اردشیر بیژنی بیش از یک قرن از فعالیت صنعت بانکداری در ایران می‌گذرد که با گذشت زمان ارائه انواع خدمات این صنعت به‌واسطه تغییرات وسیع تکنولوژی و اقتصادی دستخوش تغییرات بسیاری شده است که به مهم‌ترین آن می‌توان به اجرای قانون عملیات بانکی بدون ربا، از ابتدای سال ۱۳۶۳ اشاره کرد. نتایج حاصله از تجربیات این صنعت که دارای سوابق و پیشینه‌ای ارزشمند می‌باشد در شکل گرفتن باورها، ارزش‌ها و نگرش‌های حاکم بر این نظام بانکی متجلی شده است که به مرور زمان و نسل به نسل انتقال یافته است. از سویی دیگر نزدیک به یک دهه است بانک‌های خصوصی پا به عرصه فعالیت نهادند. این اتفاق خجسته که بر حسب ضرورت و نیاز اساسی مردم حادث شده است، سبب شد که مشتریان بانک‌ها در انتخاب بانک کارگزار خود از حیطه وسیع و متنوع‌تری بهره‌مند شوند و سیستم بانکی از انحصار بانک‌های دولتی خارج و دامنه عرصه رقابت بین‌بانکی منجر به ارائه خدمات مطلوب‌تر به مشتریان شود. هرچند که تا رسیدن به نقطه ایده‌آل باید مسیر طولانی‌تری را طی کرد. نکته سوال‌برانگیز این خواهد بود که تداوم ارائه خدمات به مشتریان و تنوع بخشیدن به کیفیت آنکه توسط کارکنان صدیق و زحمت کش شعب بانک‌های خصوصی صورت می‌پذیرد، باید دارای چه پشتوانه‌ای باشد؟

در وهله نخست باید کارکنان جوان بانک‌های خصوصی که در برخی از بانک‌ها دارای یک دهه و در برخی دیگر کمتر از یک دهه سابقه خدمت می‌باشند، از اهمیت کسب شخصیت و فرهنگ واقعی بانکی که لازمه پیشبرد اهداف سازمانی است، مطلع و آگاه شوند و این موضوع در تمامی سطوح سازمانی جاری و ساری شود، اما بدون تردید انجام این رسالت مهم در چارچوب ارزش‌ها، نگرش‌ها و باورهای مدیران عامل، اعضای هیات‌مدیره و معاونان بانک‌های خصوصی تحقق خواهد یافت. به‌عبارتی دیگر این مقامات باید خود معرف واقعی فرهنگ و شخصیت بانکی باشند و به درستی آن را اجرا کنند.

خوشبختانه طبق ضوابط و مقررات مصوب بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران انتخاب افراد واجد شرایط مدیرعامل و اعضای هیات‌مدیره به دقت تدوین و مورد توجه قرارگرفته شده است و لازم است، این دستورالعمل دقیقا و بدون هیچ‌گونه اغماض و تبصره خاصی مورد رعایت جدی قرار گیرد تا با ایجاد فرهنگ واقعی بانکی که نتیجه تجربیات و سوابق مفید بانکی آنان است به بدنه این بانک‌ها انتقال یابد و کارکنان بتوانند با فرهنگ سازمانی آشنا و همراه شوند. اولین ثمره تحقق این موضوع منتفع شدن هرچه بیشتر مشتریان بانک‌ها در دریافت خدمات مطلوب‌تر خواهد بود.

