مودیلیانی: درست است. البته نمی‌دانم. قبل از هر چیز تصور می‌کنم، ایده خست (۷۵) ایده مفیدی است، ایده‌ای که باید سعی کرد مدل‌هایی را ساخت که خیلی بزرگ نباشند و از لحاظ حجم فشرده‌تر باشند. حالا فکر می‌کنم که هنوز هم این مدل‌ها مفید هستند. این مدل‌ها هنوز هم پیش‌بینی‌هایی مفید و روش‌های ویژه‌ اندازه‌گیری ارائه پاسخ‌هایی به سیاست‌های جایگزین ارائه می‌دهند که خیلی مهم است، اما در بعضی شرایط بین‌المللی، جایی برای سیاست پولی داخلی در برخی کشورها وجود ندارد. در چنین کشوری ممکن است یک الگوی اقتصادسنجی خیلی مفید نباشد، اما یک الگوی اقتصاد سنجی تاحدی در بررسی سیاست‌های مالی مختلف مفید خواهد بود.

بارنت: آیا همچنان که شهرت شما در حرفه اقتصاد بیشتر شده تبدیل به مرشد شدن برای اقتصاددانان جوان‌تر هم برای شما مهم بوده است؟

مودیلیانی: رابطه من با دانشجویانم، که تابه‌حال تعدادشان به یک لشگر رسیده، بهترین بخش زندگی من بوده است. تدریس را دوست دارم، اما کارکردن با دانشجویان و ارتباط برقرار کردن با آنها را بیشتر. پل ساموئلسن درباره این حقیقت جوکی ساخته است که بسیاری از مقالات من با همکاری افرادی نوشته شده است که به‌نظر او مشهور نیستند- مانند خود پل ساموئلسن. دلیل این امر این است که هر زمان که یکی از دست‌یارانم ایده جالبی را توسعه داد، می‌خواستم نام او به‌عنوان همکارم ذکر شود. اکنون بسیاری از «فرزندانم» سمت‌های خیلی مهمی دارند، مانند فازیو (۷۶) رییس بانک ایتالیا، دراکی(۷۷) رییس خزانه‌داری ایتالیا، پادئوا شیوپا (۷۸) یکی از اعضای هیات‌رییسه بانک مرکزی آمریکا، استانلی فیشر، جوزف استیگلیتز، چندین نفر از اعضای فعلی و قبلی هیات‌رییسه فدرال رزرو. همگی نسبت به من مهربان بودند و من هم صمیمی‌ترین احساساتم را نسبت به آنها دارم.

سولو: اگر اکنون قرار باشد به یک اقتصاد کلان‌دان جوان در حال گرفتن مدرک دکترا توصیه‌ای کنید، به‌نظرتان این روزها حاصلخیزترین بخش خاک اقتصاد کلان برای کشت کجا است؟

مودیلیانی: فکر می‌کنم که این روزها، براساس تغییراتی که در مسائل مورد علاقه من رخ داده است، به اقتصاد کلان اقتصاد باز(۷۹) و به‌ویژه مالیه بین‌الملل(۸۰) علاقه‌مند شده‌ام. این حوزه جذاب و جالب است و حوزه‌ای است که انعطاف‌ناپذیری دستمزد در آن بسیار مهم است. حالا تمایز میان انعطاف‌پذیری دستمزد اسمی و واقعی بسیار شدید خواهد بود.

سولو: این موضوع را توضیح دهید.

مودیلیانی: با وجود انعطاف‌ناپذیری دستمزد اسمی، شما خواهان نرخ‌های ارز شناور خواهید بود. با انعطاف‌ناپذیری دستمزد واقعی چیزی وجود ندارد که بتوانید درباره بیکاری انجام دهید. من به تجربه کشورهایی که نرخ‌های ارز را تثبیت کرده‌اند و آنهایی که سعی در ایجاد نظام نرخ ارز شناور داشته‌اند نگاه می‌کنم و درمی‌یابم که نتیجه در هر دو گروه خوب نبوده است. اروپا این کار را به بدترین شکل انجام داده است.

