گروه بورس- در شبکه اینترنت برخی وبلاگ‌ها وجود دارند که به صورت خاص تمرکز بر مباحث سرمایه‌گذاری در بازار سهام ندارند، اما هر از چندی، دیدگاه‌های مفیدی در این خصوص منتشر می‌کنند. در مطلب «گشتی در وب» امروز سری به یکی از همین وبلاگ‌ها تحت عنوان «یک لیوان چای داغ» زدیم که نویسنده اقتصاددان آن، حامد قدوسی مبحث جالبی را در خصوص قابلیت پیش‌بینی بازارها مطرح کرده است:

تصویری که خیلی از مردم از یک اقتصاددان که اقتصادسنجی هم می‌داند این است که روندهای گذشته قیمت یک دارایی (سهام، ارز، نفت، مسکن) را می‌گیرد و «پیش‌بینی» می‌کند که قیمت به چه سمتی می‌رود و از این طریق پولدار می‌شود یا بقیه را پولدار می‌کند. اگر قیمت رو به رشد باشد، آن چیز را می‌خرد و نگه می‌دارد تا بفروشد و اگر نزولی باشد الان می‌فروشد و بعدا می‌خرد.

حالا ببینیم در عمل چه اتفاقی می‌افتد؛ فرض کنید من بر اساس پیش‌بینی تخمین بزنم که قیمت سهام «الف» که امروز ۱۰۰ تومان است در عرض یک سال می‌شود ۱۵۰ تومان. خوب؛ طبیعی است که این سهم را می‌خرم و نگه می‌دارم تا سال بعد به اندازه ۵۰ تومان (البته با صرف نظر از نرخ بهره) سود ببرم. به دلیل این اقدام موفقیت‌آمیز به این نتیجه می‌رسم که بروم و پیش‌بینی یاد بگیرم و میلیونر بشوم؛ چقدر عالی و خوش‌خیالانه!

خوش‌خیالی از این حیث است که فقط من از این کارها بلد نیستم بلکه صدها و هزاران نفر دیگر هم بلدند مدل پیش‌بینی بسازند و بفهمند که قیمت سهام ۱۵۰ تومان خواهد بود و وقتی همه این را بدانند، حدس بزنید چه اتفاقی می‌افتد؟ همه این سهم را می‌خرند و تقاضا برای سهم بالا می‌رود و قیمتش گران می‌شود و فاصله‌اش با ۱۵۰ تومان آن قدر می‌شود که دیگر خریدنش سود خاصی ندارد.

این دقیقا ایده اصلی در فرضیه بازار کارآ است. فرضیه بازار کارآ (در شکل‌های مختلف آن) همه حرفش این است که هر چیزی که می‌توان راجع به آینده یک دارایی دانست همین الان در قیمت فعلی‌اش منعکس شده و جایی برای سود بردن سیستماتیک ناشی از پیش‌بینی باقی نمی‌گذارد. در واقع همه عصاره اطلاعات از آینده گرفته شده و هر مدل پیش‌بینی فقط یکسری نوسان تصادفی را تولید می‌کند که خرید و فروش بر اساس آن گاهی سود و گاهی ضرر می‌دهد و به طور متوسط هم «بازده اضافی‌اش» صفر است. به قول اقتصاددان‌ها نمی‌توان به طور سیستماتیک از بازار جلو زد. این سخن تقریبا معنایش این است که روند قیمت در لحظه بعدی از قاعده «قدم زدن تصادفی» (Random Walk) پیروی می‌کند یعنی هیچ ایده ای نداریم که نرخ سهام آیا بیشتر یا کمتر از قیمت فعلی خواهد بود. اگر روند بازده قیمت سهام را در طول صد سال ترسیم کنید، این پدیده را مشاهده می‌کنید. بازده کوتاه‌مدت سهام گاهی مثبت و گاهی منفی است و وقتی در آن دقیق می‌شوید چیزی شبیه به نویز(Noise) می‌بینید (یعنی هیچ الگوی خاصی ندارد). تنها آنالیز معنی دار روی آن می‌تواند تغییر در واریانس بازده باشد که از برخی الگوها پیروی می‌کند.

مطالعات مختلف صحت یا عدم صحت نظریه بازار کارآ را در بازارهای مختلف بررسی کرده‌اند و حداقل در مورد بازار سهام، وزن بررسی‌ها به سمت رد نشدن این نظریه است. برداشت من در مورد بازار نفت هم به سمت قبول کردن نظریه بازار کارآ است. اگر این نظریه را بپذیریم در واقع به طور تلویحی می‌گوییم که هر کس که ادعا می‌کند که بر اساس یکسری اطلاعات عمومی (و نه اطلاعات درونی) می‌تواند بگوید که سرمایه‌گذاری در کدام دارایی برای آینده بهتر است، حرف بی‌پایه‌ای می‌زند. خب می‌فهمم که دوستان تکنیکال و تحلیلگر قطعا شدیدا با این ادعای من مخالف خواهند بود ولی این یک دعوای قدیمی بین اقتصاددان معتقد به انتظارات عقلانی و تعادل بازار و تحلیلگران است. دعوایی که گاهی ماجراهای خنده داری هم در آن رخ می‌دهد. به هر حال من بیشتر در این مورد خواهم نوشت.

منبع: http://chaay.ghoddusi.com

*«گشتی در وب» صرفا به انعکاس نظرات فعالان در دنیای مجازی می‌پردازد و مفاد مطلب لزوما مورد تائید دنیای اقتصاد نیست.