دکتر علی ارشدی

کارشناس بانکی

اخیرا مشاهده می‌شود که هر از چند گاهی شایعه ورشکستگی یک بانک یا موسسه مطرح و متعاقب آن شاهد شکل‌گیری هجوم بانکی هستیم و موسسه مذکور در دایره تعریف ورشکستگی قرار نمی‌گیرد و این در حالی است که با شکل‌گیری یک هجوم گسترده قطعا یک بانک یا موسسه اعتباری با مشکل مواجه می‌شود. در این شرایط این سوال مطرح است که چگونه باید با شاخصه عکس‌العمل آنی برخاسته از ویژگی کارآیی بازار به‌منظور جلوگیری از شکل‌گیری یک هجوم بانکی مقابله کرد. در اینجا لازم است چند پیش‌فرض اساسی را مدنظر قرار دهیم:

- اصولا سپرده‌گذاران در نظام بانکی در زمره افراد ریسک‌گریز طبقه‌بندی می‌شوند.

- توده مردم عموما نسبت به حقایق بسیار ساده از خود توجه نشان می‌دهند و نه تحلیل‌های فنی و کارشناسانه.

- باید مابین مفهوم ورشکستگی یک موسسه یا بانک و ناتوانی موقتی آن در پرداخت تفاوت قائل شد و این تفاوت ماهوی تمام مفهومی است که موسسه باید درصدد القای آن به توده مردم باشد.

- در نشان دادن عکس‌العمل سریع از سوی سپرده‌گذاران به اطلاعات نباید تردید داشت و هیچ روشی برای تخمین میزان یورش وشدت آن وجود ندارد.

- باید مابین عکس‌العمل سهامداران به اطلاعات و صورت‌های مالی و عکس‌العمل سپرده‌گذاران به اطلاعات عمومی تفاوت ماهوی قائل شد.

- عمده بانک‌ها و موسسات از برنامه‌های روشنی در زمینه مدیریت نقدینگی برخوردار نیستند و مدیریت‌هایی نظیر ریسک و دارایی و بدهی بیشتر به شکل صوری به فعالیت می‌پردازند.

با این پیش‌فرض‌ها باید چند توصیه به بانک‌ها و موسساتی که در معرض هجوم و لاجرم مشکل نقدینگی قرار می‌گیرند، ارائه کرد:

- بانک‌ها باید در محاسبات تامین نقدینگی خود در شرایط هجوم حداقل یک نرخ فرار (run off rate)کف ۲۰ درصدی از کل منابع را در نظر بگیرند.

- بانک باید حتی بیش از صورت سود و زیان به‌صورت جریان وجوه اهمیت دهد و درصورت وخامت جریان‌های نقدی عملیاتی هشدار لازم را دریافت کند و پیش‌بینی لازم را انجام دهد.

- درز اطلاعات درونی (inside information ) به‌ویژه عموما از ناحیه اعضای هیات‌مدیره و سهامداران اصلی و طلبکاران عمده یکی از اصلی‌ترین منابع شکل‌گیری یورش بانکی تلقی می‌شود؛ بنابراین باید حساسیت‌ها در این شرایط دوچندان شود.

- موسسات و بانک‌های ادغام‌شده یا درحال ادغام عموما به‌دلیل مشکل عدم‌وحدت فرماندهی و اختلافات مالکان اصلی اساسا مستعد شکل‌گیری یورش هستند و به قالب یخ در زیر آفتاب بی‌توجه هستند. بدیهی است عدم‌مدیریت اختلافات و سرریز شدن آن به صف و ستاد سرآغاز شکل‌گیری یک بحران تلقی می‌شود.

- تزریق قطره‌چکانی نقدینگی در شرایط هجوم بدترین راهبرد در مدیریت بحران است؛ این مساله به معنی تداوم و گسترش بحران برای مدت طولانی‌تر محسوب می‌شود و در همین رابطه تزریق سریع نقدینگی در لحظات اولیه و مدیریت صف به‌منظور جلوگیری از ازدحام بسیار حائز اهمیت است.

- گروه‌بندی مشتریان و داشتن یک راهبرد مشخص برای برخورد با مشتریان vip از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. فقدان این دسته‌بندی و راهبرد می‌تواند ضربه جبران‌ناپذیری به موسسه از ناحیه سلب اعتماد دائمی مشتریان کلان تلقی شود.

- در شرایط بحرانی رفتار حرفه‌ای سایر بانک‌ها از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. در پاره‌ای موارد مشاهده می‌شود که سایر بانک‌ها درصدد بهره‌برداری از شرایط پیش‌آمده به نفع خود هستند و این در حالی است که متوجه تاثیر رفتار خود بر کاهش سطح اعتماد عمومی به نظام بانکی و تشدید بحران از یکسو و از سوی دیگر معکوس شدن چرخه خلق نقدینگی از سپرده به وجه نقد و به احتمال زیاد خروج آن از کشور نیستند.

چند پیشنهاد

- تقریبا محال است که بانک یا موسسه‌ای در هنگام یورش بدون کمک بانک مرکزی جان سالم به در برد. بر این اساس در هنگام شکل‌گیری هجوم لازم است بانک مرکزی در قالب اتاق بحران یا اتاق مونیتورینگ ضمن نظارت و کنترل اقدامات بانک به‌ویژه چگونگی مصرف خطوط اعتباری توسط بانک از ابزارهای خود در زمان مناسب بهره‌مند شود.

- پیشنهاد می‌شود حداقل هر چهار تا پنج سال بانک‌ها اقدام به افزایش سرمایه از محل آورده نقدی سهامداران کنند. همچنین ارزیابی مستمر پرتفوی بانک انجام گرفته و از ریسک منتج از آن شناخت دقیقی وجود داشته باشد و گزارش ریسک پرتفو به بانک مرکزی ارائه شود (در چارچوب اصلاحات IFRSدر ایران بخش ریسک هنوز جای بهتر شدن دارد).

- به‌طور قطع باید میان صورت‌های مالی حسابرسی شده بانک‌ها و واقعیت‌های موجود بانک فاصله‌ای قائل بود
(به‌دلیل accounting veil). درواقع به‌نظر می‌رسد سنجش کیفیت سود و نیز نظارت بر صورت جریان وجوه نقد از اهمیت بیشتری برخوردار است تا ترازنامه.

- مدیریت دارایی و بدهی بانک‌ها باید از شکل صوری خود خارج شود و به شکل کاملا عملیاتی گزارش‌های لازم را تهیه و در اختیار هیات‌مدیره قرار دهد.

- نقش صندوق ضمانت سپرده‌ها از اهمیت زیادی برخوردار است و این صندوق باید به‌تدریج زمینه لازم برای بر عهده گرفتن مسوولیت‌های لازم را فراهم سازد.

در پایان ضروری است یادآوری شود که شبکه بانکی کشور مهم‌ترین خاکریز اقتصاد کشور است و این شبکه با انبوهی از مشکلات تحمیل‌شده به آن همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد و باید توجه داشت که امکان اصلاح نه یک شبه امکان‌پذیر است و نه به‌صورت دفعتا واحده. بنابراین باید ضمن پذیرش و احترام به مدیریت و مسوولیت بانک مرکزی در این نظام، تحت هر شرایطی به‌عنوان یک اصل راهبردی در نظم بخشی به بازار باید توجه داشته باشیم که حمایت از ثبات و حفظ آرامش و پرهیز از نشر اکاذیب در شبکه‌های اجتماعی یکی از مهم‌ترین مسوولیت‌های اجتماعی هر شهروند است.