بارنت: شما یکی از ناظران مهم نظام پولی بین‌المللی و نقش آمریکا و اروپا در آن بوده‌اید و معتقدم که از اتحادیه پولی اروپا طرفداری کرده‌اید. آیا هیچ تفسیری درباره اتحادیه پولی اروپا و آینده نظام پولی بین‌المللی دارید؛ و همین‌طور در ارتباط با آن‌چه درباره بحران‌های مالی اخیر و نقش نرخ‌های ارز در آن فکر می‌کنید.

مودیلیانی: من یکی از حامیان یورو بوده‌ام، اما با مقیاس وسیع و به‌دلیل شواهد سیاسی آن، صلح در اروپا، یعنی چیزی بیش از حوزه خاص اقتصاد. با این حال، به مشکلات سیستمی که نرخ ارز را تثبیت می‌کند اشاره کرده‌ام و اینکه این نظام چگونه کار می‌کند و اینکه چگونه نیازمند انعطاف‌پذیری زیاد در رفتار دستمزدهای کشورهای منفرد دارای رشد بهره‌وری متفاوت و رویارو با شوک‌های بیرونی خواهد بود. همچنین به این نکته اشاره کرده‌ام که اتحادیه اروپا در شرایط نامطلوبی متولد شد که نقش بانک مرکزی را ایفا کرده بود، البته نه نقشی قانونی بلکه در عمل، شبیه بوندس بانک (۸۱)

(بانک مرکزی آلمان)، که دائما یک سیاست پولی کاملا انقباضی اشتباه را در نتیجه بیکاری بالای اروپا اتخاذ کرده است. که نرخ‌ها را به ۱۲ درصد و گاهی اوقات حتی بالاتر رسانده است و آن سیاست تابه‌حال تاحد زیادی توسط بانک مرکزی اروپا تعقیب شده است که اساسا همان اشتباهات باندس بانک را تکرار می‌کند. این کار [موفقیت] در آینده نزدیک را نیز تضمین نمی‌کند.

سولو: اکنون می‌خواهیم درباره نظریه پس‌اندازهای چرخه زندگی(۸۲) صحبت کنیم و دوست دارم تفسیری برای ساده‌ترین شکل الگوی چرخه زندگی ارائه دهید، آن‌چه شما و آلبرتآندو (۸۳) برای اهداف عملی مورد استفاده قرار دادید، بدون وجود ارث.

مودیلیانی: خوب اجازه می‌خواهم بگویم ارث‌ها نباید به‌مثابه یک استثنا مورد توجه قرار گیرند. ارث‌ها بخشی از الگوی چرخه زندگی هستند، اما این نکته درست است که می‌توانید بدون فرض وجود ارثیه خیلی پیشروی کنید و بنابراین این الگو برای پیگیری آن مسیر خیلی جالب خواهد بود. الگویی که درآن ارث‌ها خیلی مهم نیستند، سری کاملی از نتایجی تولید می‌کند که به‌طور کلی قبل از مقالات مودیلیانی- برامبرگ(۸۴) ناشناخته بود. تغییراتی انقلابی در این پارادایم ناشی از فرضیه چرخه زندگی به‌ وقوع پیوست. اساسا نظریه سنتی پس‌انداز از رده خارج شد: نسبت درآمد پس‌انداز شده با افزایش درآمد افزایش می‌یابد؛ بنابراین افراد (و کشورهای) ثروتمند پس‌انداز می‌کنند و فقرا پس‌انداز نمی‌کنند. چرا ثروتمندان پس‌انداز می‌کنند؟ خدا می‌داند. شاید برای باقی گذاشتن ارث. این کل داستان بود، از این داستان شواهد ناچیزی به‌دست می‌آورید و به‌ویژه شواهدی مبنی‌بر این‌که کشورهای ثروتمند پس‌انداز می‌کنند و کشورهای فقیر نه، مفهومی پوچ که کشورهای فقیر هیچ‌وقت پس‌انداز نمی‌کنند، اما براساس فرضیه چرخه زندگی، مجموعه‌ای غنی از نتایج در اختیار شما قرار گرفته است. در سطح خرد، تمامی نتایج «درآمد دائمی» را در اختیار دارید، شامل این حقیقت که الگوی مصرف به (تابعی است از) درآمد دائمی وابسته است، در حالی که پس‌انداز اساسا به درآمد موقت وابسته است: کسانی که زیاد پس‌انداز می‌کنند ثروتمند نیستند، بلکه موقتا ثروتمند هستند. (مثلا ثروتمند بودن نسبت به درآمد معمولی شخصی دیگران).

