فرهاد فهامی

قد و قامت صنعت لیزینگ در میان عناصر توسعه چقدر است، به تعبیر دیگر صنعت لیزینگ در مقایسه با دیگر مولفه‌های توسعه در کشور‌های در حال توسعه دارای چه وزنی است؟ اصولا، در انتخاب عناصر توسعه در یک کشور،‌ در گام اول، یعنی همان زمانی که قرار است استراتژی‌های برنامه‌های توسعه تدوین شود، روی مقوله «مزیت‌های نسبی» آن کشور مطالعه موردی می‌شود و در نهایت پایه و اساس توسعه بر فعلیت یافتن و استفاده از مزیت‌های نسبی قرار می‌گیرد. در برشماری مزیت‌های نسبی کشور ما که در مقدمه برنامه توسعه چهارم نیز به موارد هفت‌گانه آن اشاره شده، دو مورد بسیار اساسی دیده می‌شود: یکی جامعه تحصیلکرده و دیگر ذخایر غنی زیرزمینی (فسیلی و غیرفسیلی). این دو مزیت، قادرند دو فضای بسیار گسترده اقتصادی و اجتماعی را تحول اساسی ببخشند. حجم بالای جمعیت تحصیلکرده به معنای وجود تخصص در کشور ما است که در واقع خمیرمایه اصلی توسعه است و دیگر ذخایر زیرزمینی است که اگر امکان استخراج، تصفیه و طی شدن مراحل فرآوری و صنایع بالادستی این ذخایر به وجود آید، کشور ما به آسانی می‌تواند تبدیل به یک کشور صنعتی شدن را در چشم‌انداز خود ترسیم کند.

در حالی که نیرو‌ی کار متخصص و ظرفیت‌های کار بالقوه به صورت مولد وجود دارد،‌ اما در این میان، یک حلقه مفقوده نیز به چشم می‌خورد و آن، سرمایه است. البته فاکتور‌های دیگری نیز لازم است تا وقتی سه عامل نیروی کار متخصص، زمینه‌های کار و تولید و سرمایه در کنار هم قرار گرفتند، حاصل این فرآیند نیز اقتصادی باشد، از جمله وجود بازار (داخلی یا خارجی) که در جای خود به آنها پرداخته می‌شود.آنچه که اکنون و در این میان به صورت خیلی جدی حضور خود را در کشور ما مدام تکرار می‌کند، همان حلقه مفقوده یعنی سرمایه است. برای تامین سرمایه البته ابزار‌های مختلف با کارکرد‌های مختلف وجود دارد که در نهایت بخشی از تامین سرمایه را به دوش می‌کشد، اما لیزینگ به عنوان ابزار مالی، دارای مزیت‌های است که این مزیت‌ها، ناگزیر جایگاه ویژه‌ای را در میان ابزارهای مالی دیگر برای لیزینگ اختصاص می‌دهد.

فارغ از برشماری تمام مزایای لیزینگ، این صنعت، سه مزیت دارد که به تکمیل این نوشتار بسیار کمک می‌کند. این سه مزیت عبارتند از افزایش «قدرت خرید»، «بازارسازی و افزایش تقاضا» و «کاهش ریسک» مزیت «قدرت خرید» بدان معناست که لیزینگ توانایی تجهیز پروژه‌های صنعتی به لحاظ مالی را برای صاحبان آنها بالا می‌برد. از سوی دیگر،‌ لیزینگ این توانایی را دارد که در قالب «لیزینگ مصرف‌کننده» زمینه‌ساز افزایش تقاضا و به عبارتی بازارسازی را فراهم کند تا تعادل عرضه و تقاضا حفظ شود. اگر این مساله را نیز نوعی کاهش ریسک بدانیم، یک نکته بسیار مهم آن است که لیزینگ در هر نقطه که سرمایه‌گذاری می‌کند، چون انتقال مالکیت صورت نمی‌گیرد، بنابراین، ریسک سرمایه‌گذاری را نیز بسیار کاهش می‌دهد و این در بخش سرمایه‌گذاری‌های مولد امری بسیار حیاتی است.

محاسبه اینکه لیزینگ تا به این میزان، قادر است بار تامین مالی توسعه اقتصادی را به دوش بگیرد، از دو زاویه قابل بررسی است یکی نگاه دولت و دیگر، توانمندی‌های صنعت لیزینگ.در این نکته هیچ شکی نیست که کشور ما به لحاظ نقدینگی، جهت برآورده کردن پروژه‌های عمرانی خود کاملا در مضیقه است که به نظر می‌رسد سه راه برای برآورده شدن این نیاز وجود داشته باشد بانک، بورس و لیزینگ این سه ابزار ، با فرض اینکه هر سه کارا هستند، هر کدام کارایی خاص به خود را دادند که لاجرم جهت توسعه به آنها نیاز است.بانک قادر است سرمایه‌های با حجم بالا را تامین کند، یک شرکت‌های بورسی می‌توانند در هر مقطع از اجرای پروژه و مراحل گسترش خود از طریق صاحبان سهام خود، سرمایه جذب کند و لیزینگ قادر است، با حضور تخصصی خود در پروژه‌های صنعتی، ضمن تامین سرمایه، ‌ریسک فعالیت را نیز کاهش دهد و با عدم انتقال مالکیت کالا به مجرمان پروژه، آسودگی خیال را برای آنان فراهم کرده تا امکان گسترش فعالیت‌ها بیشتر مهیا باشد.

بنابراین و با توجه به استدلال‌های آمده، به نظر می‌رسد، لیزینگ از چنان قامتی برخوردار هست که جزو برادران بانک و بورس باشد. اینکه برادر کوچکتر باشد یا هم قد، بستگی به نگاه دولت و توانمندی فعالان صنعت لیزینگ دارد. دولت با بسترسای قانونی و برنامه‌ای و فعالان صنعت با افزایش دانش و توانمندی‌ها اندازه این قامت را تعیین خواهند کرد.