چند تا لایک داره؟
سیامک خرمی* قسمت دوازدهم عکسی از یک کودک بیبضاعت را با چهرهای مظلوم و اندامی نحیف پیدا میکند، لبخندی بر لبش مینشیند و بلافاصله آن را روی صفحه شبکه اجتماعیاش آپلود میکند. این عکس ظرف چند ساعت دهها هزار لایک میخورد، هزاران بار همخوان میشود و هزاران نفر زیر آن پیغام میگذارند و با جملاتی مانند «دلم برایش میسوزد»، «چه دنیای زشتی»، «چقدر غم انگیز» و غیره احساسات خود را ابراز میکنند. حال نه کسی میپرسد این کودک کیست، اصلا عکس واقعی است یا خیر. یا اینکه اگر هست، این کودک نیاز به کمک دارد یا خیر یا اصلا فرد به اشتراک گذارنده عکس به چه حقی کرامت این کودک را زیر سوال برده است.
سیامک خرمی* قسمت دوازدهم عکسی از یک کودک بیبضاعت را با چهرهای مظلوم و اندامی نحیف پیدا میکند، لبخندی بر لبش مینشیند و بلافاصله آن را روی صفحه شبکه اجتماعیاش آپلود میکند. این عکس ظرف چند ساعت دهها هزار لایک میخورد، هزاران بار همخوان میشود و هزاران نفر زیر آن پیغام میگذارند و با جملاتی مانند «دلم برایش میسوزد»، «چه دنیای زشتی»، «چقدر غم انگیز» و غیره احساسات خود را ابراز میکنند.
حال نه کسی میپرسد این کودک کیست، اصلا عکس واقعی است یا خیر. یا اینکه اگر هست، این کودک نیاز به کمک دارد یا خیر یا اصلا فرد به اشتراک گذارنده عکس به چه حقی کرامت این کودک را زیر سوال برده است. شاید گفته شود این نوع رفتارها مختص دنیای مجازی است. تفکری که میپندارد با لایک زدن و همخوان کردن «مسوولیت اجتماعی» خود را به انجام رسانده و از این همدردی و مشارکت بالای اجتماعیاش احساس غرور میکند، اما واقعیت این است که این رفتار منشا در پدیدههای اجتماعی دنیای واقعی دارد. هموطنان عزیزمان در هنگامه حوادث طبیعی زلزله و سیل آنگاه که هیجان و اضطراب همه را در بر گرفته یا در مراسم خاص مانند جشن نیکوکاری مشارکت بالایی به ویژه در زمینه اهدای کمکهای نقدی و غیر نقدی دارند. این ویژگی مثبت مردم کشورمان است که برگرفته از عمق وجود و «احساساتشان» است، اما روی دیگر سکه پس از ارائه این کمکهای نقدی و غیر نقدی است. بسیاری از سازمانهای مردم نهاد در کمک به مردم آسیب دیده از نبود نیروی داوطلب کافی برای میان و بلند مدت چند ماه تا چند سال رنج میبرد. داوطلبانی که بتوانند به بازیابی محله آسیبدیده و مردمانش یاری رسانند و برایش
وقت، انرژی و تخصص خود را صرف کنند. همینطور سازمانهای مردم نهادی که در امر کمکرسانی به گروههای حاشیه رانده شده چون زنان سرپرست خانوار، کودکان کار و... فعال هستند. تجربه نشان داده است که اگر ایشان برای دریافت کمک نقدی مردم کمپینی راه بیندازند دچار مشکل چندان جدی نخواهند شد، اما وقتی برای استخدام داوطلب یا داوطلبانی اقدام کنند ماهها باید انتظار بکشند و گاه این انتظار بیپایان خواهد بود.
امروزه اگر از سازمانهای مردم نهاد به صورت تصادفی بپرسید سه چالش اصلی شما در مدیریت و توسعه سازمانتان چیست به احتمال خیلی زیاد، استخدام نیروی داوطلب در میان سه گزینه اول خواهد بود. متاسفانه فرهنگ کار داوطلبانه در تشکلهای مردمنهاد رسمی چندان در کشور ترویج نیافته است. اگر این کار داوطلبی در محیط غیر رسمی باشد شاید نتایج کاملا متفاوت باشد. برای مثال اگر ریش سفید یک محل قدیمی از اهالی و همسایهها بخواهد برای مساله خیری کمک کنند شاید چندین نفر آستین بالا بزنند و به قول خودمان به صورت هیاتی کار را انجام برسانند، اما هنگامی که این کار داوطلبانه بخواهد شکل رسمی به خود بگیرد و فرد خود را در برابر یک نهاد حقوقی متعهد کند، جز در معدود مواردی در کشور با استقبال مردم مواجه نخواهیم بود. چندی پیش تحقیقی در شهر تهران انجام شده بود که این ادعا را تایید میکرد. اگر از افراد بپرسیم، چند ساعت از وقت خود را در ماه به کار داوطلبی برای یک سازمان اختصاص میدهید یا عضو مجمع عمومی چند سازمان مردم نهاد هستید به آمار چندان دلگرمکنندهای دست نخواهیم یافت. برای مثال در تحقیق مربوطه که در سال ۱۳۸۶ صورت گرفته است نتیجه
گرفته میشود که «۹۰ درصد از پاسخگویان {تحقیق} اصلا در انجمنها یا گروهها یا سازمانهای مردم نهاد مشارکت ندارند. بقیه نیز یا به ندرت یا گاهی در فعالیتهایی نظیر انجمنهای خیریه مذهبی یا انجمن اولیا و مربیان (آن هم به واسطه رسیدگی به وضعیت فرزندانشان) و نهایتا انجمنهای حمایتی مشارکت داشتهاند.» طبق این تحقیق، کار سنگین و ساعت زیاد کار، موانع کمی درآمد و سرمایه، مشکلات خانوادگی، عدم اعتقاد به نتیجه دادن مشارکتهای جمعی، عدم توانایی و نداشتن دانش و مهارت، نگرش منفی مسوولان و مدیران جامعه به مشارکت، تصمیم گیرنده بودن دولت در کارهای اساسی و نفی نقش و تاثیرگذاری مردم در امور، در نهایت عدم بحث پیرامون اهمیت کار داوطلبانه در محیط خانوادگی از موانع اصلی مشارکتهای اجتماعی بیان شده است. فارغ از اینکه نتایج این تحقیق تا چه میزان اعتبار دارد و قابل تعمیم است، این مطالعه و مشاهدات عمومی از جامعه نشان میدهد که موانع بیرونی بسیاری برای جلب مشارکت اجتماعی شهروندان در اقدامات داوطلبانه وجود دارد. موانعی که مسلما دولت به صورت مستقیم یا غیر مستقیم نقش موثر در ایجاد آنها دارد اگر دولت یازدهم عزم جدی برای کمک به سازمانهای
مردم نهاد دارد، یکی از اولویتهایش باید کمک به این سازمانها برای جذب نیروهای داوطلب از طریق کم کردن این موانع باشد. مسلما، سازمانهای مردم نهاد موفق نیز در این زمینه نقش موثری میتوانند داشته باشند. برای مثال، با راهانداختن کمپینهایی برای نشان دادن نتایج مثبت و قابل اعتنای مشارکت داوطلبانه شهروندان در پروژههای مختلف میتوانند به تغییر نگرش مردم در زمینه تاثیرگذاریشان، حتی در شرایط فعلی، کمک کنند.
ارسال نظر