نوبلیستهای اقتصاد-سال ۱۹۶۹
راگنر فریش و جان تینبرگن
بخش اول
در اوایل قرن بیستم، علم اقتصاد به سوی بیان ریاضی مفاهیم اقتصادی و استفاده از آمار گام نهاد.
مهدی محمدی
بخش اول
در اوایل قرن بیستم، علم اقتصاد به سوی بیان ریاضی مفاهیم اقتصادی و استفاده از آمار گام نهاد. چنین حرکتی سعی در تبیین فرآیندهای پیچیده اقتصادی از قبیل رشد اقتصادی، نوسانات تجاری و تخصیص مجدد منابع اقتصادی بوده است. در این راستا اقتصاد ریاضی و اقتصاد سنجی توسعه قابلتوجهی طی این سالها کرده است. به پاس گامهای ارزندهای که در این زمینه تحقیقاتی اقتصاد برداشته شد، اولین جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۶۹ به دو اقتصاددان به نامهای راگنر فریش(۱) از نروژ و جان تینبرگن (۲) از هلند اعطاگردید.
۱ - راگنر فریش
راگنر فریش در سال ۱۸۹۵ در اسلوی نروژ به دنیا آمد و تحصیلات اقتصاد را در دانشگاه اسلو به پایان رسانید ولی به حرفه جواهرسازی پدری خود ادامه داد. اما پس از مدتی به ادامه تحصیل در پاریس و انگلستان و کشورهای دیگر پرداخت و در سال ۱۹۲۴ به اسلو بازگشت و به تدریس در دانشگاه مشغول شد. تحقیقات فریش درباره نظریه اقتصادی و آمار به مقاله معروف او در سال ۱۹۲۶ درباره نظریه مصرفکننده منجرگردید که امکان آزمون عملی مطلوبیت نهایی را فراهم نمود. در اینجا بود که او از واژه «اقتصادسنجی» استفاده نمود. سپس او به تدریس نظریه تولیدکننده پرداخت و نظریه نئوکلاسیکها را به بیان ریاضی درآورد. او همچنین در زمینه سریهای زمانی و تحلیل رگرسیون خطی کارهای ارزندهای را به جا گذاشت. آنگاه او سفرهایی به ایالات متحده داشت و مدتی را در دانشگاههای ییل و مینوستا گذراند و علاوه بر چندمقاله عالی، جامعه اقتصاد سنجی(۳) را به راهانداخت. او همچنین سردبیر مجله اکونومتریکا (۴) طی سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۵۵ بود.
از اواخر دهه ۱۹۲۰، فریش و تینبرگن کوشیدند تا به نظریههای اقتصادی، بیان ریاضی داده و امکان آزمونهای آماری از این فرضیهها را میسر کنند. کار فریش در اوایل دهه ۱۹۳۰ شامل فرمولبندی پویای نظریه چرخههای تجاری بود. او تشریح کرد که چگونه سیستم پویای معادلات تفاضلی و دیفرانسیلی برای هزینههای مصرفی و سرمایهگذاری با محدودیتهای پولی معین منجر به گشتاورهای موجی با دورههای ۴ تا ۸ ساله میگردند. با وارد کردن اختلالات تصادفی به سیستم، فریش نشان داد که چطور گشتاورهای موجی در حالتی واقعبینانه به طور دائمی و نابرابر درمیآیند.
فریش و تینبرگن همچنین به تحلیل اساس نظری تصمیمگیری عقلایی در زمینه سیاستگذاری اقتصادی پرداختند. تا اواخر دهه ۱۹۳۰ فریش ایدههای جدیدی درباره سیستم مبسوط حسابهای ملی برای کل اقتصاد ملی در حمایت از برنامهریزی عقلایی سیاست اقتصادی نروژ مطرح نمود. تین برگن نیز با حمایت از نظریههای فریش، سیستم اقتصادی سادهای را مهیا نمود که برای سیاستگذاری در هلند بهکارگرفته شد. او اجازه داد تا سیاستگذاری دولت درون مدلی از سیستم اقتصادی با تعدادی از متغیرها و تعدادی از معادلات عمل کند. او به همراه همکارانش مدل اقتصاد سنجی را برای پیشبینی و برنامهریزی اقتصادی در هلند تهیه نمودند.
