ماهاتیر، موز، معمای مالایی
علی موقر * توجه: مطالب این ستون شدیدا غیرجدی است. مالزی یک کشوری است که قاطی کشورهایی مثل فیلیپین، ویتنام، لائوس، برمه، تایلند و اندونزی در جنوب شرقی آسیا واقع شده بوده است و مردمانش در اوضاع افتضاح اقتصادی روزگار خودشان را میگذرانیده بودند. البته برخی از آنها ماهی صید میکردند و برخی دیگرشان هم در مزارع موز اشتغال به کار داشتند. ماهاتیر یک آدمی بود که قاطی ۲۷ میلیون جمعیت روستاها و جنگلهای مالزی در ۲۰ دسامبر ۱۹۲۵ در شهر آلوستار از ایالت کادا به دنیا آمد. پدرش یک مالایی- هندی و مادرش یک مالایی خالی بود و ۹ خواهر و برادر بزرگتر از خودش هم داشت.
علی موقر * توجه: مطالب این ستون شدیدا غیرجدی است. مالزی یک کشوری است که قاطی کشورهایی مثل فیلیپین، ویتنام، لائوس، برمه، تایلند و اندونزی در جنوب شرقی آسیا واقع شده بوده است و مردمانش در اوضاع افتضاح اقتصادی روزگار خودشان را میگذرانیده بودند. البته برخی از آنها ماهی صید میکردند و برخی دیگرشان هم در مزارع موز اشتغال به کار داشتند. ماهاتیر یک آدمی بود که قاطی ۲۷ میلیون جمعیت روستاها و جنگلهای مالزی در ۲۰ دسامبر ۱۹۲۵ در شهر آلوستار از ایالت کادا به دنیا آمد. پدرش یک مالایی- هندی و مادرش یک مالایی خالی بود و ۹ خواهر و برادر بزرگتر از خودش هم داشت. زندگی این جور بچهها معمولا چیز خاصی برای گفتن ندارد جز اینکه ماهاتیر همانطوری که صبحها در مدرسه درس می خواند بعدازظهرها در خیابان به فروختن موز میپرداخت و شبها هم معلوم نبوده که چطور مشقهایش را مینوشته است. با این حال بعد از گرفتن دیپلم وارد دانشگاه کینگ ادوارد واقع در کشور همسایه یعنی سنگاپور شد و در آنجا مسوول اتحادیه دانشجویان مسلمان شد و توی نشریات سیاسی مقاله مینوشت و باز هم معلوم نیست چطور با نمره ممتاز فارغالتحصیل شد. بعد از آن به مالزی برگشت و به عنوان یک افسر پزشک به استخدام نیروهای انگلیسی که آن زمان کشورش را اشغال کرده بودند در آمد. بعد از خروج انگلیسیها از مالزی هفت سال در خانه خودش به طبابت پرداخت و بعد از ظهرها را به طور رایگان به معالجه آدمهای فقیر مالزی که کم هم نبودند، میپرداخت. کلا بعد از ظهرهای زندگی ماهاتیر محمد یک چیز دیگری در زندگی او محسوب میشده است. در یکی از این بعد از ظهرها با همکلاسی سابقش دکتر سیتی هاشمای ژاپنی تبار ازدواج کرد و به مرور زمان صاحب فرزندان معتنابهی به نامهای مارینا، میرزان، ملیندا، موخزانی، مازار، مازورا و موخریز شدند. ماهاتیر همچنین با عضویت در سازمان ملی مالزی واحد (UMNO) پلههای ترقی سیاسی را نیز طی کرد. سال ۱۹۶۴ به عنوان نماینده مجلس ملی انتخاب شد، اما سال ۱۹۶۹ کرسی خود در مجلس را از دست داد و از حزب اخراج شد. دلیل آن نوشتن نامه سرگشادهای به تنکو عبدالرحمن نخست وزیر وقت بود. پر بیراه هم نبود، چرا که آدم یا نامه نمینویسد یا اگر هم نوشت سر آن را گشاده نمیکند. وقتی یک نفر یک همچون کاری میکند معلوم است که غرض و مرضی دارد. باری به این ترتیب اوقات فراغت ماهاتیر محمد زیاد شد. او در این اوقات شروع به نوشتن کتاب خود به نام «معمای مالایی، آینده اقتصاد مالزی» کرد و در آن کتاب به شرح تاریخ و اقتصاد مالزی پرداخت و نقاط قوت و ضعف آن را بررسی کرد. آن قسمت نقاط ضعف چندان به مذاق عبدالرحمن خوش نیامد. بنابراین منطقا این کتاب به جرم اقدام علیه تشویش اذهان و امنیت عمومی توقیف شد و اجازه انتشار پیدا نکرد. کلا این ماهاتیر محمد آدم مورددار و معلومالحالی بود. مردم هم که اگر کسی نباشد که آنها را روشن کند و راه و چاه را نشانشان بدهد زود تحت تاثیر قرار میگیرند توجهشان به محمد جلب شد و به این ترتیب او مجددا در سال ۱۹۷۴ وارد مجلس شد و نهایتا در سال ۱۹۸۱ به نخست وزیری رسید. اولین اقدام ماهاتیر به عنوان نخست وزیر مالزی آزاد کردن ۲۱ نفری بود که توسط اداره اطلاعات داخلی این کشور بازداشت شده بودند. این افراد شامل چند روزنامه نگار و یک سری افراد