ترجمه علی سرزعیم

چرا ما به یک تئوری خاص در مورد بنگاه بانکداری نیاز داریم. هیچ تئوری اقتصادی خاصی در مورد بنگاه‌‌های فولادی یا بنگاه‌‌های خودروسازی وجود ندارد، پس چرا تصور می‌‌‌کنیم که باید یک تئوری خاص در مورد بنگاه‌‌های بانکداری وجود داشته باشد؟ پاسخ به این سوال شبیه پاسخ به این سوال خواهد بود که چرا ما تئوری‌‌های مبادلات پولی داریم. بانک‌ها از دیگر بنگاه‌‌های تجاری و صنعتی متفاوت هستند، زیرا مکانیزم‌‌های پولی به آنها این امکان را می‌‌‌دهد تا سپرده‌‌هایی برای سرمایه‌گذاری‌های خود جذب کنند. بانک‌ها دارای اهرم‌‌هایی هستند که آنها را کاملا از بنگاه‌‌های معمولی متمایز می‌‌‌گرداند. معمولا نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام در بنگاه‌‌های تجاری متعارف چیزی بین ۵/۰ تا ۶/۰ است، اما گاه میزان بدهی بانک‌‌ها ۹برابر حقوق صاحبان سهامشان می‌‌‌شود. وجود بانک مرکزی به عنوان آخرین پناهگاه وام دهندگان، به روشنی توضیح می‌‌‌دهد که چرا بانک‌ها می‌‌‌توانند با این ساختار بدهی امور خود را بگذرانند. این واقعیت که بانک‌ها با یک نسبت بالایی از بدهی به سهم فعالیت می‌‌‌کنند به ما یادآور می‌‌‌شود که نگهبانان سیستم پرداخت- یعنی بانک‌‌‌های مرکزی- بانک‌‌های تجاری را موردی خاص تلقی می‌‌‌کنند. خاص بودن بانک‌ها ضرورت وجود یک تئوری بنگاه بانکداری متمایز از تئوری‌‌های متداول اقتصاد بنگاه را نشان می‌‌‌دهد. مدیریت دارایی و بدهی همه آن چیزی است که بانک‌‌ها انجام می‌‌‌‌دهند. این فعالیت که سپرده‌‌‌های نقدی که عندالمطالبه قابل واخواست باشد، دریافت کرد و آنها را به وام‌‌‌های میان مدت/ بلندمدت تبدیل نمود، اساس آن چیزی است که فعالیت بانک را تشکیل می‌‌‌‌دهد. مدیریت ریسک در ترازنامه تابعی از مدیریت دارایی و بدهی است. دو ریسکی که بانک‌‌ها در ترازنامه شان شاهد هستند عبارتند از:

۱. ریسک عدم بازپرداخت وام

۲. ریسک بیرون کشیدن سپرده‌‌ها

مهمترین اقدام در مدیریت دارایی و بدهی، تخصیص بدهی‌‌‌های بانک به دارایی‌‌‌های درآمدزا به نحوی که ریسک عدم بازپرداخت به حداقل رسیده و حفظ دارایی‌‌‌های نقدی کافی به نحوی که ریسک بیرون کشیدن سپرده‌ها به حداقل رسد است. این فصل مدیریت اجزای دو سوی ترازنامه بانک، بدهی و دارایی را مورد بررسی قرار می‌‌‌‌دهد. ما با سمت دارایی‌ها کار را شروع می‌‌‌‌کنیم. یک بانک با این هدف تلاش می‌‌‌‌کند تا نرخ بازده دارایی‌‌‌های درآمدزای خود را به نحوی حداکثر کند که ریسک عدم بازپرداخت به حداقل رسد. از سوی دیگر، بانک دارای سبدی از دارایی‌ها متشکل از وام‌‌‌های ریسکی و اوراق قرضه کم بازده، اما کم ریسک و ذخیره احتیاطی است که معمولا بهره صفر یا ناچیزی به آن تعلق می‌‌‌‌گیرد. هدف از نگهداری پول نقد حداقل کردن ریسک بیرون کشیدن سپرده‌ها و عدم مواجهه بانک با این مساله است که دچار کمبود ذخایر نقدی شود.