فرهاد فهامی- کانون شرکت‌های لیزینگ ایران، در حال حاضر چه بخواهد و چه نخواهد ایفای نقش سنگین و حساسی را بر عهده گرفته که با توجه به شرایط فعلی حاکم بر صنعت لیزینگ، کمترین مجال اشتباه را در ادامه خط سیر و برنامه‌های خود ندارد. یکی از مهم‌ترین مسائلی که موجب حساسیت نقش کانون در توسعه فرهنگ لیزینگ در کشور می‌شود، موقعیتی است که این کانون به عنوان الگو و میزان در کشور و در میان بازیگران اقتصادی و اجتماعی بازار عرضه و تقاضا در حوزه صنعت لیزینگ دارد. بنابر گفته مسوولان کانون، بیش از ۹۰درصد حجم بازار لیزینگ در اختیار شرکت‌های عضو کانون شرکت‌های لیزینگ ایران است و علاوه بر آنکه کلیه شرکت‌های عضو به یک بانک دولتی یا خصوصی یا یک تولید کننده وابسته بوده و سرمایه هیچ‌کدام از آنها کمتر از ۱۰میلیارد تومان نیست. آنها سال گذشته نزدیک به یک‌هزار و ۸۰۰میلیارد تومان گردش مالی داشته‌اند که بیش از یک‌درصد GDP است. خلاص آنکه بازار لیزینگ در قرق شرکت‌های عضو کانون است و این مساله مسوولیت بزرگی را بر دوش کانون می‌گذارد. به‌خصوص در شرایط فعلی که در فقدان سازوکارهای نظارتی از سوی بانک مرکزی، این کانون باید وظایف ناظر پولی را بر شرکت‌های عضو، به صورت نسبی بر عهده بگیرد. به طوری که ضمانت اجرایی نیز داشته باشد. به تعبیر دیگر، شرکت‌های عضو، در قبال به کارگیری ابزار‌های نظارتی از سوی کانون، همکاری لازم را به خرج دهند. در اینجا خطیرترین مسوولیت کانون، شکل می‌گیرد. مسوولیت نظارتی که البته در اساسنامه کانون نیز آمده است. بی‌دلیل نبود که موسسات کانون شرکت‌های لیزینگ سعی کردند تا تحت نظارت بانک مرکزی، کانون را تاسیس کنند تا از این طریق، سلامت فعالیت‌های خود را به نوعی تضمین کرده باشند. اما مسوولیت خطیر دیگر کانون در بعد اجتماعی است: همان‌قدر که بانک‌ها، از یکسو در اقتصاد ریشه دارند و از سوی دیگر، ریشه آنها در اجتماع (مردم کوچه و خیابان) است، اما لیزینگ‌ها، در شکل عمیق‌تر در اجتماع ریشه دارند و درگیر هستند. اگر فرض را بر این بگیریم که وظایف خرده بانکداری بیشتر برعهده لیزینگ‌ها است، نشانگر اجتماعی‌تر بودن لیزینگ نسبت به بانک‌ها است. در چنین شرایطی، کانون شرکت‌های لیزینگ که مسوولیت‌های سلامت فعالیت شرکت‌های لیزینگ، توسعه فرهنگ و ترویج آگاهی درباره لیزینگ در میان مردم را پذیرفته، کار به شدت سخت را بر دوش خواهد داشت. هزینه بالای پول در ایران اما اجرای این وظایف را بسیار سخت‌تر از معمول خواهد کرد. همچنین نحوه تعامل دولت نهم با موسسات بخش خصوصی، به ویژه موسسات پولی، اجرای این وظایف را بازهم سخت‌تر نموده است. در این میان، استدلال های موسسات کانون شرکت‌های لیزینگ برای تاسیس کانون، در حالی که انجمن شرکت‌های لیزینگ نیز هم‌اکنون فعال است، سختی مسوولیت کانون را بیش از پیش می‌کند. تفاوت رفتاری بین شرکت‌های با سرمایه بالا با شرکت‌های با سرمایه کوچک، امری بدیهی است و لاجرم تشکیل تشکلی جدا که این امکان را به وجود آورد. به طوری که هر دو تشکل نیازمندی‌های صنفی خود را محقق کنند. گریزناپذیر می‌شود اما از سوی دیگر مسوولیت توسعه فرهنگ لیزینگ که یکی از اهداف اساسی هر دو تشکل صنف لیزینگ است، چگونه و تحت چه مرزهایی حرکت کند به طوری که در تکمیل یکدیگر قرار گیرند و نه در تضاد. قابل پیش‌بینی است که کار سهل و ممتنع تعامل تشکل‌های صنفی لیزینگ، دارای مرزهای بسیار حساسی است که قاعدتا نیازمند وسعت نگاه مدیران هر دو تشکل است. شاید در این میان و در راستای تداوم فعالیت‌های مثمرثمر کانون (به معنی واقعی) اولین و مهم‌ترین اصل باید همواره سرلوحه کار مدیران و اعضای کانون باشد و آن اعتقاد به حرکت جمعی است که طبعا نیازمند همدلی و وسعت نظر و نگاه تک‌تک فعالان حوزه کانون است. اینکه تا چه حد این امور محقق خواهد شد، آینده صنعت لیزینگ، شاهد خوبی خواهد بود.