بدیهی است اولین قدم در اجرای چنین هدف مهمی، ریشه‌دار کردن فرهنگ و شخصیت بانکی و رسوخ آن در تمامی سطوح شغلی مدیریت است. جای خوشوقتی است که مدیران عامل و هیات‌مدیره برخی از بانک‌های خصوصی در انتخاب معاونان و مدیران میانی، داشتن سوابق و تجربه مفید بانکی را معیار عمل و گزینش خود قرار می‌دهند و به همین دلیل در میان رقبا از موفقیت و موقعیت ممتاز بیشتری برخوردار هستند. شاید یکی از دلایل مهم آن این باشد که میان سیاست‌گذاران و مجریان هماهنگی و همسویی کاملی وجود دارد. به‌عبارتی ساده‌تر، زبان مشترک و گویای واحدی در این زمینه ایجاد کرده‌اند و بالطبع از ورود و رسوخ سایر فرهنگ‌های سازمانی که هیچ سنخیتی با نظام بانکی ندارند، ممانعت کرده‌اند.

اما در نقطه مقابل، بانک‌های خصوصی دیگری وجود دارند که انتخاب معاونان و مدیران میانی با این حساسیت و به چنین سبک و سیاقی صورت نمی‌پذیرد و افرادی که تجربیات آنان می‌تواند در سایر سازمان‌ها مفید باشد و فاقد هر گونه تجربه مفید بانکی هستند، به‌عنوان معاون مدیرعامل و مدیران میانی انتخاب می‌شوند.

عدم ارتباط تجربه این‌گونه افراد با ارزش‌ها و نگرش‌های بانکی سبب می‌شود که فرهنگ بانکی آن‌چنان‌که باید و شاید در این بانک‌ها شکل نگیرد و به مرور زمان بدنه بانک از مزیت شخصیت و فرهنگی واقعی بانکی محروم شود. بدون تردید ارائه خدمات در این بانک‌ها در مقایسه با بانک‌های رقیب ضعیف‌تر خواهد بود و پس از مدتی آنان را از گردونه رقابت بین‌بانکی خارج خواهد کرد. در این‌گونه بانک‌ها فلسفه ایجاد بانک‌های خصوصی که در پی کسب ارزش‌ها با رویکرد اجتماعی و اقتصادی هستند، به فراموشی سپرده شده است و به نکته تعجب بر‌انگیزی تبدیل شده است و در عوض به جای آن کسب ارزش‌های سیاسی که به مساله کسب قدرت و اعمال نفوذ و شیوع موارد حاشیه‌ای توجه دارد، در دستورکار قرار گرفته است.

بدیهی است برای این‌گونه از بانک‌ها کسب سود و تحقق EPS و نیز پاسخ به اعتماد سهامداران اهمیت چندانی نخواهد داشت، اما باید پرسید اگر کسب سود برای این بانک‌ها مهم نیست کدام عامل دیگر برای این بانک‌ها در اولویت و در خور اهمیت است؟ ادامه چنین رویکردی نهایتا به بی‌انگیزگی کارکنانی که در صف مقدم ارائه خدمت می‌باشند، خواهد انجامید و دوستی‌ها و انسجام داخلی جای خود را به انجام امور و رفتارهای غیرحرفه‌ای خواهد داد.

در خاتمه انتظار می‌رود که ضوابط و مقررات بانک مرکزی در انتخاب مدیران عامل، اعضای هیات‌مدیره بانک‌ها بدون هیچ‌گونه اغماض و تبصره‌ای مورد رعایت جدی قرار گیرد؛ چرا که عدم پایبندی به آن، بی‌مهری به سهامداران و مشتریان بانک‌ها خواهد بود. علاوه‌بر این ضروری است که در ضوابط و مقررات بانک مرکزی شرایط تصدی سمت‌های معاونان مدیرعامل و مدیران میانی نیز پیش‌بینی و رعایت آن مورد تاکید قرار گیرد و بانک مرکزی به‌عنوان مادر بانک‌ها در این امر مستمرا نظارت به‌عمل آورد.

امید است با دستیابی به فرهنگ اصیل بانکی و اشاعه آن در تمامی سطوح شغلی، موجبات استحکام درونی بانک‌های خصوصی فراهم شود و مردم بدون هیچ‌گونه دغدغه‌ای بتوانند از خدمات برتر منتفع شوند.