در گفتوگو با وزیر اسبق کشاورزی مطرح شد
چالشهای مزمن تولید و صادرات
سالانه فقط ۱۰ هزار فرصت شغلی میتوانیم ایجاد کنیم
بودجه «نفتی» بخش کشاورزی بسیار ناچیز است
سالانه فقط ۱۰ هزار فرصت شغلی میتوانیم ایجاد کنیم مینا یوسفی- «بخش کشاورزی بیش از هر مشکلی از سیاستهای نادرست یا بهتر بگوییم بیتوجهی دولت به این بخش رنج میبرد» وزیر پیشین کشاورزی در جریان گفتوگوی یک ساعته با «دنیای اقتصاد» مرتب به این موضوع اشاره میکند و از فرصتهایی سخن به میان میآورد که اگر محقق میشد یا شود اوضاع بازار غذای کشور بهبود خواهد یافت، کالاها ارزان تر و کسب و کار کشاورزان پررونق تر خواهد شد. واردات بیرویه و غیر ضروری، ضعف محصولات داخلی در رقابت با بازارهای جهانی، انباشت نیروی کار، تولیدات ضررده و مهمتر از همه قیمت بالای مواد غذایی چالشهای اساسی پیش روی تولید و صادرات کشاورزی محسوب میشوند که به نظر او خود از دو مانع بزرگ تر بر سر راه فعالان صنعت کشاورزی ناشی میشوند. عیسی کلانتری که دکترای فیزیولوژی گیاهی از دانشگاه ایالتی آیووای آمریکا دارد، طی سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۹ یعنی در دوران ریاستجمهوری اکبرهاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی وزیر کشاورزی بوده است. او از سال ۱۳۸۱ خانه کشاورز را با هدف گسترش فعالیتهای خود در بخش پژوهش و نظارت تاسیس کرد و اکنون در مقام دبیر کل این تشکل منتقد سیاستهای فعلی دولت در این بخش است. آنچه در پی میآید ماحصل گفتوگوی ما با عیسی کلانتری است.
بهانه این گفتوگو مجادلهای است که به تازگی در مورد واردات مرکبات بین کشاورزان و دولت پیش آمده، به طور کلی وضعیت واردات و سیاستهای واردات محصولات کشاورزی را چگونه ارزیابی میکنید؟
واردات محصولات کشاورزی دو بخش دارد؛ یک بخش اجتنابناپذیر است. مثلا برخی مواد غذایی که کمبود داریم باید وارد شود همچون روغن نباتی. کسی هم مخالف واردات این محصولات نیست.
اما در مواردی شاید بیش از حد واردات انجام شده است یا اینکه نباید انجام میشد به طور مثال واردات مرکبات که طی چند سال اخیر انجام شده است علاوه بر غیرضروری بودن و ضرر مستقیم به تولیدات داخل موجب آلوده شدن باغات کشور به حجم وسیعی مگس مدیترانهای شده است که این موضوع قابل پیگیری است و باید نسبت به کسانی که مسوول این کار هستند اعلام جرم کرد.
در واقع وقتی واردات محصولات کشاورزی انجام میشود علاوه بر نفس زیانبار بودن واردات بیرویه برخی انواع آفات هم به صورت اجتنابناپذیر وارد کشور میشود که در مورد مرکبات این اتفاق افتاده است و الان خطر ریشه کن شدن تولید مرکبات در کشور وجود دارد.
به تازگی گزارشهایی از سوی کشاورزان و کارشناسان به خانه کشاورز ارسال شده که حاکی است باغات شمال کاملا آلوده به آفت مگس مدیترانهای هستند و این خطر وجود دارد که اگر این آلودگی به جنوب برسد کل تولید مرکبات به مشکل میخورد. به این ترتیب صدها میلیارد تومان به مرکبات کاران خسارت وارد شده و میشود.در این شرایط تنها راهحل سمپاشیهای خیلی قوی است که از یک سو هزینه چندین میلیاردی میطلبد و از سوی دیگر از نظر بهداشتی و زیست محیطی ضرر دارد.
