کتاب بیوگرافی استیو جابز
ترفندی برای جابهجایی پنجرهها روی نمایشگر
مترجم: ندا لهردی
بخش چهل و نهم
بازی نهایی وقتی اتفاق افتاد که اتکینسون تصمیم گرفت که نمایشگر باید به جای پس زمینه تیره، پس زمینه سفید رنگ داشته باشد. این کار یک قابلیتی را ایجاد میکرد که هر دو اتکینسون و جابز به دنبالش بودند: WYSIWYG که به آن «ویز یی ویگ» میگفتند و عبارت اختصاری از این جمله بود: «آنچه میبینی، چیزی است که داری.»
نویسنده: والتر ایساکسون
مترجم: ندا لهردی
بخش چهل و نهم
بازی نهایی وقتی اتفاق افتاد که اتکینسون تصمیم گرفت که نمایشگر باید به جای پس زمینه تیره، پس زمینه سفید رنگ داشته باشد. این کار یک قابلیتی را ایجاد میکرد که هر دو اتکینسون و جابز به دنبالش بودند: WYSIWYG که به آن «ویز یی ویگ» میگفتند و عبارت اختصاری از این جمله بود: «آنچه میبینی، چیزی است که داری.» این جمله در واقع به معنای این بود که آنچه روی نمایشگر میبینی، چیزی است که موقع چاپ کردن آن در اختیار داری. اتکینسون یادش میآید: «تیم سختافزار با فریاد از یک قتل خونین خبر میدادند. آنها میگفتند که پس زمینه سفید ما را مجبور به استفاده از رنگ فسفری میکند که دوام بسیار کمتری داشته و باعث پرش بیشتر تصویر میشود.» به همین دلیل اتکینسون توانست حمایت جابز را که به جبهه او آمده بود، جلب کند. تیم سختافزار غرولند کردند؛ اما بالاخره رفتند و از آن سردرآوردند.
اتکینسون میگوید: «استیو دانش مهندسی زیادی نداشت، اما در تحلیل و ارزیابی جوابهای دیگران خیلی خوب بود. او گفت که مهندسان حالت دفاعی دارند یا اینکه به خودشان اطمینان ندارند.»
یکی از کارهای بزرگی که اتکینسون کرد (که امروز اینقدر برای ما عادی شده است که هرگز از آن تعجب نمیکنیم) این بود که امکانی را به وجود آورد که پنجرههای روی نمایشگر بتوانند روی هم قرار بگیرند و کاربر میتوانست پنجره رویی را به پنجره زیری بچسباند. اتکینسون این امکان را به وجود آورد که کاربران بتوانند این پنجرهها را در اطراف نمایشگر جا به جا کنند، درست مثل زیر و رو کردن ورقهای کاغذ روی میز که وقتی جا به جا میشوند، ورقهای زیری دیده میشوند و ورقهای رویی میروند زیر. قطعا روی صفحه نمایش کامپیوتر زیر پیکسلهایی که دیده میشوند لایههای پیکسل وجود ندارد؛ به همین دلیل هم در واقع هیچ پنجرهای زیر پنجرههای دیگر پنهان نشده است. برای ایجاد تصور اینکه پنجرهها روی هم قرار میگیرند، سیستم کد دهی پیچیدهای لازم است که به آنها «منطقهها» گفته میشود. اتکینسون تصمیم گرفت روی این ترفند کار کند؛ چون فکر میکرد این قابلیت را در بازدیدش از مرکز تحقیقات زیراکس دیده بود.
ارسال نظر