دلایل جذابیت میزبانی جام جهانی
اندرو کی رُز استاد اقتصاد دانشگاه برکلی مترجم: مریم رضایی میزبانی مسابقات ورزشی بزرگ مثل بازیهای جام جهانی یا المپیک بسیار پرهزینه است و به نظر نمیرسد منافع مشخصی برای کشور میزبان داشته باشد، اما این مقاله شواهدی ارائه میکند مبنی بر اینکه میزبانی چنین مسابقاتی میتواند اثری مثبت بر صادرات ملی کشور میزبان داشته باشد، به طوری که تجارت کشورهای میزبان مسابقات المپیک معمولا حدود ۳۰ درصد افزایش مییابد. به عبارت دیگر، میزبانی مسابقات المپیک یا جام جهانی میتواند باعث آزادسازی تجاری شود. اقتصاددانان معمولا استدلالها در مورد تهیه و تدارک زیرساختها برای وقایع ورزشی را زیر سوال میبرند. ارگانهایی که تاسیس زیرساختهای عظیم ورزشی یا اجرای مسابقات بزرگ را تایید میکنند، معمولا از روی سادگی یا منافع شخصی این کار را انجام میدهند.
این گونه وقایع در عمل بسیار گران تمام میشوند؛ مثلا وقتی لندن حق میزبانی المپیک ۲۰۱۲ را در سال ۲۰۰۵ به دست آورد، هزینه برگزاری مسابقات ۵/۵ میلیارد دلار برآورد شده بود، اما چند سال بعد پیش از شروع مسابقات این مبلغ ۳ برابر شد. چنین هزینههایی نه با درآمدهای به دست آمده در طول مسابقات جبران میشود و نه با زیرساختها و تاسیسات عظیمی که بعد از آن بر جای میماند (مثلا آیا ممکن است لندن بار دیگر به پیست دوچرخهسواری جدید خود نیاز پیدا کند؟).
مراسم افتتاحیه المپیک ۲۰۰۸ چین در حالی حداقل ۱۰۰ میلیون دلار هزینه داشت که حدود ۱۰۰ میلیون چینی با درآمد کمتر از یک دلار در روز زندگی میکردند. آیا در این شرایط استفاده از خزانه عمومی به صلاح است؟
شاید اینطور باشد؛ تردید اقتصاددانان حرفهای را مردم و سیاستمداران کمتر قبول دارند و معمولا در مورد چنین وقایعی کاملا به وجد میآیند. شاید اقتصاد به طور کلی برخی مزیتهای بالقوه در این مسابقات بزرگ را نادیده میگیرند. در مقالهای که اینجانب همراه با مارک اشپیگل نوشتهام، با تمرکز بر تجارت جهانی نگاه تازهای به اثرات اقتصادی مسابقات بزرگ ورزشی مانند المپیک و جام جهانی داشتهایم.
ما با استفاده از انواع مدلهای تجاری، نشان میدهیم که میزبانی یک مسابقه بزرگ ورزشی مانند جام جهانی یا المپیک تاثیر مثبتی بر صادرات ملی کشور میزبان دارد. طبق آمار، این اثر مثبت بسیار بزرگ و دائمی است، به طوری که کشور میزبان شاهد افزایش ۳۰درصدی تجارت خود خواهد بود. چنین اثری میتواند هزینههای هنگفت میزبانی را تا حد زیادی جبران کند.
چرا میزبانی یک واقعه ورزشی بزرگ با حجم بالای تجارت همراه است؟ مطمئنا دلیل این افزایش آنطور که کمیته بینالمللی المپیک ادعا میکند، این نیست که کشور میزبان توریستهای بیشتری میپذیرد یا به مدت چند هفته روی صفحات تلویزیون سراسر دنیا ظاهر میشود.
به نظر میرسد میزبانی یک واقعه ورزشی بزرگ در عمل با آزادسازی تجاری مرتبط است. در ژوئیه ۲۰۰۱ میزبانی مسابقات المپیک ۲۰۰۸ به پکن واگذار شد.
دو ماه پس از آن، چین توانست مذاکرات با سازمان تجارت جهانی را به سرانجام برساند و بنابراین تعهد خود به آزادسازی تجاری را رسمی کرد. این اتفاق به صورت تصادفی رخ نداده است.
