تحلیل رییس پژوهشکده بیمه از صنعت بیمه ایران
انحصار دولتی مانع توسعه است
گروه بازار پول - غدیر مهدوی رییس پژوهشکده بیمه صبح دیروز در گفتوگویی به مناسبت هجدهمین کنفرانس صنعت بیمه به تشریح وضع کلی صنعت بیمه در کشور پرداخت. به گفته وی، نبود فضای رقابتی در صنعت بیمه از مهمترین چالشهای این صنعت در کشور است. وی با اشاره به وجود مشکل در هر دو سمت عرضه و تقاضا در صنعت بیمه کشور، عمده دلایل ضعف در تقاضای این صنعت را درجه پایین ریسکگریزی و نوع شخصیت مردم ایران از قبیل درجه پایین آیندهنگری و برنامهریزی و پایین بودن فرهنگ بیمهای بیان کرد. وی با مناسب خواندن استراتژی توسعه نامتوازن در توسعه صنعت بیمه اشاره کرد که چنانچه بیمه عمر به عنوان بخش پیشرو در نظر گرفته شود و روی تمامی جوانب عرضه، بازاریابی، تقاضا و فرهنگسازی آن سرمایهگذاری شود و به خوبی شناسانده شود، میتواند موتور رشد صنعت بیمه شود.
وضعیت صنعت بیمه کشور را در حال حاضر چگونه میبینید؟
بازار مالی متشکل از بخشهای بورس، بیمه وبانک است. بهرغم توسعه نسبی بورس و بانک درسالهای اخیر در کشور، متاسفانه صنعت بیمه کشور از رشد متناسبی برخوردارنبوده است. فضای غیررقابتی صنعت بیمه از مشکلات اساسی این صنعت است که حذف تعرفه از انواع بیمه نامهها به عنوان گام نخست به منظور رفع این معضل بایستی در عمل صورت پذیرد. طبیعی است که حتی با اجرای قانون حذف تعرفه، ناهماهنگ بودن ساختار بازار با فضای رقابت و عدم آمادگی شرکتهای بیمه برای انجام محاسبات دقیق حق بیمهها، منجر به عدم شکلگیری فضای رقابتی و عدم بهرهمندی از نتایج مثبت بازار رقابتی خواهد شد. لذا لازم است به منظور بررسی مشکلات صنعت نگاه به درون اجزای آن داشته باشیم. بازار بیمه همانند هر بازاردیگری از دو جنبه عرضه و تقاضا تشکیل شده است که به نظر میرسد هر دو جنبه عرضه و تقاضای بیمه کشور دارای مشکلات اساسی و ساختاری میباشند. عرضه در بازار بیمه عبارت است از محصولات و خدمات بیمهای که توسط شرکتهای بیمه ارائه میشوند. عرضه بازار بیمه با مشکل ارائه نامناسب خدمات بیمهای به دلیل به روز نبودن محصولات، پاسخگو نبودن به نیازهای واقعی مردم، عدم پوشش بسیاری از ریسکهای موجود، ناعادلانه بودن به دلیل منطبق نبودن با محاسبات دقیق و عدم بازاریابی مناسب وتبلیغات و معرفی ناکافی محصولات بیمهای مواجه است. به طور مثال در بیمه نامه شخص ثالث، عمده ملاک تعیین حق بیمه، مشخصات فنی خودرو میباشد و مواردی چون درجه ریسکگریزی، میزان در معرض ریسک بودن و سوابق راننده تاثیر اندکی درتعیین حق بیمه پرداختی دارند. این امر به همراه سایر عوامل موثر در افزایش آمار تصادفات باعث شده است که بیمه خودرو، در ایران همواره به عنوان یکی از حوزههای زیانده در شرکتهای بیمه محسوب گردد و بیمه نامههای صادره، عمدتا غیرمنطقی، بیاثر در کاهش تصادفات و غیر تاثیرگذار در سلامت روانی جامعه شوند.