تفاوت میان فرضیه چرخه زندگی و درآمد دائمی این است که فرضیه درآمد دائمی گستره زندگی را نامحدود فرض می‌کند، در حالی که در الگوی چرخه زندگی طول زندگی محدود است. به‌منظور تحلیل رفتار کوتاه‌مدت، هیچ‌گونه تفاوتی نمی‌کند که زندگی ۵۰ سال طول بکشد یا همیشه؛ بنابراین همین داستان را درباره تورش بزرگی دارید که از روش استاندارد پس‌انداز مرتبط با درآمد جاری خانوار ناشی می‌شود، اما در حقیقت، واقعیت این است که تفاوت دارد که تغییرپذیری درآمد برحسب کوتاه‌مدت باشد نه بلندمدت. گرایش نهایی به پس‌انداز در کشاورزان بیش از کارمندان دولت است، نه به این ‌دلیل ‌که کشاورزان پس‌اندازکنندگان بزرگی هستند، بلکه به‌دلیل اینکه درآمد آنها خیلی بی‌ثبات است. سایر نتایج بسیار جالب‌توجه شامل این حقیقت هستند که در بسیاری از پژوهش‌های معتبر هم تایید شده‌ است، به‌نظر می‌رسد نسل‌های متوالی کمتر و کمتر صرفه‌جو و مقتصد هستند، یعنی در هر سطح مشخصی از درآمد پس‌انداز کمتر و کمتری دارند. پس نتایجی دارید برحسب رفتار پس‌انداز و ثروت در طول زندگی و این‌جا جایی است که تفاوت میان چرخه زندگی و درآمد دائمی اهمیت پیدا می‌کند. با فرضیه چرخه زندگی، رفتار پس‌انداز در طول زندگی محدود افراد متفاوت است، به‌دلیل اینکه با زندگی محدود یک چرخه درآمد و مصرف در طول زندگی پیش می‌آید؛ جوانی، میان‌سالی، کودکی، سالمندی، مرگ و ارث. این است چرایی اینکه در زمان جوانی پس‌اندازی کم و در دوران میان‌سالی پس‌اندازی بیشتر و در زمان پیری پس‌اندازی ندارید. با زندگی نامحدود، هیچ چرخه زندگی وجود ندارد. پس‌انداز کلی منعکس‌کننده این است که چرخه زندگی و تعامل آن با جمعیت‌شناسی و رشد بهره‌وری، عامل پس‌انداز کلی متناسب با افزایش با رشد است، همان‌طورکه این موضوع با الگوی نسل‌های هم‌پوشان نشان داده شده است. همه این موارد با شواهد تجربی اثبات شده است.