میزبانی مسابقات ۱۹۶۰ در سال ۱۹۵۵ به رم واگذار شد و همان سال ایتالیا روند آزادسازی خرید و فروش ارز را شروع کرد، به سازمان ملل پیوست و از همه مهمتر مذاکراتی را آغاز کرد که دو سال بعد به انعقاد «عهدنامه رم» و ایجاد «جامعه اقتصادی اروپا» منجر شد. مسابقات ۱۹۶۴ توکیو با ورود ژاپن به صندوق بینالمللی پول (IMF) و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) همزمان شد. بارسلونا در سال ۱۹۸۶ میزبانی مسابقات ۱۹۹۲ را به دست آورد و همان سال اسپانیا توانست به جامعه اقتصادی اروپا (EEC) بپیوندد. تصمیم واگذاری میزبانی به کره در سال ۱۹۸۸ با آزادسازی سیاسی این کشور همزمان شد.
این رابطه متقابل فراتر از مسابقات المپیک است و مسابقات جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک با آزادسازی تجاری این کشور و ورود آن به توافقنامه عمومی در مورد تعرفهها و تجارت (GAAT) همزمان شد.
به نظر میرسد، تلاشهای ناموفق برای میزبانی مسابقات المپیک نیز بر میزان تجارت اثر دارد. یعنی اثر المپیک بر تجارت را میتوان به پیامی که آن کشور هنگام تلاش برای گرفتن میزبانی میفرستد نسبت داد، نه اقدامات آن کشور هنگام برگزاری مسابقات. کشوری که تمایل دارد تجارت خود را آزاد کند، این پیام را با تلاش برای میزبانی مسابقات بزرگ ورزشی ارسال میکند. این کشورها در راستای تلاشهای خود، سرمایهگذاریهای تجاری بیشتری میکنند و مهمتر از آن، جوی سیاسی ایجاد میکنند که بر اساس آن عقبگرد از آزادسازی یا میزبانی مسابقات کار بسیار سختی خواهد بود.
آزادسازی تجاری در مقیاس وسیع، درست مثل مسابقات ورزشی بزرگ، وقایع پرهزینهای هستند که بسیار به چشم میآیند و در یک دوره زمانی طول میکشند. هزینههای میزبانی یک واقعه ورزشی بزرگ توسط بخشهایی از اقتصاد یک کشور ایجاد میشوند که بیشترین نفع را از آزادسازی تجاری میبرند. این همترازی هزینهها و منافع باعث میشود وقایع بزرگ ورزشی به پیام تاثیرگذار آزادسازی تبدیل شوند.
انگیزه میزبان شدن برای وقایع بزرگ ورزشی مثل المپیک برای اقتصاددانان غیرقابل درک به نظر میرسد.
به صورت منطقی، منافع اقتصادی خالص هم معمولا کم و شاید حتی منفی باشد؛ بررسی ادعاها در مورد منافع غیراقتصادی هم مشکل است. با این حال، در عمل کشورها برای به دست آوردن حق میزبانی چنین مسابقاتی به شدت با هم رقابت میکنند. چرا؟ تحقیقات اخیر ما به یک توضیح بالقوه رسیده است؛ کشورهایی که میزبانی مسابقات المپیک را به دست میآورند، با افزایش دائمی میزان تجارت خود روبهرو میشوند که آن را «اثر المپیک» مینامیم. این افزایش را میتوانیم در میزبانی دیگر وقایع بزرگ مانند جام جهانی و نمایشگاههای جهانی مشاهده کنیم، اما در حالی که میزبانی یک واقعه بزرگ برای افزایش تجارت کافی است، جزء لازم آن نیست.
در عمل، میبینیم کشورهایی که در کسبِ میزبانی به موفقیت نمیرسند هم افزایش حجم تجارت را تجربه میکنند. این نتیجهگیری نشان میدهد «اثر المپیک» بر تجارت از تغییر در اصول اقتصادی ایجاد شده با فعالیتها یا زیرساختهایی که میزبانی مسابقات به همراه داشته، نشات
نمیگیرد.
در عوض، یافتههای تجربی ما نشان میدهد تلاش برای به دست آوردن میزبانی المپیک یک پیام مدبرانه پرهزینه است که آزادسازی تجاری آینده را به دنبال دارد.
برای کشوری که یک استراتژی توسعه تجارت محور را دنبال میکند، چنین نتیجهای میتواند بسیار جذاب باشد.
ارسال نظر