در طول دهه بعد از جنگ جهانی دوم، تینبرگن و فریش به برنامهریزی و سیاستگذاری بلندمدت با نگاه ویژه به مسائل کشورهای درحال توسعه پرداختند. تینبرگن با توجه به سیستمهای اولویتهای سرمایهگذاری و استفاده از قیمتهای سایه به توسعه سریع روشها برای برنامهریزی بلندمدت کمک نمود. فریش نیز مدلهای تصمیمگیری برای برنامهریزی اقتصادی را توسعه داد و روشهای برنامهریزی ریاضی را با نگاه به استفاده از تکنیکهای رایانههای مدرن ابداع نمود.
مفهوم فریش از اقتصادسنجی بسیار فراتر از آن چیزی است که امروز به عنوان یک شاخه فرعی از اقتصاد شناخته میشود. منظور او از اقتصادسنجی بازسازی اقتصاد در کنار اصولی بود که از علوم طبیعی الهام میگرفت. در این بازسازی، رویکرد اصول بدیهی نقش عمدهای را ایفا میکرد.
۲ - جان تینبرگن
جان تینبرگن در سال ۱۹۰۳ در هلند متولد شد. او تحصیلات خود را در دانشگاه لیدن به اتمام رساند و دکترای خود را در رشته فیزیک دریافت نمود. سپس در سال ۱۹۲۹ به مرکز آمار واحد برنامهریزی اقتصادی دولت هلند پیوست و تا سال ۱۹۴۵ تقریبا بهطور کامل آنجا ماند. آنگاه از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۵۵ بهعنوان مدیر دفتر برنامهریزی مرکزی دولت هلند به کار مشغول شد. در ضمن در سال ۱۹۳۳ او عنوان استاد برنامهریزی توسعه در روتردام را نیزپذیرفت. کارهای اولیه تینبرگن آشکارا نشاندهنده تاثیر تحصیلات او در زمینه فیزیک بود. مقالههای او درباره ساخت مدلهای کلان اقتصاد در شکل سیستمهای معادلات پویای همزمان بود. این مطالعات بااندازهگیری پارامترهای چنین مدلی با استفاده از دادههای آماری ادامه یافت. آنگاه با استفاده از این مطالعات، او به تحلیل خاصیتهای چرخهای پرداخت. او همچنین در زمینه اقتصادسنجی، مفاهیم اهداف و ابزار را مطرح نمود. اهداف بر اساس اهداف سیاستگذاران تعریف میگردد. برای مثال سطح خاصی از تولید کل ممکن است یک هدف باشد. او با کمک مدل، مقدارهای ابزاری که میتواند به تحقق هدف منجر شود را نشان داد. فرآیندی که توسط تینبرگن معرفی شده معکوس رویه معمول در پیشبینی است، چون رویه معمول این است که با مقدارهای معین متغیرهای مستقل به مقدارهای مطابق آنها در متغیرهای وابسته میرسند. اما در رویه اهداف و ابزار این امر برعکس است. تینبرگن همچنین درباره موضوعاتی از قبیل چرخه تجاری، توزیع درآمد، رشد اقتصادی، اندازهگیری کششهای جایگزین و توسعه اقتصادی مطالب زیادی را نوشته است.
به اعتقاد تین برگن، مدلها برای منظورهای مختلفی ساخته میشوند، اولین هدف این است که پیشرفتهای واقعی را توضیح دهد و هدف دیگر یافتن روشهای تاثیرگذاری بر پیشرفتهای واقعی در جهتهای مطلوب است. جنبه دیگر هم این است که آیا هدف توضیح یا سیاستها، حرکتهای بلندمدت و کوتاهمدت بودهاند یا خیر؟
ارسال نظر