این بیتوجهی غیر قابل تصور را میرساند. منظور من بیتفاوتی محض است. الان وضعیت آسیب ناشی از واردات مرکبات به بحران رسیده، اما دولت چیزی نمیگوید و اطلاعرسانی نمیکند.
خب، با این تفاسیر معتقدید که واردات محصولات کشاورزی به خاطر ریسک زیاد از اساس نادرست است؟
خیر، نمیخواهم این را بگویم. به نظر من وارداتی که اجتناب ناپذیر است باید انجام شود. اما من نمیدانم واردات انگور در زمستان چه مفهومی دارد یا واردات مرکبات و سیب چه ضرورتی دارد! به طور کلی واردات میوه کلا بیربط است، نباید وارد شود و باید ممنوع شود، چرا که علاوه بر مختل کردن تولیدات داخلی هزار تا آفت و بدبختی با خودش میآورد.
یعنی شما هم کماکان بر این باور هستید که محصولات داخلی نیاز مصرفی کشور را تامین میکند؟
بله. ببینید در اوایل دهه ۶۰ با مشکل کمبود سردخانه و ذخیره سازی میوه مواجه بودیم به همین دلیل در آن زمان واردات میوه انجام میشد، اما الان خیلی سردخانه داریم و میتوانیم بازار را تامین کنیم.
ما سالانه ۸ ماه انگور تولید میکنیم، سالی ۱۲ ماه سیب داریم و وضعیت تولید سایر میوهها نیز بسیار خوب است، بنابراین نیازی به واردات میوه نداریم. به جای اینکه میوه وارد کنیم سرمایهگذاری کنیم و اشتغال ایجاد کنیم و به جای دلالی تولید پایدار را هدف بگیریم.
اما به تازگی واردات میوه ممنوع شده است، آیا این نشان دهنده تلاش برای کنترل بازار نیست؟
خیر، این ممنوعیت اصلا فایدهای ندارد. ممنوعیت واردات میوه باید در تمام طول سال باشد، نه فقط فصل برداشت. به هر حال کشاورزان طی چند سال گذشته از واردات بیرویه بسیار آسیب دیدهاند.
یک بحث دیگر در مورد واردات همیشه مشکل تعرفه واردات بوده است، به نظر شما رابطه بین تعرفهها و میزان واردات فعلی چیست؟
ببینید، وقتی سقف تعرفهها را ۳۰ تا ۳۵ درصد میگذارند به طور قطع از واردات جلوگیری نمیشود.
حال وضعیت تعرفه واردات محصولات کشاورزی را با تعرفه ۹۰ درصدی (با احتساب مالیات ۱۱۰ درصد) واردات خودرو مقایسه کنید. سال ۶۹ قانونی را در مورد تعرفه خودرو برای ۵ سال تصویب کردند که به خاطر نفوذ خودروسازان این قانون هنوز هم اجرا میشود. خودروسازان قوی و صنف پولداری هستند و اگر تغییری در تعرفهها ایجاد شود از طریق لابیگری مانع ورود خودرو میشوند، اما کشاورزان صنف ضعیفی هستند و صدایشان به جایی نمیرسد.
تعرفه در حال حاضر بازدارنده واردات نیست. تعرفهها را هم بیشتر نمیگذارند چون منافع عدهای در واردات است. اگر منافع ملی مطرح شود دیگر نباید با هیچ تعرفهای واردات میوه انجام شود. اما دستهایی پشت پرده است که منافع خود را در واردات میوه میبینند.
در سالهای قبل تر چطور، در زمان وزارت جنابعالی واردات میوه انجام نمیشد؟
تا ۷ سال پیش اصلا واردات میوه انجام نمیشد و به غیر از موز هیچ میوهای حق ورود نداشت. از زمانی که ارز فراوان شد و درآمدهای نفتی بالا رفتند این بازار مکاره نیز شکل گرفت.
