محمدحسین کریمی‌پور *

دولت دهم در کوتاه زمانی مقدرات روزانه ایرانیان را به دست می‌گیرد. این دولت در میان فعالان اقتصادی کشور حامیان و منتقدینی دارد، اما فکر می‌کنم قریب به اتفاق فعالان اقتصادی مایلند موثرترین ترکیب کابینه شکل بگیرد. فعالان اقتصادی از عدم‌انسجام تیم اقتصادی کابینه، نصب وزرای نامناسب و کارکرد ضعیف وزرای اقتصادی بیش از هر کس دیگر آسیب خواهند پذیرفت. پس عقل حکم می‌کند کمک کنند تا (در همین شرایط موجود) بهترین ترکیب وزیران شکل گیرد.

طبعا اتاق ایران بر اساس ماهیت قانونی خود وارد مصادیق افراد نخواهد شد. هیات نمایندگان اتاق در جلسه اخیر خود معیارهای موردنظر بخش خصوصی در انتخاب مدیران ارشد اقتصادی کشور را مورد بررسی و تصویب قرار داد. آنچه در این مقال تقدیم می‌شود نظرات شخصی من در مورد عملکرد و کاندیداهای دو وزارتخانه بازرگانی و جهاد کشاورزی است.

وزارت بازرگانی در دولت نهم متاثر از بحران جهانی، افت‌و‌خیز بی‌سابقه قیمت مواد اولیه، تنش در مناسبات خارجی، افزایش مطالبات داخلی و بی‌سامانی اقتصاد کلان کشور دوران سختی را گذراند. در مجموع اگر چه به نقش کلان دولت نهم در عرصه بازرگانی و تجارت ایران ایرادات جدی دارم، اما کارنامه وزارت دکتر میرکاظمی در دولت نهم در قیاس با سایر وزرا و با ملاحظه شرایط کشور را قابل‌دفاع می‌دانم. وزارت بازرگانی در ۴ سال گذشته جزو با ثبات‌ترین حوزه‌های اقتصادی دولت بود.

ثبات مدیران و راهبردها، توجه به ساختارسازی، ادامه رشد آمار صادرات به‌رغم ناملایمات روابط خارجی، رویکرد جدی به تعامل با بخش خصوصی و باور به کار با مردم، پرهیز جدی از ورود به مناقشات غیر تخصصی، تعامل فکری با مدیران و کارشناسان دولت‌های قبلی، مدیریت اخلاقی و ایجاد ثبات نسبی در بازار داخلی جزو نقاط قوت تیم او بود. گر چه باید تاسف خورد نقش دولتمردان اقتصاد فهم معتدلی چون دانش جعفری، مظاهری و میر کاظمی در کلیت حرکت دولت نهم تدریجا رو به ضعف نهاد، اما باید از بقای میرکاظمی و امثال او در کابینه خوشحال بود.

در دوره‌ای که انکار دستاوردهای دولت‌های قبلی مرسوم است هنوز عکس همه وزرای بازرگانی قبلی زینت بخش اتاق اوست و جلسه دوره‌ای با مدیران ارشد بازرگانی سابق و اسبق برگزار می‌شود. میر کاظمی از بازرگانی رفت، در حالی که در چشم فعالان اقتصادی و کارآفرینان ایران محترم و موجه است.

اگر صنعت نفت دچار مشکلات ساختاری است و اگر مقولاتی چون سرمایه‌گذاری، بومی‌سازی، خصوصی‌سازی، اصلاح حامل‌ها، ارتقای تکنولوژیک، افزایش بهره‌وری و لزوم رشد سریع تولید فرآورده‌ها روی میز است، میرکاظمی گزینه مناسبی است. او نفتی نیست اما مدیر راهبردی است. قابلیت آن را دارد که با نفت همان کاری را بکند که جک ولش با امپراتوری GE کرد؛ بازسازی ساختاری.

جایگزینی دکتر غضنفری در بازرگانی خبر خوبی است. غضنفری فارغ‌التحصیل دانشگاه سیدنی استرالیا در رشته مدیریت صنعتی و دارای سوابق خوب آکادمیک، مشاوره و اجرا است. سال‌ها در بخش خصوصی کار کرده و به عنوان یک کار آفرین با بنگاهداری غریبه نیست. فکر سازمان یافته و منظمی دارد. به ارتباط با بخش خصوصی و تشکل‌ها بها می‌دهد. دوست دارد بیاموزد و دو برابر آنچه سخن می‌گوید گوش می‌دهد. (توجه دارید در دنیای امروز چه مزیتی است هنر گوش دادن؟) در دوره او توجه به زیرساخت‌های سازمان توسعه تجارت شتاب گرفت. وابستگان بازرگانی اعزامی که غالبا کم تاثیر بودند سازمان یافته، آموزش دیده و فعال شدند. به‌رغم تحریم و تنش‌های سیاست خارجی، صادرات رشد خود را ادامه داد. تشکل‌ها تقویت شدند. حمایت‌های هدفمند اگر چه ناقص در قالب بسته‌های حمایتی شروع شد.... حتی با نظر به ناکامی‌هایی چون ضعف در تامین مطلوب بودجه‌های حمایتی یارانه‌ها و غافلگیری در غائله واگذاری نمایشگاه تهران، عملکرد غضنفری مجموعا نمره خوبی می‌گیرد.