دلایل بروز این مشکلات چیست؟
از مهمترین علل بروز این مشکلات میتوان کمبود جدی دانش و تخصص بیمهای و کمبود مدیران متخصص در گرایشهای بیمهای، مدیریت ریسک، اقتصاد بیمه، آکچوئرال(آمار بیمه)، مدیریت بیمه و حقوق بیمه را برشمرد. درحال حاضر، تعداد متخصصین دارای مراتب علمی بالا در حوزه بیمه، از تعداد انگشتان دست هم کمتر است و صنعت پیچیده بیمه عمدتا توسط کسانی مدیریت میشود که تخصص مرتبط با دانش بیمه را ندارند. بنابراین از اساسیترین راهکارهای اصلاح چرخه عرضه بیمه در صنعت بیمه کشور، سرمایهگذاری جدی روی آموزش و تربیت افراد تحصیل کرده به منظور اخذ تخصصهای عالی مرتبط با حوزه بیمه میباشد که این مهم میبایست از طریق اعزام فارغالتحصیلان مستعد به منظور اخذ دانش بیمه در مقاطع عالی چون دکتری و اعزام مدیران و کارشناسان صنعت به مراکز حرفهای بیمه در کشورهای پیشرفته به منظور کسب تجربه و گذراندن دورههای حرفهای مستمر صورت پذیرد. علاوه برآن آموزش حرفهای و متناوب مدیران، کارشناسان و کارکنان صنعت بیمه و به روز نمودن اطلاعات آنها در داخل کشور ضروری است تا به کمک دانش روز بیمه، خدمات بیمهای مناسب و پاسخگو به نیازهای واقعی مشتریان در زمینه ریسکهای مختلف بیمهپذیر را ارائه دهند.
جنبه دیگر بازار بیمه همانند همه بازارها، تقاضا میباشد که در کشور ما چه از جهت کمیت و چه کیفیت با مشکلات جدی روبهرو است. از جهت کمیت، تقاضای سرانه بیمه در ایران، کمتر از یک دهم تقاضای سرانه بیمه در جهان است. بر طبق آمارهای سالنامه آماری صنعت بیمه کشور، متوسط تقاضای بیمه در ایران برای هر نفر به صورت میانگین در سال ۱۳۸۸ حدود ۶۰ دلار در سال است درحالی که متوسط تقاضای جهانی بیش از ۶۱۰ دلار است. این رقم، بیش از ۱۰ برابرتقاضای بیمه در کشور است. ممکن است علت کمی تقاضای بیمهای در کشور در مقایسه با سایر کشورها، پایین بودن سطح درآمد سرانه کشور تلقی شود. زیرا درآمد، یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر تقاضا و استفاده از خدمات بیمهای میباشد. اما با بررسی آمار و ارقام مشاهده میشود که جایگاه صنعت بیمه کشور در جهان تفاوت فاحشی با جایگاه اقتصادی کشور در جهان دارد. زیرا از جهت درآمد سرانه و جایگاه اقتصادی، ایران دارای رتبه حدود سی ام در جهان میباشد؛ در حالی که درصنعت بیمه جایگاه بهتری از رتبه حدود هشتادم جهان را ندارد. پایینتر بودن رتبه صنعت بیمه نسبت به وضعیت کلی اقتصاد در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، موید این امر است که صنعت بیمه از جهت کمیت تقاضا در وضعیت بدی قرار دارد و در مقایسه با بخشهای دیگر اقتصاد عقبماندهتر است. این امر از بررسی ضریب نفوذ بیمه به خوبی مشهود است. درحالی که ضریب نفوذ بیمه در کشور ۲/۱ درصد است این ضریب در جهان، عددی معادل با ۱/۷ درصد است . تقاضای بیمه از جهت کیفیت نیز شرایط مناسبی ندارد زیرا از تقاضای سرانه حدود ۶۰ دلار بیمه کشور، تقریبا ۳۷ دلار به بیمه اتومبیل و حدود ۵/۵ دلار به بیمه درمان تکمیلی اختصاص یافته که هر دو ضریب خسارت بالایی دارند. درحالی که بیمه عمر که عامل محرک بازارهای مالی و اقتصاد است و عاملی در جهت افزایش سرمایهگذاری و کاهش بیکاری میباشد و رابطه یک به یک با توسعه بازارهای مالی و اقتصاد دارد، تنها ۴ دلار را درتقاضای سرانه بیمه، به خود اختصاص میدهد. به عبارت دیگر حدود ۸ درصد از کل تقاضای بیمه به بیمه عمر اختصاص دارد. در حالی که درجهان حدود ۵۸ درصد از کل تقاضای بیمه به بیمه عمر اختصاص دارد. بنابراین باید اذعان کرد صنعت بیمه کشور، از جهت کیفیت تقاضا نیز بیمار است.
