یادداشت
با این نرخ تورم همه سپردهگذاریها قرضالحسنه است
تصمیم دولت در خصوص ادغام چند بانک تجاری و تبدیل آنها به یک بانک بزرگ قرضالحسنه نوعی تحصیل حاصل است، زیرا با تفاوت فاحشی که امروز میان نرخ تورم و مبالغی که بانکها تحت عنوان ...
غلامرضا کیامهر
تصمیم دولت در خصوص ادغام چند بانک تجاری و تبدیل آنها به یک بانک بزرگ قرضالحسنه نوعی تحصیل حاصل است، زیرا با تفاوت فاحشی که امروز میان نرخ تورم و مبالغی که بانکها تحت عنوان ... نادرست سود به سپردهگذاران میپردازند وجود دارد، میتوان گفت که همه انواع سپردهگذاریهایی که در بانکها صورت می پذیرد نوعی سپردهگذاری قرضالحسنه است و بنابراین نیازی وجود ندارد که دولت با این همه مشکلات نفسگیری که در سطح جهانی برای بانکهای ما ایجاد شده است نیم نفسی را که برای نظام بانکی ما باقی مانده از آن بگیرد و تجربه ناموفق ادغام بانکها را در سیامین سال پیروزی انقلاب اسلامی به نوعی دیگر تکرار کند.
ادغام چند بانک تجاری با هدف ایجاد یک بانک قرضالحسنه در عین حال که در تضاد آشکار با اصل ۴۴ قانون اساسی و ابلاغیه مقام معظم رهبری در ارتباط با سیاستهای کلی این اصل مهم قرار دارد، در شرایطی که در سطح کشور صدها صندوق قرضالحسنه مردمی و خودجوش به فعالیت مشغولند، فاقد هر گونه توجیه عقلایی و اقتصادی است و اهدافی که برای چنین اقدامی تعیین و تبیین شده بیشتر شبیه رویاهای شیرینی است که مشابه آنها را در افسانههای شاه و پریان میتوان سراغ گرفت.
اما بدون تردید هزینه بسیار سنگینی که مملکت در راه تحقق این رویای دستنیافتنی خواهد پرداخت، برای سالهای طولانی قابل جبران نخواهد بود.
اگر تصور دولتیها از بانک قرضالحسنه این است که در این بانک نه به سپردهگذاران سودی پرداخت و نه از وام گیرندگان سودی دریافت نمیشود با اندکی تامل و تعمق در معنا و مفهوم واقعی سود در مییابیم که در حال حاضر هم نه تنها بانکها چیزی به نام سود به سپردهگذاران خود نمیپردازند، بلکه با گذشت زمان به دلیل شیب تند کاهش قدرت خرید ریال سپردهگذاران همه ساله بابت وجوهی که در بانکها سپردهگذاری کردهاند چند درصد زیان ناخواسته را بر خود تحمیل میکنند.
تاکید کتاب آسمانی ما مسلمانان بر حرمت و کراهت رباخواری یعنی معامله پول با پول و توصیههای مکرر بر ترویج سنت الهی قرضالحسنه در شرایطی که در کشور پدیده مخربی به نام تورم وجود نداشته باشد، از امور واجبی است که هیچ مسلمانی حق سرپیچی از آن را ندارد، اما از آنجا که در احکام نورانی اسلام از مسلمانان خواسته شده تا سازوکار زندگی خود را بر مبنای مقتضیات زمانه تنظیم کنند، یقینا چنین توصیهای مسائل اقتصادی و معیشتی پیروان دین حنیف اسلام را بسیار محوری برای تمامی ابنای بشر است، شامل میشود و هر کس که این واقعیت را انکار کند، انگار که نور خورشید را انکار کرده است.
تا همین نیم قرن پیش که حتی تحصیلکردههای ایرانی شناختی از پدیده تورم نداشتند و ثبات قیمتها بدون دخالت دولتها مدت زمانی طولانی ادامه پیدا میکرد و موضوعی به نام کاهش قدرت خرید پول جایی در اذهان مردم ایران نداشت، مردم بدون احساس نگرانی و دغدغه خاطر پساندازهای خود را بیهیچ چشمداشتی در بانکها به قول خودشان ذخیره میکردند و هر زمان که احساس نیاز میکردند وجوه ذخیره خود را بدون کم و کاست از بانکها بازپس میگرفتند. در همان شرایط اقتصادی عاری از تورم و مشکل کاهش قدرت خرید پول، مردم میتوانستند برای گرهگشایی از مشکلات خود با پرداخت اندکی کارمزد در حدی کمتر از یکدرصد از بانکها وام بگیرند و در سررسید قانونی آن را بازپرداخت کنند. چون میان قدرت خرید پول میان زمان دریافت و زمان بازپرداخت وام به بانک تفاوتی ایجاد نمیشد. تجار و افراد متمکن معتقد به قرضالحسنه نیز از همین رویه برای قرض دادن به افراد نیازمند و گرهگشایی از مشکلات آنها پیروی میکردند. حتی در برهههایی شرایطی به وجود میآمد که قدرت خرید پول بعد از گذشت یکی دو سال افزایش هم پیدا میکرد.
