غلامرضا کیامهر

کارشناسان تبلیغات و بازاریابی در اقتصادهای آزاد جهان سال‌ها است دریافته‌اند که بنگاه‌های اقتصادی از جمله بانک‌ها به منظور رسیدن به هدف کسب درآمد و سود بیشتر علاوه بر شهرت به محبوبیت و مقبولیت اجتماعی نیز نیاز دارند و محبوبیت به دست نمی‌آید؛ مگر... کارشناسان تبلیغات و بازاریابی در اقتصادهای آزاد جهان سال‌ها است دریافته‌اند که بنگاه‌های اقتصادی از جمله بانک‌ها به منظور رسیدن به هدف کسب درآمد و سود بیشتر علاوه بر شهرت به محبوبیت و مقبولیت اجتماعی نیز نیاز دارند و محبوبیت به دست نمی‌آید؛ مگر آنکه بنگاه‌های اقتصادی بخش کوچکی از حاشیه سود خود را به مسائل اجتماعی همان جامعه‌ای که در بستر آن به کسب‌وکار مشغولند اختصاص دهند تا افراد جامعه به آنها به چشم نهادهایی که جز افزودن بر سود و منافع خود به چیز دیگری نمی‌اندیشند نگاه نکنند.

احساس نیاز بنگاه‌ها و بانک‌ها به ترسیم چنین تصویری از خود در اذهان عمومی از دهه‌های پیش از زمینه ظهور پدیده‌ای به نام هزینه مسوولیت‌های اجتماعی (Social Responsibility Costs) را در تلاش برای کسب محبوبیت اجتماعی در فعالیت‌های بنگاه‌های اقتصادی و بانک‌ها را فراهم ساخت و در این میان بنگاه‌هایی که به موازات صرف هزینه‌های تبلیغاتی برای به دست آوردن سهم بیشتری از بازار توجه بیشتری به مسوولیت‌های اجتماعی خود نشان می‌دادند، به موفقیت‌های چشمگیرتری در صحنه رقابت نایل می‌شدند.

البته صرف هزینه در راه مسوولیت‌های اجتماعی از شاخصه‌های اقتصادهای آزاد و رقابتی است، چه در اقتصادهای دولتی و اقتصادهایی شبیه به کشور ما که بخش عمده تصدیگری‌های اقتصادی در انحصار دولت است و رقبای چندان قدر و مشکل‌آفرینی بر سر راه بنگاه‌های اقتصادی وابسته به دولت وجود ندارد، نیازی به کسب وجهه و محبوبیت اجتماعی در این بنگاه‌ها احساس نمی‌شود. با این همه در یک دهه اخیر که زمینه شکسته شدن سلطه و هیمنه اقتصاد دولتی توسط متفکران و اندیشمندان معتقد به خصوصی‌سازی و آزادسازی اقتصاد در کشور ما شکسته شد و به تدریج این شیوه تفکر برای خود حامیانی در میان قانون‌گذاران و برخی از مسوولان سطوح بالای حکومتی پیدا کرد، ایفای مسوولیت‌های اجتماعی در کانون توجه پاره‌ای از بنگاه‌های اقتصادی بخش‌خصوصی قرار گرفت و با جدی‌تر شدن موضوع کاهش تصدیگری دولت در فعالیت‌های اقتصادی و بازشدن فضا برای تاسیس بانک‌های خصوصی، صرف هزینه در راستای عمل به مسوولیت‌های اجتماعی هر چند در سطحی بسیار محدود، در دستورکار شماری از مدیران خوش فکر و آینده‌نگر بنگاه‌ها خصوصا بانک‌ها قرار گرفت. در نهایت شگفتی، بانک ملی ایران که صد در صد سرمایه آن متعلق به دولت است، در زمان ریاست دکتر ولی‌ا... سیف در این بانک با برگزاری جشنواره‌ای در حمایت از هنرمندان طراح و گرافیست کشور که ستاره درخشانی چون روانشاد مرتضی ممیز در زمره آنها بود و تقدیر و تکریم و بزرگداشت جانانه برگزیدگان آن جشنواره، پیشتازی نهضت عمل به مسوولیت‌های اجتماعی را در میان بانک‌های کشور بر عهده گرفت. اما متاسفانه حرکت زیبای آن روز بانک‌ملی تاثیر لازم را در شکستن قالب‌های ذهنی مدیران بنگاه‌ها و بانک‌های ما باقی نگذاشت و تنها بعد از گذشت چند سال در حدود آذرماه امسال بذل توجه به فلسفه مسوولیت‌های اجتماعی را در قالب حرکتی بسیار چشمگیر و درخور تحسین، در قالب حمایت از یک هنرمند برجسته خوشنویس کشور که با حضور جمعی از هنرمندان سینما و تئاتر و نگارگران و نویسندگان برجسته از نخستین دیوان دست‌نویس غزلیات حافظ رونمایی به عمل آمده توسط بانک‌خصوصی اقتصاد نوین شاهد بودیم.

