاش بیشتری برای خوب نشان دادن وضعیت مالی و نتایج عملکرد شرکت دارند و بنابراین حسابسازی و بازی با درآمد و هزینه میتواند تسکیندهنده آنها برای پنهان کردن حقیقت باشد.
درخصوص شرکت صدرا زمانی که حسابرسان باید اظهارنظر مردود میکردند، در سالهای گذشته اظهارنظر مقبول ارائه شد و این یعنی خطای نوع دوم که به مفهوم موثر نبودن رسیدگیها در کشف اشتباهات با اهمیت یا کشف اشتباهات با اهمیت ولی گزارش نکردن آنها است در حالی که صورتهای مالی گمراه کنندهاند. حسابرسان طبق استانداردهای حسابرسی میدانند که اینگونه خطاها جزو سهلانگاری بوده و دعاوی حقوقی را میتواند علیه آنها درپی داشته باشد. پس چرا این افراد حرفهای به گونهای عمل و اظهارنظر میکنند که در نظر یک فرد حرفهای چنین به نظر میرسد که این مدیران محترم امضاکننده گزارش یک بار نیز نیم نگاهی به کتاب استانداردهای حسابرسی منتشره توسط سازمان حسابرسی نداشتهاند. آیا میتوان چنین گفت که مدیران امضاکننده گزارشهای حسابرسی در موسسات مرتبط با حسابرسی شرکتهای بورسی استاندارد شماره ۲۲ کنترل کیفیت را نمیدانند و یا از استاندارد شماره ۲۴ مسوولیت حسابرس در ارتباط با تقلب و اشتباه یا سایر استانداردهای اجباری منتشره با خبر نیستند؟ قطعا پاسخ آن منفی است زیرا یکی از ملاکهای حسابدار رسمی شدن یا حسابدار مستقل بودن طی کردن امتحانات حرفهای و از جمله آزمونهای حسابرسی است به طبع این قصور و سهلانگاری در خصوص مدیران سازمان حسابرسی شدیدتر از قصور موسسات حسابرسی خصوصی است زیرا کمیته تدوین استانداردها در سازمان حسابرسی مستقر است و حداقل انتظار بیشتری برای افراد حرفهای شاغل در سازمان است که از استانداردهای یاد شده چیز بیشتری بدانند و به آن نیز بیشتر عمل کنند. این تفاوت در گزارشها توسط چند موسسه حسابرسی چندین احتمال را به ذهن متبادر میکند (این نکته را نیز باید مدنظر قرار داد که موسسه اخیر، بررسی اجمالی صورتهای مالی را برعهده داشته است که حاوی اظهارنظر به مثابه حسابرسی نیست در حالی که موسسات قبلی و از جمله سازمان نظر حرفهای ارائه دادهاند):
۱ - موسسات قبلی به کلی استانداردهای حسابرسی را نقض کرده و زیر پا گذاشتهاند و این درحالی است که هنوز به فعالیت حرفهای مشغولند. در این حال سوال این است که ناظران و پیگیری کنندگان تخلفات و حافظان منافع سهامداران کجایند؟
۲ - موسسه حسابرسی فعلی پا را از استانداردهای حسابرسی فراتر گذاشته و با این عمل موسسات حسابرسی دیگر را زیر سوال برده است. در این حالت سوال این است که کدام یک در حال تخطی از مقررات انضباطی و اخلاقی هستند؟ جامعه حسابداران رسمی کجا است؟ و اداره نظارت بر ناشران سازمان بورس چه میکند؟
موضوع مورد گمانه ما با توجه به مطلب اخیر مندرج در روزنامه دنیای اقتصاد کمی پیچیدهتر میشود. در آخرین اظهارات، رییس اداره نظارت بر ناشران سازمان بورس درباره ۱۷بندی که حسابرس صدرا در مورد صورتهای مالی ۶ماهه این شرکت نوشته و اتهامات زیادی را متوجه مدیران دانسته، گفت: مدیران شرکت صدرا به ما گفتهاند که بندهای حسابرس را قبول ندارند. در گزارش حسابرس در مواردی اختلافنظر میان شرکت و حسابرس بوده و در مواردی هم محدودیت دسترسی حسابرس به اطلاعات پیش آمده است.
به راستی چه کسی راست میگوید؟ اگر قرار است مدیران تمام کننده باشند پس حسابرس مستقل به چه درد میخورد و چندی نمیگذرد که همه مدیران ادعای نادرستی گزارش حسابرسان را خواهند داشت.
۳ - موسسات قبلی از گزارش پیشنویس خود آگاهند، اما گزارش نهایی به دلیل زد و بند، چیز دیگری شده است پس بنابراین باید به دنبال حسابرسان امضاکننده گزارشها رفت و آنها را به احتمال تبانی در ارائه گزارش خلاف واقع تحت پیگرد قانونی قرار داد. سوال این است که آیا کانون سهامداران حقیقی حقیقت دارد؟ آیا کنترل کیفیت، کیفیت دارد؟ و آیا هنوز هم فرصتطلبان باید فرصت تبانی و لاپوشانی را داشته باشند؟
آیا باید این صداها و هشدارها را جدی گرفت یا باید از کنار آن گذشت و آن را نشنیده گرفت؟ پاسخ قطعا به خواست جامعه از تمامی عناصر به هم تنیده بازار سرمایه برمیگردد. سهامداران خواهان شفافیت هستند.
*کارشناس ارشد حسابداری
ارسال نظر