خود نویسنده در روزگار کودکی یک نمونه از چگونگی افزایش قدرت خرید پول را به صورت کاهش قیمت یکی از نیازهای اساسی مردم یعنی مسکن، شاهد و ناظر بوده است. در اواخر دهه بیست، زمانی که صاحب این قلم شش، هفت سالی بیشتر نداشت، مرحوم پدرم خانهای شخصی را در خیابان شاپور آن زمان به بهای ۲۵هزار تومان خریداری کرد و دو سال بعد که بنا به دلایلی قصد فروش آن خانه و تبدیل به امن کردن آن را داشت، هرچه تلاش کرد نتوانست خانه را به قیمتی بالاتر از ۲۳هزار تومان بفروشد. یعنی طی مدت دو سال قیمت مسکن به جای افزایش تا حدود ۱۰درصد کاهش پیدا کرده بود و این منحنی نزولی قیمتها که در ادبیات امروزی علم اقتصاد از آن با عنوان افزایش قدرت خرید پول نام برده میشود، در آن برهه اغلب در مورد بسیاری از دیگر نیازمندیهای مردم مصداق پیدا میکرد.
کاملا طبیعی است که در چنان شرایطی، پیروی از سنت نیکوی قرضالحسنه طبق نظر شارع مقدس طابقالنعل بالفعل هم توسط بانکها و هم به وسیله مردم خیر و نیکوکار قابل اجرا بود و امروز نیز متناسب با شرایطی که تورم دورقمی بر اقتصاد ما حاکم کرده قابل اجرا است، همچنان که بانکهای تجاری ما دارند آن را در مورد حسابهای سپردهگذاری اجرا میکنند، اثبات این مدعا هم چندان دشوار نیست.
فرض بر این است که شما تصمیم میگیرید حاصل پسانداز چند ساله خود را که به پنجمیلیون تومان بالغ میشود و با این پنجمیلیون تومان قادر به انجام هیچگونه فعالیت اقتصادی یا کسب و کار نیستید، قبل از اتخاذ چنین تصمیمی قصد داشتید آن را صرف خرید یک دستگاه یخچال فریزر، یک دستگاه ماشین ظرفشویی و دو تخته فرش ماشینی برای منزل خود کنید، اما بنا به دلایلی نظرتان عوض میشود و به اصطلاح اقتصاددانها به جای آن این پنج میلیون تومان را وارد جریان نقدینگی موجود در جامعه کنید، نزد خود میگویید بهتر است فعلا دست نگاه دارم و سال آینده این وسایل را خریداری کنم. شما به هیچ وجه قصد کسب سود از محل پنج میلیون تومان پسانداز امروز خود را ندارید و فقط میخواهید سال آینده بتوانید با همین پنج میلیون تومان در بانک سپردهگذاری کنید، سال آینده همان یک دستگاه یخچال فریزر، ماشین لباسشویی و چند تخته فرش ماشینی را خریداری کنید. بانک مربوطه طی مدت یک سالی که پول شما را در اختیار دارد ۱۴ درصد یعنی مبلغی معادل ۷۰۰هزار تومان تحت عنوان کاملا نادرست سود به سپرده شما اضافه میکند و شما بعد از گذشت یک سال پنج میلیون سپرده خود به اضافه ۷۰۰هزار تومان به اصطلاح سود آن را از بانک میگیرید و برای خرید لوازم مورد نظر به بازار میروید، اما امسال قیمت آن چند قلم لوازمی را که سال گذشته قصد خریدشان را داشتید به شش میلیون و پانصد هزار تومان افزایش پیدا کرده و شما متوجه میشوید که قدرت خرید پنج میلیون تومان سال گذشته شما تا حد یک میلیون و پانصد هزار تومان کاهش پیدا کرده که تنها مبلغ ۷۰۰هزار تومان این کاهش قدرت خرید توسط بانک جبران شده و شما حالا باید یا از خرید لوازم مورد نظر چشم بپوشید یا آنکه به جرم یک سال سپردهگذاری در بانک باید مبلغ ۸۰۰هزار تومان هم روی پول خود بگذارید تا بتوانید لوازم موردنیاز منزلتان را خریداری کنید. با این اوصاف آیا کسی میتواند ادعا کند که بانکهای تجاری به سپردهگذاران خود سود پرداخت میکنند؟ راستی اگر شما سال گذشته با همان پنج میلیون تومان پساندازی که داشتید، اگر به جای سپردهگذاری در بانک، به پیروی از محتکران حرفهای دو تن برنج طارم میخریدید و آن را به مدت یک سال احتکار میکردید امروز از محل مابهالتفاوت افزایش ۱۵۰درصدی قیمت برنج چه سودی به دست میآوردید و چه کارها که با این سود باد آورده نمیکردید؟ حالا گیریم که با این همه توضیح واضحات، باز دولتیها به منظور دستیابی به اهداف رویایی خود، تصمیم خود را در خصوص ایجاد یک بانک قرضالحسنه بزرگ به جای چند بانک تجاری موجود عملی کنند، آیا تضمینی وجود خواهد داشت که صاحبان نقدینگی وجوه خود را بدون چشمداشت جوایز بزرگ تا حد هواپیمای تفریحی شخصی، اتومبیلهای لوکس گرانقیمت، آپارتمان با استخر و سونا و جکوزی و ویلا در کیش و در شمال، در چنین بانکی پسانداز کنند. اگر خیال دولتیها از این بابت تا این حد آسوده است، چه بهتر که تصمیم خود را همین امروز و بیتوجه به اندرزها و هشدارهای بیوقفه صاحبنظران و کارشناسان اقتصادی عملی کنند. به قول معروف:این گوی و این میدان.
Kiamehr@Hotmail.com
ارسال نظر