اینکه واردات انجام نمیشد برای این بود که مانع ورود آفات شویم. مردم اگر در زمستان انگور تازه و در تابستان پرتقال نخورند نمیمیرند، اما وقتی آفتی خطرناک وارد کشور شود مبارزه با آن بسیار هزینه بر خواهد بود.
به موضوع درآمدهای نفتی اشاره کردید، چرا درآمدهای کشور از این محل به جای سرمایهگذاری صرف واردات میشود؟
مساله واردات مساله هزینهکرد درآمدهای نفتی نیست. جوانب مساله مهمتر است؛ با واردات بیرویه اشتغال در بخش کشاورزی را از دست میدهیم، خطرات آفات را به جان میخریم. به کشاورزان خسارتهای هنگفت میزنیم. دستگاه قضایی اگر دستگاهی فراگیر باشد و به غیر از مسائل سیاسی به مسائل اقتصادی هم بپردازد باید با کسانی که اجازه واردات دادهاند و واردات را انجام دادهاند برخورد کند. پس مساله واردات فقط هزینههای مستقیم نیست بلکه هزینههای جانبی است.
فکر میکنید در کشور ما امکان سرمایهگذاری در بخش کشاورزی وجود دارد؟ اصلا ضرورت سرمایهگذاری در این بخش احساس میشود؟
نگاه کنید، اولا در جهان در برههای از زمان یعنی تا اواخر دهه ۱۹۸۰ اغلب کشورهای جهان بازاری برای محصولات کشاورزی خود نداشتند و سرمایهگذاری محدودتر شد و در نتیجه این محدودیت هم این بود که تولید محصولات کشاورزی افزایش پیدا نکرد، اما رفتهرفته تقاضا به خاطر رشد جمعیت و افزایش تقاضای کیفی مواد غذایی بیشتر شد و تقاضای کیفی مواد غذایی افزایش یافت. از طرف دیگر قیمت نفت بالا رفت و موجب افزایش شدید قیمت مواد غذایی شد.
در نتیجه این مسائل تعداد گرسنگان جهان که در آن زمان ۸۰۰ میلیون نفر بود به یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر افزایش یافت؛ یعنی طی ۳ دهه گذشته نه تنها تعداد گرسنگان کاهش نیافته بلکه ۵۰۰ میلیون نفر بیشتر هم شده است.
در ایران نیز وضعیت مطلوب نیست چون ما در منطقهای هستیم که بدون سرمایهگذاری امکان تولید نداریم. دو سوم زمینهای ما زیر کشت دیم است و برای تولید در کشت آبی سرمایهگذاری هنگفت نیاز است.
دوم اینکه آمار و ارقامی که مسوولان در مورد سرمایهگذاری عنوان میکنند خیلی کمتر از میزان واقعی است. مقدار سرمایهگذاری که در حال حاضر انجام میشود به اندازه میزان استهلاک جاری نیست یعنی در واقع ما اصلا سرمایهگذاری نمیکنیم.
اگر در بخش کشاورزی سرمایهگذاری میشد الان قیمتهای تمام شده اینقدر بالا نبود. بهرهوری ما روز به روز در حال پایین آمدن است. وابستگی ما روز به روز بیشتر میشود و نیاز به کارگر روز به روز افزایش مییابد. الان کشاورزی ما به شدت از نیروی کار اشباع شده است. از طرف دیگر ۳، ۴ دهک جامعه سوءتغذیه دارند. میوه چرا وارد میشود؟ یک دلیلش این است که قیمت میوه در داخل از خارج بیشتر است. ضمن اینکه در ایران سودآوری بخش کشاورزی بسیار پایین است. چون سرمایهگذاری نمیشود، هزینه تولید بالا است خود به خود قیمت تولید ما ۱۰ درصد به خاطر سودهای بانکی از دیگر کشورها بالاتر است هزینه آبیاری نیز ۲۰ درصد از سایر کشورها بالاتر است. حتی اگر همه چیزمان درست شود قیمت تمام شده ما ۳۰ درصد از کشورهای دیگر بالاتر خواهد رفت. مثلا گوشت قرمز در ایران دو برابر نرخ جهانی قیمت دارد. گوشت مرغ نیز ۵۰ درصد گران تر است.