علت عمده پایین بودن تقاضا برای بیمه در کشور ما چه مواردی هستند؟
علل اصلی وضعیت نامناسب تقاضای بیمه را میتوان در درجه پایین ریسکگریزی مردم ایران و نیز درجه پایین آینده نگری و برنامهریزی و پایین بودن فرهنگ بیمهای و همچنین عدم آشنایی با خدمات بیمهای به دلیل عدم تبلیغات مناسب محصولات بیمهای و عدم ارائه محصولات مناسب دانست. متأسفانه خدمات بیمهای در سبد مصرفی خانوارهای ایرانی جایگاه ویژهای نداشته و بسیاری از خانوادهها آن را به عنوان هزینهای سربار و تحمیلی محسوب میکنند که این امر از ضریب نفوذ پایین تقاضای بیمه (۲/۱ درصد) به خوبی قابل استنباط میباشد. بنابراین تغییر ریشهای در این تفکر، نیازمند آموزش و فرهنگسازی و تبلیغات رسانهای مناسب و هوشمندانه میباشد که بایستی با نهادینه نمودن بازاریابی دقیق و موثر در صنعت بیمه و تغییر فرهنگ مردم به سوی آیندهنگری، وجود برنامهریزی بلندمدت در زندگی، قانونمداری و افزایش درجه ریسکگریزی، موجبات ایجاد کشش و افزایش سطح تقاضای مناسب در بازار بیمه را فراهم کرد. این فرهنگسازی میتواند با تربیت و آموزش از سنین کودکی یعنی از مدارس ابتدایی تا بزرگسالی و در سطح دانشگاهها صورت پذیرد. طبیعی است همه مراکز فرهنگی و آموزشی همچون صدا وسیما و رسانهها و مطبوعات میتوانند نقش کلیدی و تاثیرگذار داشته باشند و میتوانند به جریان تغییر فرهنگ واصلاح نگاه نادرست به بحث بیمه کمک شایانی نمایند. البته این آموزش و فرهنگسازی بایستی در کنار برنامههای دیگری که ذکرگردید- بازاریابی مناسب و علمی، توسعه دانش بیمه، افزایش تعداد و تنوع خدمات بیمهای و بالا بردن درجه حساسیت افراد جامعه نسبت به لزوم استفاده از خدمات بیمهای - به صورت جامع و مداوم انجام پذیرد.
چه راهحلی را برای توسعه صنعت بیمه ارائه میدهید؟
در این مورد باید به استراتژی توسعه نامتوازن در اقتصاد اشارهای داشته باشیم و از آنجا رهنمودی برای صنعت بیمه کشور ارائه دهیم. استراتژی توسعه نامتوازن در اقتصاد بیان میدارد که یک کشور بهتر است قسمت اصلی سرمایه و انرژی خود را در یک شاخه از صنعت که در آن مزیت نسبی دارد (مثلا در مورد ایران، پتروشیمی) بگذارد و پس از توسعهیافتگی در آن بخش مهم، این شاخه از صنعت میتواند با گسترش صنایع پیرو بقیه بخشهای دیگر را فعال کرده و در نهایت برای کشور توسعهیافتگی را به ارمغان بیاورد. در مورد بیمه معتقدم که میتوان با استراتژی توسعه نامتوازن، به توسعه صنعت بیمه امیدوار بود. در این راستا، چنانچه بیمه عمر به عنوان بخش پیشرو در نظر گرفته شود و روی تمامی جوانب عرضه، بازاریابی، تقاضا و فرهنگ سازی آن سرمایهگذاری شود و به خوبی شناسانده شود، میتواند موتور رشد صنعت بیمه شود. چنانچه بیمه عمر به کمک عرضه مناسب و تبیین مقررات تشویقی و بازاریابی کارآ بتواند در جامعه گسترش یابد، میتواند فرهنگ بیمه را در دل آحاد مردم نفوذ دهد و گسترش شاخههای دیگر بیمه عمر را به دنبال داشته باشد.
