سنجش مبارزه با فساد

تیم‌هارفورد

مترجم: گلچهره پاکدل

کمک به کشورها با معمای پیچیده‌ای روبه‌رو است. از یک طرف، معمولا اگر برخی ملزومات پایه‌ای از قبیل نظام قضایی کارآمد، مبارزه با فساد و نظایر اینها را در اختیار شهروندان کشوری بگذاریم احتمال آنکه آن کشور توسعه یابد بیشتر است. لذا این قبیل کمک‌ها به نظر باید در اولویت قرار بگیرند. از طرف دیگر، سنجش موفقیت پروژه‌های ساده‌تر مثل احداث راه و ساختمان آسان‌تر است.

اگر آژانس‌های توسعه‌ای تمرکز خود را بر ساخت‌و‌ساز قرار دهند احتمال زیادی هست که وقت و پول زیادی صرف ایجاد زیربناهایی نمایند که هیچ‌گاه مورد استفاده قرار نمی‌گیرند - یا حتی، به دلیل فساد اداری هرگز تکمیل نمی‌شوند؛ اما اگر بر مسائل کلی نظیر دموکراسی، فساد و حقوق بشر نیز تکیه کنند این خطر وجود دارد که در عمل به هیچ نتیجه‌ ملموسی دست نیابند. ویلیام ایسترلی، کارشناس مشهور بانک جهانی، معتقد است که آژانس‌های توسعه‌ای خواستار اقدامات بزرگ و چشمگیرند؛ زیرا آنگاه میزان کمک و تاثیرگذاری خودشان به دقت قابل اندازه‌گیری نخواهد بود. دیدگاهی بدبینانه است؛ اما نمی‌توان گفت که اشتباه است.

من یکبار در سخنرانی‌ام برای جمعی از دانشجویان دانمارکی گفتم از آنجا که بخش زیادی از مخارج توسعه‌ای عبث و بر پایه‌ طرح‌های ضعیف است، باید برای سنجش نتایج حاصل از این هزینه‌ها تلاشی دو چندان کرد. پاسخ دانمارکی‌ها این بود که تمرکز اصلی دولت آنها بسط دموکراسی است. من گفتم: «چقدر خوب! اما اثری هم دارد؟» آنها نمی‌دانستند. من هم همین‌طور. اما اینک چند اقتصاددان جوان درحال تغییر اساس این مساله هستند.

آنها می‌گویند ناممکن نیست که هم بر اهداف کلی نظیر مبارزه با فساد تمرکز کنیم، هم در عین حال با برخی نمونه گیری‌های تصادفی مناسب نتایج را هم بسنجیم. نمونه‌هایی از جنس آنچه که مثلا در آزمایش داروهای جدید به کار می‌رود.

استر دوفلو، اقتصاددان فرانسوی دانشگاه MIT، می‌خواست بداند آیا می‌توان برای رفع مشکل غیبت معلمان مدارس سیار تک معلمی در مناطق روستایی هندوستان چاره‌ای اندیشید، یا خیر. دوفلو و همکارش «رما‌هانا» یک نمونه‌ ۱۲۰ تایی را در نظر گرفته و از میان آنها ۶۰ مدرسه را به تصادف انتخاب کردند. به این مدرسه‌ها دوربین‌هایی فرستاده شد که به طور خودکار تاریخ و زمان انداختن عکس را ثبت می‌کردند و از معلمان این مدارس خواسته شد که یکی از دانش‌آموزان را مامور کنند که در ابتدا و انتهای هر روز کاری عکسی از معلم به همراه کلاس بیندازند.

ایده‌ ساده‌ای بود و نتیجه هم داد. غیبت معلمان طبق نتایج نمونه‌ها کاهش یافت و نمرات شاگردان هم به شکل قابل‌ملاحظه‌ای بهتر شد.

اقتصاددان جوان دیگری به نام بن اولکن، از دانشگاه ‌هاروارد، از تکنیک تصادفی‌سازی مشابهی برای بررسی فساد در پروژه‌های جاده‌سازی اندونزی استفاده کرد تا ببیند مبارزه با فساد از بالا به پایین موثرتر است یا از پایین به بالا. یک دشواری این بود که معلوم شود چه مقدار پول از پروژه‌ها برداشته می‌شود. اولکن چند مهندس استخدام کرد تا با یکدیگر تخمین بزنند که انجام هر پروژه متضمن چه میزان هزینه است و آن وقت این ارقام را با ارقامی که واقعا هزینه شده بود مقایسه می‌کردند. مبالغ گمشده راهنمای تقریبی پول‌های سرقت شده توسط ماموران بودند.

برخلاف نتایج دوفلو، اولکن به این نتیجه رسید که نظارت از پایین به بالا موثر نیست - و تنها باعث می‌شود محل دزدی از دستمزدها (که مورد توجه اهالی است) به مواد اولیه (که مورد توجه اهالی نیست) منتقل شود. او سپس اقدامات دیگری نیز انجام داد تا تخمین مبالغ دزدیده شده دقیق‌تر شود.

نباید تعجب‌برانگیز باشد که نتایج نشان می‌دادند مبارزه با فساد در هر موردی نیازمند تدبیر مخصوص خود است. اقتصاد توسعه فرآیندی انباشته از استثنائات و موارد خاص است. بنابراین مهم‌ترین کار این است که ببینیم آیا می‌توان اهداف بزرگ را در قالب گام‌های کوچک ریخت - و آنوقت بررسی کرد که آیا این گام‌های کوچک در مسیر درست هستند یا خیر؟