غلامرضا کیامهر

دوستی از دست‌اندرکاران اتاق تهران تعریف می‌کرد که چند روز پیش در جلسه شورای زنان بازرگان در همان اتاق، میان دو بانوی کارآفرین که هر دو دستی در کسب و کار و تجارت دارند و یکی از آنها بر صندلی ریاست یکی از کمیسیون‌های تخصصی اتاق ایران تکیه زده است، مشاجره لفظی سختی در گرفت و آن دو بانوی کارآفرین به خاطر برخی اختلاف‌نظرهای پشت‌پرده‌ای که با هم دارند چنان کلماتی را با یکدیگر ردوبدل کردند که به هیچ وجه برازنده بانوان کارآفرین ایران نیست. آن طور که دوست نویسنده می‌گفت خوشبختانه با خروج به موقع و مدبرانه یکی از طرفین مشاجره از جلسه، غائله پیش از آنکه به قول معروف به جاهای باریک بکشد، خاتمه پیدا کرد. اما سوال اینجا است که چه عواملی باعث به وجود آمدن چنان برخورد لفظی خصمانه میان دو بانوی کارآفرین به نسبت سرشناس درجامعه ما شده است. حسادت یا رقابت؟ یا هر دوی این عوامل و آیا بروز چنین تنش‌هایی میان زنان کارآفرین ما که تازه چند صباحی است جرات حضور در صحنه‌های کسب‌و‌کار و تجارت را پیدا کرده‌اند، به موقعیت عمومی زنان ما در این عرصه لطمه وارد نخواهد کرد و آیا کسانی نخواهند گفت اگر زمام امور تجارت و اقتصاد کشور به دست زنان سپرده می‌شد، وضع اقتصادی مملکت از این بهتر نبود.

مسلما وجود اختلاف‌نظر میان افراد در صنوف مختلف امر بی‌سابقه و غیرمنظره‌ای نیست، اما با توجه به نوپایی و شکننده بودن حضور زنان ایرانی در عرصه‌هایی که زمام امور آنها به صورت تاریخی اکثرا در انحصار مردان سنتی بوده است، کشیده شدن پای این حسادت‌ها و اختلاف‌نظرها به صحنه‌های عمومی به هیچ وجه نمی‌تواند توجیه‌پذیر و به خیر و صلاح جامعه زنان کارآفرین ایران باشد.

متاسفانه بعضا شنیده می‌شود که بر سر تصاحب کرسی‌های ریاست برخی از کمیسیون‌های تخصصی اتاق ایران هم تنش‌هایی پنهانی میان نامزدهای مرد با خانم‌های جوانی که از میان صندوق‌های رای موفق به کسب این کرسی‌ها شده‌اند وجود دارد و بروز این تنش‌های همراه با کارشکنی‌های نامحسوس اجازه نمی‌دهد که کمیسیون‌های تخصصی بدون دغدغه به وظایف ذاتی و قانونی خود در قبال بازرگانان و فعالان اقتصادی کشور عمل کند.

و باز هم متاسفانه در یک سوی این قدرت‌طلبی‌ها و تنش‌آفرینی‌ها، چهره‌های برجسته‌ای از مردان عرصه‌های صنعت و تولید کشوردر سنین کهنسالی به چشم می‌خورند که اکنون زمان استراحت و بازنشستگی آنها فرا رسیده و انسان به طور طبیعی انتظار ندارد که آنها در این سن و سال برای نشستن بر صندلی ریاست این یا آن کمیسیون تخصصی اتاق ایران یا هر جایگاه دیگر به رقابت با کارآفرینان جوان‌تر اعم از مرد یا زن بپردازند تا جایی که حتی بعضا در مقام مقابله با رقبای جوان خود هم برآیند، اما مقایسه این واقعیتی است که امروز وجود دارد و وجود آن به مانع بازدارنده‌ای بر سر راه بروز توانمندی‌های کار آفرینان جوان‌ ما تبدیل شده است. چرا؟ مگر صندلی ریاست این یا آن کمیسیون تخصصی اتاق ایران متضمن چه مزایای ناگفته‌ای است که چهره‌های سرشناسی حاضرند برای دستیابی به آن تا این حد خود و رقبای جوان خود را به زحمت اندازند.

پاسخ این سوال نیاز به یک آسیب‌‌شناسی اساسی توسط کارشناسان بالاترین تشکل بخش خصوصی یعنی اتاق ایران دارد که خوشبختانه با تفکر نوینی که امروز بر شاکله مدیریت اتاق ایران حاکم است، بستر مناسب برای انجام این آسیب‌شناسی بسیار ضروری از هر لحاظ آماده است و نباید لحظه‌ای در پرداختن به آن درنگ شود.