سولو: در مورد عدم‌پس‌انداز(۸۵) و سالمندی هم همین‌طور است؟

مودیلیانی: بله. حالا اجازه بدهید آن را تفسیر کنم. گروهی از افراد زمان زیادی را صرف تلاش برای نشان دادن این موضوع کرده‌اند که الگوی چرخه زندگی نادرست است، به‌دلیل اینکه افراد در سالمندی پس‌انداز می‌کنند. این موضوع ناشی از این است که پسران فقیر همین کار اشتباه را انجام داده‌اند. آنها حق بیمه تامین اجتماعی را پرداخت کرده‌اند به‌مثابه بخشی از مالیات بر درآمد، به‌جای پس‌انداز اجباری و به مستمری بازنشستگی همانند یک اعانه نگاه می‌کنند، به‌جای اینکه ادعای یک مستمری بازنشستگی انباشت شده را داشته باشند. اگر شما نیز با تامین اجتماعی مناسب سروکار داشته باشید، اندازه‌گیری پس‌انداز به‌مثابه درآمد حاصله (خالص مالیات‌های شخصی) منهای مصرف می‌بینید که افراد مقادیر چشمگیری پس‌انداز نمی‌کنند حتی زمانی که سالمند هستند، آنها شدیدا مستمری بازنشستگی خود را مصرف می‌کنند در حالی که هیچ درآمدی ندارند.

سولو: آنها دارایی تامین اجتماعی خود را حیف‌و‌میل می‌کنند.

مودیلیانی: علاوه‌بر مصرف دارایی تامین اجتماعی، آنها دارایی‌های شخصی خود را نیز مصرف می‌کنند، اما نه خیلی زیاد. تا حدی، اما اگر تامین اجتماعی را وارد تحلیل کنید، ثروت یک کوهان عظیم خواهد داشت که در سن ۶۰-۵۵ سالگی به اوج می‌رسد و سپس سریعا کاهش می‌یابد. تمامی این موارد به‌طور کامل توسط شواهد تایید می‌شوند. حالا برای توضیح وجود ثروت نیاز به ارث ندارید و این موضوع مهم دیگری است. حتی بدون ارث هم می‌توانید بخش قابل‌توجهی از ثروت را توضیح دهید. حالا این به‌معنی نبود ارث‌ نیست. آنها وجود دارند. در تمامی مقالات من در مورد فرضیه چرخه زندگی همیشه یک پاورقی طولانی وجود دارد که توضیح می‌دهد این الگو چگونه ارث را در‌ بر می‌گیرد.

سولو: چگونه آن را وارد تحلیل می‌کنید؟

مودیلیانی: در چنین روشی است که درست مشخص می‌شود پس‌انداز به درآمد جاری وابسته نیست، اما به درآمد چرخه زندگی وابسته است و تضمین می‌کند که نسبت ثروت ناشی از ارث به درآمد تمایل به ثابت ماندن دارد و مهم نیست که درآمد ممکن است چقدر افزایش یابد. این موضوع نیز برای شناسایی شواهد کلان چرخه زندگی مهم است که به‌طور کلی در فرضیه درآمد دائمی غایب هستند، یعنی، نرخ پس‌انداز به درآمد وابسته نیست، بلکه به رشد درآمد وابسته است. فرضیه درآمد دائمی حقیقتا چیزی برای گفتن ندارد؛ در حقیقت، این فرضیه فریدمن را به پیشروی به‌سوی یک نتیجه‌گیری اشتباه هدایت کرده است، بدین معنی که رشد پس‌انداز را کاهش می‌دهد. چرا؟ به‌دلیل اینکه نتایج رشد انتظارات را این‌گونه شکل می‌دهد که درآمد آتی از درآمد جاری بیشتر خواهد شد، اما زندگی محدود، با بازنشستگی و عدم‌پس‌انداز به پایان می‌رسد و رشد منجر به پس‌انداز می‌شود. دوباره حالت ساده شده بدون ارث را در نظر بگیرید؛ بنابراین هر فردی طی دوره زندگی‌اش پس‌انداز منفی خواهد داشت. اگر رشدی در کار نباشد، مسیر پس‌انداز با سالمند شدن همان مسیر پس‌انداز در طول زندگی خواهد بود؛ به‌سمت صفر میل می‌کند، اما برای مثال، اگر جمعیت رشد کند جوانان بیشتری نسبت به سالمندان در فاز پس‌انداز هستند و بنابراین نسبت کلی پس‌انداز مثبت است و همراه با رشد افزایش می‌یابد. همین تحلیل درباره رشد بهره‌وری نیز صادق است، به‌دلیل اینکه جوانان از درآمد بیشتر دوران زندگی نسبت به بازنشستگان لذت می‌برند. به‌طور کلی الگوی چرخه زندگی دلالت بر این دارد که ثروت کل متناسب با درآمد کل است: پس نرخ رشد ثروت که پس‌انداز می‌شود تمایل دارد تا با نرخ رشد درآمد متناسب باشد. این در اصل پیوند تصادفی میان نرخ رشد و نسبت پس‌انداز است که یکی از مهم‌ترین و نوآورترین شواهد فرضیه چرخه زندگی است.

