دولتهای متفاوت با رفتار یکسان
دکترسعید لیلاز کارشناس اقتصادی صحبت از رشد اقتصادی در ایران و دلایل ناپایدار بودن آن این روزها به بحثی اساسی میان اقتصاددانان و نخبگان رسانهای تبدیل شده است. اینکه چرا در دهههای مختلف شکلگیری دولت مدرن در ایران هنوز اقتصاد ایران در فضای کلان خود دارای ثبات نبوده و همواره مسیر پر نوسانی را طی کرده یکی از سوالات اساسی پیشروی افرادی بوده که شاخصهای کلان اقتصادی را رصد میکنند. بررسی وضعیت رشد و توسعه در کشور نشاندهنده آن است که ما تنها در دهه ۴۰ که اقتصاد کشور از سوی تکنوکراتهایی چون علینقی عالیخانی مدیریت شد توانستیم به رشد و توسعه دست یابیم و بسیاری از صنایع نوین کشور در این سالها بود که شکل گرفت و پایهریزی شد.
دکترسعید لیلاز کارشناس اقتصادی صحبت از رشد اقتصادی در ایران و دلایل ناپایدار بودن آن این روزها به بحثی اساسی میان اقتصاددانان و نخبگان رسانهای تبدیل شده است. اینکه چرا در دهههای مختلف شکلگیری دولت مدرن در ایران هنوز اقتصاد ایران در فضای کلان خود دارای ثبات نبوده و همواره مسیر پر نوسانی را طی کرده یکی از سوالات اساسی پیشروی افرادی بوده که شاخصهای کلان اقتصادی را رصد میکنند. بررسی وضعیت رشد و توسعه در کشور نشاندهنده آن است که ما تنها در دهه ۴۰ که اقتصاد کشور از سوی تکنوکراتهایی چون علینقی عالیخانی مدیریت شد توانستیم به رشد و توسعه دست یابیم و بسیاری از صنایع نوین کشور در این سالها بود که شکل گرفت و پایهریزی شد.
پس از آن به ویژه از دهه ۵۰ که درآمدهای نفتی رو به فزونی گذاشت اقتصاد کشور بیشتر از همیشه به نفت وابسته شد و افزایش درآمدهای نفتی نه تنها رشد و توسعهای پایدار را برای ما به وجود نیاورد بلکه در برخی مقاطع مانند سیلی مخرب نیز عمل کرد و تولید داخلی را تضعیف کرد.
بنده معتقدم که رشد اقتصادی دو بال دارد. بال سومی را هم نمیشناسم و سراغ ندارم که بتواند رشد را به وجود آورد. مطالعات صورت گرفته در اقتصاد ایران و سایر اقتصادها حاکی از آن است که رشد اقتصادی یا از طریق ارتقای بهرهوری از منابع و سرمایههای موجود بهوجود میآید یا از راه تشکیل سرمایه. هر دو این موارد در ایران به دلیل تلاطمهای سیاسی ناشی از نفت تحت تاثیر قرار گرفته و عملا رشدی مانند دیگر کشورها بهوجود نیامده است.
به همین دلیل تشکیل سرمایه در ایران شکل نمیگیرد و بخش خصوصی قوی و پویا به وجود نمیآید تا از طریق بهرهوری بتوانیم رشد را حاصل کنیم.
زنده یاد حسین عظیمی حدود ۲۰ سال پیش گفته بودند که چرخههای هشت ساله از تلاطمهای سیاسی و اجتماعی اجازه نمیدهند سرمایه در ایران شکل گیرد و رشد به وجود آید، چرا که هر هشت سال یکبار با تغییر دولت، تغییرات اساسی در برنامهها و رویکردها بهوجود آمده است و دولتها همواره یکدیگر را نفی کردهاند و مکمل هم نبودهاند. آنها از نو نقشهای جدید برای اداره کشور تهیه کردهاند و خواستهاند تا بر اساس منافع ایدئولوژیک خود به اداره مملکت بپردازند. تجربه سالهای ۸۴ تا ۹۱ به ما آموخت که به هیچوجه تشکیل سرمایه در ایران مساله ما نیست. بنده مدعی هستم که نه کاهش درآمدهای ارزی و نه رابطه با آمریکا، مشکل یا کلید حل مساله ما نیست. کسانی که از این موارد بهعنوان توسعه نیافتگی و بیثباتی رشد اقتصادی در ایران سخن میگویند درک درستی از اقتصاد این مملکت ندارند. در ایران به دلیل تلاطمهای سیاسی و اجتماعی حاصل از درآمدهای نفتی، فضایی برای تشکیل سرمایه بهوجود نمیآید و وضع بهگونهای پیش میرود که طبقات برخوردار از نفت آنچنان قدرت میگیرند که میتوانند فضای سیاسی را به هم بزنند.