او با بدنه وزارتخانه آشنا است و بعید است دست به نقل‌وانتقالات گسترده بزند. به نظر می‌رسد ساختار فکری و برنامه‌های او ادامه همان عملکرد میرکاظمی است. برای بخش خصوصی در دولتی که عمر وزرای اقتصاد و بانک مرکزی‌اش چنین کوتاه بوده، خبر ثبات ۸ ساله سیاست‌ها در ساختمان خیابان ولیعصر، خبر بسیار خوبی است.

کارنامه مردود وزارت کشاورزی

اگر بگوییم در حیطه کشاورزی دولت نهم کارنامه ضعیفی داشت، گزافه نگفته‌ایم.

در چهار سال گذشته در دنیایی که در عرصه غذا و کشاورزی در متلاطم‌ترین شرایط بعد از دهه هفتاد میلادی قرار گرفته و در کشوری که با ساختار فرسوده کشاورزی معیشتی، بحران آب، خشکسالی، افزایش جمعیت و احتمال تحریم روبه‌رو است، وزارت کشاورزی بیشتر مشغول امور روزمره بود. این وزارتخانه در سطوح کلان تر وظایف خود (یعنی به روز‌سازی پارادایم ملی، بخش اصلاح راهبردها و برنامه ریزی موثر) کم‌تحرک و منفعل بود. باعث خوشحالی است که رییس دولت هم بر این نقص مهم ولو اجمالا واقف شده است.

راهبردها و برنامه‌های کلان بخش، دچار گسیختگی است. دولت در تعامل با مجلس و تولید راهبردها و قوانین قابل‌اجرا موفق نبوده است. وزن وزارتخانه در تصمیم‌سازی‌های کلان اقتصادی کشور در دولت و مجلس آسیب جدی دیده است. کیفیت برخی لایه‌های مدیریت میانی (اما مهم وزارتخانه) اصلا مناسب نیست. کار طولانی و ۱۶ ساعته مدیران به نماد اصلی ارزش تبدیل شده و توجه محدودی به کیفیت و نتایج حاصله از آن مبذول می‌شود. تعامل با بخش خصوصی عملا وجود ندارد و وزارتخانه متمایل به تعریف جایگزین‌های مصنوعی کم‌آزار برای نمایندگی فعالان و جایگزینی بخش خصوصی است. جاذبه تولید کاهش‌یافته و سرمایه‌گذاری در بخش، مطلوب نیست.

خلیلیان به اقتضای مدت کم تصدی معاونت وزارت، کمتر شناخته شده است. از تربیت مدرس دکترای اقتصاد کشاورزی گرفته و استاد همان دانشگاه است. چشمی به کتاب و دستی به قلم دارد. اهل مطالعه در امور و صاحب تفکر راهبردی و دید کلان نگر است. اقتضائات دنیا در تحول امروز را، بهتر از سلفش می‌شناسد. در سابقه او در تعامل با بخش خصوصی چیز بدی وجود ندارد. این واقعیت که او در اعتراض به روند موجود وزارتخانه را ترک کرده، نشان می‌دهد اولا بنده میزش نیست و ثانیا وضع موجود وزارت جهاد را تاب نمی‌آورد و قایل به تحول اساسی است. دانستن همین قدر برای بخش خصوصی و فعالان مایه امیدواری است.

بی‌تردید وقت آن بود که در وزارت جهاد، تغییری ریشه‌ای صورت پذیرد.

باید امیدوار بود خلیلیان موفق به ایجاد چنین رفرمی شود.

در لیست وزرای اعلامی به مجلس، که برخی از آنها مورد علاقه نمایندگان و برخی موردعلاقه فعالان بخش خصوصی نیستند، به نظر می‌رسد غضنفری و خلیلیان از درجه مقبولیت بهتری بین خبرگان و فعالان اقتصادی بهره‌‌مند هستند. در هجوم این همه خبر بد، این هم دو تا خبر خوش.

* رییس کمیسیون کشاورزی و صنایع تبدیلی اتاق ایران