مشکلات بیمه عمر در کشور را در چه زمینههایی مهم ارزیابی میکنید؟
به طور کلی میتوان علت عدم توسعه بیمه عمر در ایران را در چهار عامل خلاصه کرد که عبارتند از: عوامل ساختاری، عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و آموزشی و اجتماعی، عملکرد شرکتهای بیمه. عوامل ساختاری ناشی از ساختار اقتصادی کشور بوده که شامل چهار مورد میشود: توزیع درآمد، پوشش گسترده تامین اجتماعی و انحصارات دولتی در زمینه بیمه عمر و عدم وجود شرکتهای تخصصی بیمه عمر. یکی از مهمترین مشکلات ساختاری در ایران مربوط به توزیع درآمد است. ضریب جینی در ایران چهلصدم است. درآمد ۱۰ درصد از ثروتمندترین افراد حدود ۵/۱۶ برابر درآمد ۱۰ درصد از فقیرترین افراد است. تفاوت سطح درآمد در این دو گروه در کشورهای اسکاندیناوی بین ۵ تا ۶ برابر و در ژاپن ۵/۴ برابر است. در ژاپن که اقتصاد آن بر مبنای الگوهای سرمایهداری -ولی دولت رفاه- است، ۱۰ درصد از پردرآمدترین افراد فقط۵/۴ برابر۱۰ درصد فقیرترین افراد، درآمد دارند.شکاف بسیار زیاد بین فقرا و اغنیا مشکل ساختاری است که بر تقاضای بیمه عمر موثر است زیرا اختلاف طبقاتی موجب میشود قشر وسیعی از مردم که درآمد کافی ندارند، فقط به فکر رفع نیازهای ضروری برای ادامه حیات باشند و لذا تقاضای بیمه عمر برای آنان چندان موضوعیت نخواهد داشت. در تحقیقی پیرامون کشش درآمدی بیمه عمر که در کشور انجام شده این کشش برابر با ۵۷/۱ محاسبه کردهاند، لذا بیمه عمر در ایران یک کالای لوکس به شمار میرود، یعنی افراد با درآمد بالا تقاضای بیشتری برای بیمه عمر دارند، بنابراین یکی از عوامل ساختاری در ایران توزیع ناعادلانه درآمد است که باعث کمبود تقاضا برای بیمه عمر میشود. نکته حائز اهمیت اینکه قشر ثروتمند نیز ترجیح میدهد منابع خود را صرف سرمایهگذاری در داراییهای فیزیکی کند. چنین عملکردی را میتوان با توجه به عوامل اقتصادی یا عوامل فرهنگی و اجتماعی توضیح داد.
گستره بزرگ بیمه های تامین اجتماعی در اینباره چه تاثیری میتوان داشته باشد؟
وجود بیمههای تامین اجتماعی گسترده در ایران از دیگر عوامل توضیحدهنده برای کمبود تقاضای بیمه عمر است. در ایران حقوق افراد بازنشسته اختلاف چندانی با دریافتی آنان در زمان اشتغال ندارد. چنین خدمات گستردهای ممکن است موهبتهایی را نصیب مردم کند، اما باعث میشود آنان از محاسن بیمه عمر محروم شوند. بیمه عمر موجب فعال شدن بازارهای سرمایه شده و ذخایر فنی و آن، توان مالی کافی را فراهم مینماید تا شرکتهای بیمه بتوانند وارد بازارهای مالی شوند. چنین خدمات گستردهای در بیمه تامین اجتماعی در دنیا بسیار نامتعارف است. بسیاری از کشورهای دنیا با کاستن از تامین اجتماعی، مردم را تشویق به خرید بیمه عمر میکنند. برای مثال در ژاپن و آلمان، به دلیل کاهش نرخ شاغلین و افزایش نرخ سالمندان و بازنشستگان، پرداختی تامین اجتماعی سال به سال کاهش یافته و به شیوههای مختلف مردم را به تقاضای بیمه عمر وامیدارند، یعنی بیمه عمر کالای جانشین برای تامین اجتماعی بوده و دولت هم مشوق آن میشود. علت این تغییر نیز به آثار هر یک از این دو بر سرمایهگذاری بازمیگردد. بیمه عمر موجب تشویق سرمایهگذاری شده و بر خلاف تامین اجتماعی، تولید کل اقتصاد را افزایش میدهد. عدم وجود شرکتهای تخصصی بیمه عمر و متخصصان ویژه بازاریابی بیمه عمر و بیتوجه به نقشی که این جداسازی در آشنایی مردم با بیمههای عمر دارد، یکی دیگر از موانع توسعه این رشته میباشد. جذابیت و راحتی محاسبات نرخ حق بیمههای سایر رشتهها خصوصا بیمههای حوادث و ضریب خسارت پایین این رشتهها بیمهگران را به سمت خود جلب میکنند و باعث غفلت از بیمههای عمر میشوند.