یعنی مسائلی از جمله اصرار چایکاران برای تغییر کاربری زمینهایشان به مشکل نبود سرمایهگذاری باز میگردد؟
بله و به زودی بسیاری از کشاورزان همچون چایکاران تقاضای تغییر کاربری زمینها را مطرح میکند. در حال حاضر تنها تعداد اندکی از کشاورزان که سرمایه دارند سودهای خوبی به دست میآورند، اما شاید این کمتراز یک یا ۲ درصد کل کشاورزان باشد.
از زمانی که درآمدهای نفتی افزایش یافت باید دولت به بخش کشاورزی توجه میکرد که نکرد. بخشی از واردات به دلیل تقاضای مشتری است. برای اینکه قیمت تمام شده آنها کمتر است.
اطلاعات غلط مانع سرمایهگذاری میشود. اما مسوولان همواره اطلاعات غلط ارائه میکنند. مثلا ابتدای فروردین وعده خرید ۱۱ میلیون تن گندم داده میشود، اما در آخر تابستان خرید گندم از کشاورزان به ۵ میلیون تن هم نرسید. این معلوم بود چون پاییز خشکی را سال گذشته داشتیم. آنفلوآنزای مرغی هم که سال گذشته موجب نابودی بسیاری از مرغداریها شد ۳۰درصد تولید تخم مرغ را در کشور کاهش داد، اما مسوولان آمار درست ارائه نکردند و مردم را با قیمتهای سرسام آور تخم مرغرو به رو کردند.
البته آنفلوآنزای مرغی تقصیر مسوولان نبود....
چرا کاملا تقصیر مسوولان بود. من اگر بودم رییس سازمان دامپزشکی مازندران را مقصر میدانستم. چراکه میشد با ۱۰ کیلومتر قرنطینه اعلام کردن منطقه آلوده از هر طرف جلوی گسترش بیماری را گرفت که این اتفاق نیفتاد.
از این موضوع که بگذریم آیا سهم بخش کشاورزی از درآمدهای نفتی متناسب با ظرفیتهای این بخش تعریف شده است؟
خیلی کم است. با احتساب اینکه کشاورزی ۴ درصد از بودجه عمرانی کشور را به خود اختصاص دهد و بودجه عمرانی یک سوم کل درآمدهای نفتی است. به این ترتیب سهم کشاورزی از پول نفت ۲/۱ درصد خواهد بود که بسیار ناچیز است. اما رقم واقعی را دولت باید اعلام کند که نمیکند.
خب، برگردیم به موضوع سرمایهگذاری شاید علت این که سرمایهگذاری در بخش کشاورزی انجام نمیشود، سودآور نبودن این بخش است. آیا این توجیه قابل دفاع است؟
بحث امنیت غذایی مهمتر از این حرفها است.
حاکمیت باید به بخش کشاورزی کمک کند. نمیشود فقط به دلایل اقتصادی از سرمایهگذاری در بخش کشاورزی اجتناب کنیم. حتی با کاهش بودجه دفاعی و کاهش بودجههای عمرانی باید امنیت غذایی مردم را تامین کنیم.
مجلس که در حال حاضر دنبال برنامههای خیلی کوتاه مدت است و دولت هم بیتوجه به این مسائل است.
از طرف دیگر هدفمندی یارانهها روی بخش کشاورزی تاثیر گذاشته. البته برای دهک اول که خیلی فقیر بودند بهتر شده، اما آنها باید میرفتند زیر پوشش تامین اجتماعی.
