دو قاشق مطلوبیت
پیچیدگی، مادر نوآوری است
مترجم: گلچهره پاکدل
تاریخ مختصری از نوآوری: درابتدا، مخترعانی تنها جهان را تغییر میدادند. جان هریسون یکی از مهمترینهایشان بود – این ساعتساز خیلی زود معروف شد و سرانجام با ساختن یک ساعت ثروت هنگفتی به جیب زد. ساعتی که در برابر تغییرات دما و تکانهای مداوم به قدری دقیق و مقاوم بود که میشد آن را روی عرشه کشتی برد و در محاسبه طول جغرافیایی ازش استفاده کرد. در این راه، هریسون خود را در مقابل نهاد سلطنتی که در سال ۱۶۷۵ توسط پادشاه چارلز دوم برای حل مساله طول جغرافیایی به وسیله روش نجومی تاسیس شده بود، قرار داد و این مرد تنها زودتر به جواب رسید.
تیمهارفورد
مترجم: گلچهره پاکدل
تاریخ مختصری از نوآوری: درابتدا، مخترعانی تنها جهان را تغییر میدادند. جان هریسون یکی از مهمترینهایشان بود - این ساعتساز خیلی زود معروف شد و سرانجام با ساختن یک ساعت ثروت هنگفتی به جیب زد. ساعتی که در برابر تغییرات دما و تکانهای مداوم به قدری دقیق و مقاوم بود که میشد آن را روی عرشه کشتی برد و در محاسبه طول جغرافیایی ازش استفاده کرد. در این راه، هریسون خود را در مقابل نهاد سلطنتی که در سال ۱۶۷۵ توسط پادشاه چارلز دوم برای حل مساله طول جغرافیایی به وسیله روش نجومی تاسیس شده بود، قرار داد و این مرد تنها زودتر به جواب رسید.
با پیشرفت علم تکنولوژی، نوآوری رفته رفته بیشتر و بیشتر صنعتی شد.
توماس ادیسون احتمالا اولین کارگاه پژوهش صنعتی را در ۱۸۷۶ در منلوپارک نیوجرسی به راهانداخت. او با این کار راه را برای پروژههای تحقیقاتی غول پیکر و گرانقیمت قرن بیستم باز کرد. از جمله مشهورترین این پروژهها میتوان به تلاش حکومت آمریکا برای ساخت بمب اتم (پروژه منهتن) و اکتشافات فضایی آپولو اشاره کرد.
اما در پایان قرن گذشته، به نظر میرسید که نوک پیکان یک بار دیگر به سمت مخترعان کوچک برگشته است. شرکتهایی مثل گوگل و مایکروسافت که در فضای یک انباری یا گاراژ تاسیس میشدند. شرکتهای بزرگ به نظر تحقیقات داخلی را رها کرده و به سمت خرید از بیرون میرفتند و کامپیوترها دیگر در دسترس همگان بودند.
اوج این فرآیند را در سایتهایی مثل فیس بوک میتوان دید، که تنها در چند روز توسط یک دانشجویهاروارد راهانداخته شد. مارک زوکربرگ بلافاصله بعد از تاسیس فیس بوک گفت: «به نظرم احمقانه است که برای دانشگاه چند سالی طول میکشد تا به اینجا برسد. من میتوانم بهتر از آنها انجامش بدهم، من میتوانم در عرض یک هفته انجامش بدهم.»
اما آیا فیس بوک و گوگل نماد موجی تازه به سمت مخترعان منفرد و گروههای کوچک هستند؟ یا اینکه تنها استثنائاتی اند بر تشکیلات عظیم و گران قیمت پژوهشی که نیازمند هزینههای چندینهزارمیلیاردی هستند؟
اقتصاددانی به نام بنجامین اف. جونز، درصدد برآمده که نگاهی به ورای این تشکیلات تکنولوژیک داشته باشد و با چند عدد معنادار برپایه گواهیهای حق اختراع اعطا شده، به این پرسش پاسخ دهد. جونز نگران چیزی است که او «بار دانش» مینامد. شاید ایجاد فیس بوک برای یک خالق جوان و با استعداد آسان بوده باشد؛ اما جونز نگران است که جریان اصلی درست عکس این باشد. اگر نظر او درست باشد، دانشمندان پیوسته باید بر توده عظیمتری از دانشی که قبلا به وجود آمده مسلط شوند تا بتوانند دستاورد جدیدی حاصل کنند یا اینکه، زودتر وارد تخصص شوند و به تیمها و متخصصان دیگر بپیوندند. پیشرفت تکنولوژیک پیوسته سختتر و سختتر میشود.
شواهد نشان میدهند که جونز حق دارد نگران باشد. از ۱۹۷۵ که او تهیه گزارشهایش را آغاز کرده، تا به امروز فهرست کسانی که به شکل گروهی گواهی حق اختراع میگیرند مدام رو به افزایش بوده و شمار مخترعان منفرد پیوسته کمتر شده است. همچنین سن دریافت این گواهیها هم در حال رشد است و نیاز به تخصص شدیدتر شده؛ همچنین احتمال اینکه مخترعی در چند زمینه اختراعاتی داشته باشد بسیار کمتر شده است. اگر یک تیم تحقیقاتی کنونی را با تیمی از دهه ۷۰ مقایسه کنید، میبینید که تیمها بزرگتر شده، تخصص اعضا بالاتر رفته و سن شان هم بیشتر شده است. تمام اینها بیانگر این است که نوآوری، درکل، پیچیدهتر و هزینه برتر از گذشته شده است. زمانی ایزاک نیوتن به رقیبش رابرت هوک گفته بود: «اگر من دوردستها را دیده ام، تنها به واسطه ایستادن بر شانه غولها بوده است.» اما اینک بالارفتن از شانه غولها به نظر روز به روز سختتر میشود.
ارسال نظر