تاثیر عوامل اقتصادی تا چه حدی است؟
عوامل اقتصادی شامل تورم، سطح پایین درآمد، بار تکفل و توان اندک بیمههای عمر سنتی در رقابت با سایر محصولات در بازارهای مالی است. تورم منجر به کاهش ارزش سرمایهای میشود که صرف خرید بیمه عمر شده و قدرت خرید آن را میکاهد. در نتیجه قراردادهای بلندمدت بیمه عمر را متزلزل و نااستوار میسازد. برای مقابله با این وضعیت و بهبود شرایط باید به دنبال راهحلهایی بود که کاهش ارزش سرمایه بیمهگذار جبران شود. در تحقیقات داخلی نکتهای دیدم که برای بنده جالب بود. در سال ۱۳۳۸ طرح بیمه نوین وجود داشته که طبق آن قرار بود تعدادی قطعه زمین در اطراف فرحزاد خریداری شود و در آن زمینها برای خریداران بیمه عمر، خانه ساخته شود. اگرچه استقبال خوبی از این طرح شد، اما به دلیل عدم تخصیص اعتبارات لازم و مشکلات دیگر، این طرح مسکوت ماند. به نظر بنده استفاده از چنین روشهایی میتواند آثار منفی تورم را تا حدی تخفیف دهد.
مساله دیگر در این زمینه این است که در ایران مطالعات زیربنایی بیمه عمر تاکنون صورت نگرفته است. به عنوان مثال نه تنها یک جدول مرگ و میر که لازمه محاسبات بیمه عمر است وجود ندارد بلکه آمار کلی دقیقی از تعداد فوت شدگان در کشور نیز در دسترس نیست. بعد از گذشت سالها از ظهور بیمه عمر در ایران، کشور ما از جداول مرگ و میر کشورهای دیگر چون فرانسه با این همه تفاوت فرهنگی، بهداشتی و امکانات در دسترس در مقایسه با وضعیت ایران بسیار متفاوت است، استفاده میکنند. به دلیل موجود نبودن آمار دقیق مرگ و میر بیمهگران مجبورند برای رعایت احتیاط حق بیمههای بالاتری برای بیمههای عمر در نظر بگیرند و همین حق بیمههای بالا مردم را از بیمه عمر دور نگه میدارد. علاوه بر آنچه گفته شد تحقیقات نشان میدهد ایرانیها در زمینه پوشش ریسک مرگ به اندازه کافی ریسکگریز و محتاط و آیندهنگر نیستند. بیمه عمر از سوی افرادی تقاضا میشود که آیندهنگر و ریسکگریز باشند.
عدم وجود تبلیغات و بازاریابی گسترده که در دنیای کنونی هر دو از بازوهای قدرتمند پیشرفت در بازارهای مالی هستند در توسعه نیافتگی بیمه عمر در ایران بسیار موثرند. تبلیغات تجاری علمی است پویا با نیروی خلاقانه برای ترغیب و تشویق میل عمومی به مصرف که با تغییر و تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هر روز شکل تازهای به خود میگیرد و در محیطهای متفاوت با توجه به عقاید، آداب و رسوم و فرهنگ و مذهب محتوای خاصی مییابد. بالارفتن سطح آگاه اجتماعی رشد فکری و تغییر سلیقه مردم از یک طرف و رشد سطح درآمد و افزایش جمعیت و تمایل به مصرف بهینه از سوی دیگر مساله تبلیغ را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. در مورد توسعه بیمه عمر از راه تبلیغات به عنوان شیوهای نوین و موثر باید گفت که عملا کوشش جدی تاکنون در جهت ارتقای فرهنگ بیمهای مردم خصوصا شناخت بیمههای عمر از طریق شیوههای تبلیغاتی صورت نگرفته است. به دلیل ضعف تبلیغات و بازاریابی متاسفانه اغلب افراد جامعه و حتی بسیاری از تحصیلکردگان اطلاعات اندکی در مورد فواید و مزایای بیمههای عمر دارند. در حال حاضر بسیاری از مزیتهای جانبی بیمههای عمر از قبیل معافیت مالیاتی سرمایه بیمه، حق بیمههای فردی و حق بیمههای گروه پرداختی توسط شرکتها برای بیمه گروه کارمندان مغفول ماندهاند. چنانچه مردم از این مزایا و معافیتها آگاه شوند حتما در جذب آنها به بیمه تاثیر خواهد داشت.
نکات خبری گفت و گو
متوسط تقاضای بیمه در ایران برای هر نفر به صورت میانگین در سال ۱۳۸۸ حدود ۶۰ دلار در سال است درحالی که متوسط تقاضای جهانی بیش از ۶۱۰ دلار است.
ضریب نفوذ بیمه در کشور ۲/۱ درصد است این ضریب در جهان، عددی معادل با ۱/۷ درصد است.
علت عدم توسعه بیمه عمر در ایران را در عوامل ساختاری، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی و اجتماعی و عملکرد شرکتهای بیمه میتوان خلاصه کرد.
ارسال نظر