پرسش و پاسخ (۸۸۹۸۰۴۵۵)
تاثیر تقسیم سود بر قیمت سهام
پرسش از آقای ایروانی از طریق پست الکترونیک: میزان تقسیم سود در مجمع چه تاثیراتی بر سهام شرکت دارد؟
شروین شهریاری
پرسش از آقای ایروانی از طریق پست الکترونیک: میزان تقسیم سود در مجمع چه تاثیراتی بر سهام شرکت دارد؟ به عنوان یک رویه عمومی در مجامع شرکتهای بورسی یک گرایش عمومی در سهامداران نسبت به دریافت هر چه بیشتر سود نقدی به چشم میخورد. در اکثر اوقات، بحثبرانگیزترین بخش مجمع، تصمیمگیری در خصوص تقسیم سود است و چه بسا که اعتراض شدید سهامداران جزء باعث تغییر سیاست تقسیم سود هیاتمدیره و توزیع بخش اعظمی از EPS در مجمع شده است. به نظر میرسد منشا این رویکرد در سرمایهگذاران ایرانی غلبه دیدگاه کوتاه مدت باشد به نحوی که اغلب سهامداران تصور میکنند که باقی ماندن سود در شرکت و عدم توزیع آن در حقیقت نوعی صرف نظر از منافع ایشان است. این در حالی است که بر اساس آمار موجود، در کشورهای توسعه یافته در حال حاضر به طور متوسط بیش از ۵۰درصد تامین مالی شرکتها از طریق سود انباشته صورت میگیرد که نشان دهنده دیدگاهی کاملا متفاوت در سرمایهگذاران خارجی است. در بازارهای مالی پیشرفته، وضعیت آینده شرکتها مسالهای به مراتب مهمتر از کسب سودهای آنی است ودرصد تقسیم سود بالا غالبا این پیام را به سرمایهگذاران مخابره میکند که شرکت افق جدیدی برای رشد و توسعه پیش رو ندارد و به فعالیت فعلی اکتفا کرده است. این مساله به صورت کاهش P/E در سهام مزبور نمایان میشود. بدین ترتیب مشاهده میشود که شرکتهای معتبر و بزرگ در یک دوره زمانی بلندمدت (به عنوان مثال دهساله) کوچکترین تغییری در سیاستهای تقسیم سود خود ایجاد نمیکنند. همچنین تغییر ناگهانی سیاست تقسیم سود شرکتها اغلب با عکسالعمل سریع بازار مواجه میشود و سرمایهگذاران نسبت به علت تغییر سیاستهای توزیع سود شرکتها کاملا حساس هستند. علاوه بر توضیحات فوق، از منظر تحلیل بنیادی، سود تقسیمی بالا (DPS) به تنهایی نمیتواند معیاری برای تعیین مرغوبیت سهام یک شرکت باشد. واقعیت این است که DPS تنها یک جزء تشکیلدهنده EPS است و برای تحلیل سهام شرکتها باید به جزء دیگر؛ یعنی سود تقسیم نشده نیز توجه کرد. در واقع سود انباشته، یک منبع تامین مالی ارزان و سهلالوصول برای شرکتها محسوب میشود، اما پرداخت سود سهام از آنجا که بر نقدشوندهترین جزء داراییهای جاری در ترازنامه؛ یعنی «موجودی نقد» اثر کاهنده دارد، تاثیر منفی بر مجموعه داراییهای شرکت بر جای میگذارد. به همین دلیل شرکتهایی که بخش اعظم سود خود را طی دورههای مالی متوالی تقسیم میکنند، به منظور تامین سرمایه در گردش و انجام سرمایهگذاریهای جدید، احتمالا باید وجوه مورد نیاز را از طریق انتشار سهام جدید یا بدهی تامین نمایند. در چنین وضعیتی اگر نسبت بدهی(Gearing Ratio) بالا باشد، توانایی تامین مالی خارجی برای شرکت وجود نخواهد داشت و این مساله در بلندمدت باعث ایجاد مشکلات نقدینگی و کاهش رشد شرکت و در نهایت کاهش ثروت سهامداران میشود.
بنابراین با توجه به نکات مورد اشاره میتوان گفت، سیاست تقسیم سود یک شرکت باید همواره دو هدف را تامین کند؛ اول تهیه نقدینگی لازم برای تداوم رشد شرکت و دوم افزایش ثروت سهامداران. بدین ترتیب در مورد شرکتهای رشدی که اجرای طرحهای توسعه را در دست دارند، سیاست تقسیم سود پایین در اولویت است. برعکس شرکتهایی که به دوران رشد و بالندگی و ثبات خود رسیده اند، میتوانند با تقسیم مناسب سود سهام، انتظارات سرمایهگذاران را تامین کنند، بدون آنکه مشکلی در روند فعالیت شرکت ایجاد شود. وضعیت برخی شرکتها در بورس تهران نیز با توجه به مسائل مطرح شده قابل توضیح است. شرکتهایی که به رغم سود تقسیمی پایین، رشد قیمتی مناسبی را در سالهای اخیر تجربه کردهاند، اغلب طرحهای توسعه مناسبی را در دستور کار داشته و از اندوختهها و سود انباشته بالایی نیز برخوردارند. همچنین در تحلیل نسبتهای مالی این شرکتها بهبود نسبتهای فعالیت و سودآوری را شاهد هستیم که حکایت از استفاده بهینه از منابع تقسیم نشده توسط مدیریت در جریان فعالیت عملیاتی شرکت دارد. نتیجه نهایی این روند در افزایش قیمت و اختلاف P/E سهام شرکتهای مربوطه با سایر شرکتها قابل مشاهده است.
Shahriary_sh@yahoo.com
ارسال نظر