ادامه دارد

پاورقی‌ها

۱- November ۵-۶, ۱۹۹۹

۲- William A. Barnett

۳- KANSAS

۴- Massachusetts Institute of Technology

۵- Finance

۶- Macroeconomics of the Overlapping Generations

۷- Allais, Samuelson, and Diamond

۸- Miller

۹- cost of capital

۱۰- Derivatives

۱۱- Large-Scale Quarterly Macroeconometric

۱۲- Martha's Vineyard

۱۳- Charles River

۱۴- Robert Shiller

۱۵- Anti-Semitic

۱۶- Serena

۱۷- New School for Social Research

۱۸- Max Ascoli

۱۹- Uncle Ben

۲۰- Amedeo Modigliani

۲۱- Livorno

۲۲- Econometrica

۲۳- Liquidity Preference and the Theory of Interest and Money

۲۴- Corporate State

۲۵- Jacob Marschak

۲۶- R.G.D. Allen

۲۷- Mathematical Analysis for Economists

۲۸- Tjalling Koopmans and Oskar Lange

۲۹- Abba Lerner

۳۰- Functional Finance

۳۱- steering wheel

۳۲- Hicks

۳۳- Rigidity of Wages

۳۴- A Fixed-Price Model

۳۵- Nominal

۳۶- Real

۳۷- New Jersey College for Women

۳۸- Douglas College

۳۹- Bard College of Columbia University

۴۰- Carnegie Mellon University

۴۱- G.L. Bach, and Herbert Simon

۴۲- Burbank

۴۳- Alexander, Duesenberry, and Goodwin

۴۴- Haberler

۴۵- Red Grange (the Galloping Ghost)

۴۶- Bowen Wars

۴۷- Howard H. Bowen

۴۸- Leo Hurwicz, Margaret Reid, and Dorothy Brady

۴۹- Joseph McCarthy.

۵۰- Liquidity Preference

۵۱- Money in the Future

۵۲- IS-LM

۵۳- Dysfunction

۵۴- current returns

۵۵- Non Accelerating Inflation Rate of Unemployment

۵۶- David Durand

۵۷- Arbitrag

۵۸- Optimal Capital Structure

۵۹- Options

۶۰- Business-Cycle Theory

۶۱- Sidney Alexander

۶۲- Self-validating

۶۳- Self-Validating-Internally Consistent

۶۴- Robert Barro

۶۵- Ricardian Equivalence

۶۶- Displacement Effect

۶۷- Reagan

۶۸- Disposable (Nominal) Personal Income

۶۹- Net National Eealth

۷۰- Productive Private Capital

۷۱- Stabilization Policy

۷۲- Interest Elasticity

۷۳- Federal Reserve's MPS

۷۴- Bob Hall

۷۵- Parsimoniousness

۷۶- Fazio

۷۷- Draghi

۷۸- Padoa Schioppa

۷۹- Open-Economy Macroeconomics

۸۰- International Finance

۸۱- Bundesbank

۸۲- Life-Cycle Theory of Savings

۸۳- Albert Ando

۸۴- Brumberg

۸۵- Dissaving