نویسنده که خود در مراسم رونمایی از دیوان دست‌نویس حافظ حضور داشت، شاهد شور و شعفی بود که آن حرکت بسیار کم‌هزینه؛ اما دارای بار معنوی بسیار بالا و چهره یکایک هنرمندان در صحنه مشاهده می‌شد.

ممکن است افرادی تنگ‌نظر و کسانی که همچنان در قالب‌های ذهنی ساخته و پرداخته اقتصادی عاری از رقابت دولتی گرفتار مانده‌اند، چنین اقدام‌هایی را به چالش بکشند و بگویند بانک را با حرکاتی چون برگزاری جشنواره تقدیر از هنرمندان طراح و گرافیست یا حمایت از خوشنویسی که دیوان غزلیات حافظ را با دست به تحریر کشیده است، چه کار است؟ اما واقعیت‌های اقتصادی امروز جهان و سرنوشت محتومی که در پیوستن به قافله اقتصاد بسیار پررقابت جهانی در انتظار اقتصاد ایران است، راهی جز گردن نهادن به قواعد بازی رقابت که عمل به مسوولیت‌های اجتماعی یکی از اصول آن است، برای بنگاه‌های اقتصادی و بانک‌های ما باقی نگذاشته است.

انتظار جامعه از بنگاه‌های اقتصادی برای آن که بخش اندکی از حاشیه سود خود را صرف مسوولیت‌های اجتماعی خود کنند، انتظاری بر حق و کاملا طبیعی است و عمل به این مسوولیت هیچ‌گونه تضاد و تناقضی با مسوولیت دولت‌ها در اجرای برنامه‌های عمرانی یا تامین نیازهای اساسی مردم در حوزه‌های مختلف نخواهد داشت چه فهرست نیازهای مردم جامعه‌های با فرهنگ و توسعه‌یافته‌ای چون جامعه امروز ایران به قدری متنوع و مطول است که برآورده ساختن تمامی آنها از عهده پرجد و جهدترین دولت‌ها در ایران یا سایر جوامع مشابه ساخته نیست و این وظیفه مسلم بنگاه‌های اقتصادی است که به شکرانه بهره‌مندی از موهبت‌هایی که جامعه نصیب آنها کرده است، سهمی از سودهای کلان خود را به آن بخش از اموری اختصاص دهند که دولت‌ها یا قادر به تامین آن نیستند یا در زاویه کور نگاه دولت‌ها قرار دارد.

قصد جسارت در میان نیست. اگر قرار است نقش دولت به راستی از تصدی‌گری به انجام وظایف نظارتی در اقتصاد تبدیل شود و بخش‌خصوصی به معنای واقعی اهرم‌های تصدی‌گری فعالیت‌های اقتصادی را در دست بگیرد، در آن صورت بنگاه‌های اقتصادی و بانک‌های ما نباید به جامعه به چشم گاوی شیرده که آنها تنها وظیفه دوشیدن شیر آن را دارند، نگاه کنند و چشم خود را روی مسوولیت‌های اجتماعی خود ببندند.

مسوولیت‌های ‌اجتماعی بنگاه‌های اقتصادی تنها به حمایت از این یا آن گروه هنرمند محدود نمی‌شود و هر بنگاه اقتصادی متناسب با سودی که جامعه نصیب آن می‌کند و در راستای خلاقیت‌های فکری و سلایق خود می‌تواند پای‌بندی خود را به مسوولیت‌های اجتماعی خود به منصه ظهور می‌رساند.

تا پیش از این یک بانک بزرگ دولتی و یک بانک خصوصی در حد توان و بضاعت خود الگویی از چگونگی عمل به مسوولیت‌های اجتماعی را در جامعه به نمایش گذاشته‌اند و حالا نوبت دیگر بانک‌ها و بنگاه‌های اقتصادی ما است که با سرمشق قرار دادن آن الگوها به انتظارات جامع در ارتباط با مسوولیت‌های اجتماعی خود جامه عمل بپوشانند تا هنگامی که توفان رقابت‌های سهمگین از هر سو اقتصاد کشور ما را فراگرفت، بنگاه‌های اقتصادی ما بتوانند با تکیه بر بنای استوار محبوبیتی که امروز برای خود ایجاد می‌کنند، به حیات و بقای خود ادامه دهند.

Kiamehr@Hotmail.com