در حقیقت وفور منابع نفتی در ایران دو آفت را به وجود آورده است. اول اینکه طبقهای از این منبع زیرزمینی برخوردار میشوند و میتوانند با تشکیل گروههای مختلف، فضای سیاسی را به اختیار خود در آورند و اجازه ندهند که بخش خصوصی در ایران شکل گیرد.
آفت دوم هم اینکه هرگاه قیمت نفت در ایران بالا میرود دولت بزرگتر شده و بهرهوری کمتر میشود، بنابراین دو بالی که رشد را به وجود میآورند عملا در ایران شکل نمیگیرند پس چگونه میتوان توقع داشت که به رشد پایدار اقتصادی رسید. این وضعیت سبب شده که ایران به کارگاهی بزرگ تبدیل شود که افراد فقط در اینجا کار میکنند و پولشان را در کشورهای دیگر خرج میکنند.
بنده معتقدم حتی اگر قیمت نفت ۲۰۰ دلار به ازای هر بشکه شود و صادرات آن به روزی دو میلیون بشکه برسد، تغییری در رویکردهایی که پیش از این در دوره وفور درآمدهای نفتی داشتیم، بهوجود نمیآید. اگر دوباره کشور درآمدهای بالایی از منابع نفتی را کسب کند، راه و روشها همان است که پیش از این انجام میشد. همین دولت آقای روحانی که انضباط پولی را در پیش گرفته یا در دوره وفور نفتی تغییر رویکرد خواهد داد یا اینکه کنار خواهد رفت تا رئیسجمهوری روی کار بیاید که بتواند این درآمدها را هزینه کند.
خاصیت تمام دولتها در ایران این بوده که نتوانستهاند از پول نفت چشمپوشی کنند و زمین سیریناپذیر اقتصاد ایران را پر از پول نفت کردهاند. سیاستمداران اگرچه در دوران کاهش درآمدهای نفتی شعار خوداتکایی یا تولید ملی را میدهند، اما هنگامی که درآمدهای نفتی بالا برود هر ساله متممهای بودجه به مجلس میبرند و خواستار افزایش سطح بودجه هستند. هر گاه هم که قیمت نفت و درآمدهای حاصل از آن کاهش مییابد، اصلاحیه میبرند تا از برخی هزینهها بکاهند. بنابراین بنده معتقدم این چرخه همواره در اقتصاد ایران رخ خواهد داد و سیاستمداری را نخواهیم یافت که بتواند در دوره وفور درآمدهای نفتی از این درآمد چشم بپوشد. در دولت آقای روحانی که برخی اقتصاددانان از هم اکنون هشدارهایی مبنیبر آسیب سرازیر کردن درآمد نفتی به اقتصاد میزنند نیز بعید میدانم که اگر درآمدهای نفتی افزایش یابد، بتواند در مقابل تئوری اقتصاددانانش دوام بیاورد؛ چون سایه سیاست بر اقتصاد سنگین است و ظرف اقتصاد ایران گنجایش درآمدهای زیاد نفتی را ندارد.
البته باید این را هم گفت که هر بار انفجار درآمدهای نفتی در کشور به وجود میآید، موجهای این انفجار تاثیر کمتری بر عرصه سیاسی و اجتماعی کشور میگذارد.
به عبارت دیگر، اثر درآمدهای نفتی با گذشت زمان بر عرصههای سیاسی و اجتماعی کشور کمتر میشود تا جایی که مانند اندونزی شویم که درآمدهای نفتی اثر زیادی در تصمیمگیریهایش ندارد. بنابراین میتوان گفت که ظرف اقتصاد ایران برای تزریق درآمدهای نفتی پر شده و این درآمدها نمیتواند رشد پایدار را به وجود آورد و رشدهایی که به وجود میآورد مقطعی یا حتی فصلی خواهد بود. شما تصور کنید درون اقتصادی که ۴ لیتر ظرفیت دارد، سنگی معادل سه لیتر را بیندازید. معلوم است که آب از این ظرف سر ریز خواهد شد و اطرافش را خیس خواهد کرد. اگر تا به حال این ظرف شکسته نشده شانس آوردهایم.
در جمعبندی آنچه بیان شد، میتوانم بگویم که تا اطلاع ثانوی به رشد پایدار دست نخواهیم یافت. دلیلش هم آن است که کشور به سمت بودجههای انقباضی پیش خواهد رفت و از این طریق شاید بتواند رشدی درونزا در حد کمی به خود ببیند. پس تا زمانی که دوبال توسعه که مبتنی بر بهرهوری و تشکیل سرمایه است در اقتصاد ایران شکل نگیرد، نمیتوان امیدوار بود که کشور به رشد پایدار دست یابد.
ارسال نظر