اما به نظر میرسد که یارانه به کشاورزان حداقل در بهبود رفاه آنها موثر است اگر چه ممکن است انگیزه تولید را نیز از بین ببرد.
آمار مربوط به سال ۸۷ حاکی است در آن زمان ۴ دهک پایین جامعه دچار سوءتغذیه بودهاند به هر حال قانون هدفمندی قیمتهای تمام شده را بسیار افزایش داده است. برق ۵ریالی الان ۸ تومان شده، گازوئیل ۱۶ تومانی بیش از ۱۵۰ تومان شده. هزینه آبیاری هم به شدت بالا رفته.
خب پس با این وصف تنها راه واردات است؟!
نه واردات راه درست نیست باید سرمایهگذاری شود، باید به جای میوه نهالش وارد شود، کودهای کامل به جای کودهای ازته و فسفاته در اختیار کشاورزان قرار گیرد. باید به جای واردات محصولات غذایی مواد اولیه وارد کنیم.
در مجموع برای ارائه تصویر روشنی از صنعت کشاورزی امروز ایران باید گفت که زیربناهایمان مستهلک شده، ماشین آلاتمان مستهلک شده، قیمتهای تمام شده به شدت بالا رفته، هزینه تولید بالا رفته و کشاورزی ما رو به قهقرا است.
دولت در مورد سرمایهگذاری چه ادعایی دارد؟
هیچ آماری نمیدهد.
استهلاک بخش کشاورزی چطور؟ برآوردی از این بخش دارید؟
بله کل سرمایه بخش کشاورزی حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ میلیارد دلار است. اگر عمر ماشینآلات و زیربناها را به طور متوسط ۱۵ سال در نظر بگیریم سالانه ۷ تا ۸ میلیارد دلار رقم استهلاک خواهد بود، اما سرمایهگذاری ما کمتر از ۳ میلیارد دلار است. یعنی ما از کیسه داریم میخوریم. وقتی ما به ماشین آلات مستهلک شده، مزرعههای فرسوده و... نرسیم اوضاع بدتر هم میشود. از طرف دیگر در حال حاضر کشاورزی ما از نظر تکنولوژی، تحقیقات و ترویج از دنیا بسیار عقب تر است.
اما دولت وعده ایجاد ۵۰۰ هزار فرصت شغلی در بخش کشاورزی را به مردم داده است، آیا در شرایط فعلی این وعده را قابل تحقق میبینید؟
ببینید در اشتغالزایی یک محدودیتهایی وجود دارد. مثلا الان برای ۸ میلیون هکتار زمین ۵/۴ میلیون بهرهبردار داریم، در کنار این، هر بهره بردار ۵/۱ نفر کارگر دارد. در مجموع حدود ۱۰ میلیون نفر ۷۵ میلیون تن محصول تولید میکند؛ یعنی هر نفر ۵/۷ تن، اما این در حالی است که در کشور نه چندان پیشرفتهای مثل ترکیه هر نفر ۲۰ تا ۲۵ تن محصول تولید میکند. ما در این بخش حداکثر سالانه ۱۰هزار فرصت شغلی را میتوانیم ایجاد کنیم، اما دولت میگوید بخش کشاورزی توان ایجاد ۵۰۰هزار شغل دارد. اغلب این افراد کارگران ساده هستند که در کشاورزی فشرده جایی ندارند. این وعدههای دولت نشان از ناآگاهی مسوولان از شرایط موجود دارد.
ارزآوری بخش کشاورزی را چگونه ارزیابی میکنید؟ این طور که شما میگویید به نظر اوضاع صادرات محصولات کشاورزی چندان مساعد نیست.
الان آنقدر قیمتهای تمام شده گران است که اصلا صادرات در بخش کشاورزی نداریم در نتیجه کشاورزیمان ارز آور نیست. به غیر از چند محصول از جمله کیوی، خیار، انگور تازه و خرما و پسته که بازار محدودی دارد صادرات دیگر محصولاتمان امکان رقابت با جهان را ندارد.
ارسال نظر