معلوم الحال دیگر بودند. بعد از آنکه از این قبیل کارها انجام داد و کفر خیلیها را در آورد چشمانداز ده، بیست و بیست بیست خود را ارائه داد. بر این اساس مشخص کرد که در مدت ده سال آینده بهتر است چه کارهایی انجام شود و بعد بیست سال آینده و بعد تا سال ۲۰۲۰ بهتر است چه کارهایی انجام شود. بر این اساس مقرر شد تا سال ۲۰۲۰ مالزی رشد اقتصادی سالانه هفت درصد داشته باشد و در میان کشورهای توسعه یافته جهان قرار بگیرد. در اولین اقدام اقتصادی خود یک میلیون اصله درخت روغنی کاشت تا علاوه بر موز بتوانند روغن هم صادر کنند. به این ترتیب طی دو سال مالزی بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده روغن گیاهی دنیا شد و اقتصاد مالزی مسیر خود را به سمت هر چه بیشتر چرب و چیلی شدن طی کرد. با این پولها آموزش همگانی را در دستور کار قرار داد و بیشترین بودجه و اعتبار را برای دانشگاهها اختصاص داد و بودجه بیزبان مملکت را صرف آموزش زبان انگلیسی و بورسیه دانشجوها کرد. از آن بدتر زبان اصلی دانشگاهها و مراکز علمی را به انگلیسی تغییر داد که اعتراضهای زیادی در بعضی محافل به دنبال داشت. ماهاتیر عضو سازمان ملی مالزی بود، اما در طول نخست وزیریاش با ملی کردن هر چیزی به مخالفت پرداخت. در دوران او حتی صنایع مادر مانند فرودگاهها، شرکتهای بزرگ عمرانی دولتی، شرکتهای آب و برق و خیلی از شرکتهای دولتی خصوصی شدند. در دهه هفتاد خیلی از کشورهایی که تازه مستقل شده بودند و از زیر یوغ استکبار و استعمار خارج شده بودند، با بستن درهایشان به دنیای خارج سعی میکردند تا از شر آنها خلاص شوند و همه چیز را ملی کنند و خودشان کالاهای خودشان را تولید کنند و به خودکفایی برسند. اما ماهاتیر محمد که آدم موردداری بود درهای مملکت را به روی تجارت خارجی باز کرد و حتی محیط امن و راحتی را فراهم کرد تا شرکتهای خارجی در مالزی سرمایهگذاری کنند. خودش میگوید: «ما دو راه بیشتر نداشتیم اول آنکه بگذاریم خارجیها ما را صنعتی کنند یا اینکه خودمان توسعه پیدا کنیم. از آنجا که گزینه دوم سی چهل سالی طول میکشید ما گزینه اول را انتخاب کردیم. اجازه دادیم که شرکتهای خارجی تکنولوژی بیاورند و کارهایی انجام بدهند که ما نمیتوانستیم انجام بدهیم. شهروندان ما توسط شرکتهای خارجی استخدام شدند و تخصص به دست آوردند.» اینطوری شد که ۶۰ درصد شرکتهای ثبت شده در مالزی به خارجیها واگذار شد و اوضاع شرمآوری به وجود آمد که اعتراضهای زیادی را در بعضی از محافل به دنبال داشت. ماهاتیر همچنین به صنعت جهانگردی نیز توجه کرد. پادگانهای نظامی ژاپن که از جنگ جهانی دوم باقی مانده بود به مناطق گردشگری تبدیل شد، تا ملتها بیایند در آنها به اتومبیلرانی، اسب دوانی و ورزشهای آبی بپردازند و کم کم اینجور کارها در جاهای دیگر مالزی هم رواج پیدا کرد و اوضاعی به وجود آمد که اعتراضهای زیادی را در بعضی از محافل به همراه داشت. در حال حاضر مالزی تنها از طریق گردشگری ۳۴ میلیارد دلار درآمد دارد و فقر ۵۰ درصدی آن به ۶ درصد کاهش پیدا کرده است و درآمد سرانه ۱۰۰دلاری آن به ۱۵هزار دلار و سرمایهگذاری از ۳ میلیارد در سال ۱۹۸۰ به ۱۰۰ میلیارد در حال حاضر رسیده است و بزرگترین مراکز تجاری دنیا در آن قرار دارد. و چهارمین قدرت اقتصادی آسیا بعد از چین و کره و ژاپن شناخته میشود. همچنین مالزی به عنوان یک کشور مسلمان معتبرترین دانشگاه اسلامی را نیز در خود جای داده است که با استقبال برخی از محافل روبهرو شده است و دیگر کسی به چیزی چندان اعتراضی ندارد. بهرغم اینکه در مالزی محدودیت وجود ندارد و مردم نیز همچنان به ماهاتیر محمد رای میدادند، اما او در سال ۲۰۰۳ به رای مردم بیتوجهی کرد و با اراده شخصی از قدرت کنارهگیری کرد و به قول خودش فرصت را به جوانترها و اندیشههای جدیدتر داد. در حال حاضر در بعد از ظهرهای جمعه خانواده ماهاتیر محمد دور هم جمع میشوند و در آن بعدازظهر دلنشین هیچکدامشان از سیاست یا اقتصاد حرفی نمیزنند.
ارسال نظر