«قانون خرید کالاهای آمریکایی» به مثابه اعلان جنگ تجاری

نویسنده: دایانا فورگات. راث*

مترجم: فیاض خاک

کنگره، قانون حمایت گرایانه «خرید کالای آمریکایی» را تصویب کرد؛ قانونی که به موجب آن برخی از کالاهایی (نظیر فولاد، سیمان و منسوجات) که با استفاده از طرح‌های محرک خریداری می‌شوند باید ساخت آمریکا باشند. این اقدام را می‌توان نوعی اعلان جنگ دولت ایالات متحده به شرکای مهم تجاری اش به شمار آورد. در حال حاضر چین و کانادا نیز قوانین حمایت گرایانه خود را در دستور کار قرار داده‌اند؛ اقدامی که مشاغل پردرآمد آمریکایی در بخش صادرات را از بین خواهد برد. دیگر کشورها نیز ممکن است به زودی به این اقدام دست بزنند.

هفته اخیر چین گزارش داد که دولت باید در صورت امکان در پروژه‌های محرک خود کالاهای داخلی خریداری کند. این در حالی است که دولت این کشور قبلا وعده داده بود که با کمپانی‌های خارجی رفتار تبعیض آمیزی نخواهد داشت. شایان ذکر است که بسته محرک ۵۸۵‌میلیارد دلاری چین باعث شد که پیش‌بینی بانک جهانی در مورد رشد چین به ۲/۷‌درصد افزایش یابد. این نرخ به شدت بالاتر از نرخ رشد کشورهای صنعتی است.

در شش ژوئن نمایندگان شهرداری‌های فدراسیون کانادا قانونی را تصویب کردند که طبق آن باید «در پروژه‌های محلی زیربنایی، شامل پروژه‌های زیست محیطی مانند پروژه‌های مربوط به آب و فاضلاب، از کالاها و موادی استفاده شود که به کمپانی‌هایی متعلق است که کشورهای متبوعشان محدودیتی بر کالاها و مواد تولید شده در کانادا اعمال نکرده باشند».

رشد بالقوه اشتغال در اقتصاد آمریکا و موافقت نامه‌های تجارت آزاد بازندگان نمایش تراژیک «خرید کالای آمریکایی» به شمار می‌روند. جالب آن که قانون «خرید کالای آمریکایی» به کارگران وعده می‌دهد که می‌توانند همه چیز را با هم داشته باشند: این گونه وانمود می‌شود که انگار قرار است کالای ارزان از چین و نفت از کانادا به اقتصاد آمریکا سرازیر شود و در عین حال صنایع داخلی از رقابت جهانی هم در امان بمانند. اما واضح است که زندگی واقعی این گونه نیست. در واقعیت، «خرید کالای آمریکایی» به معنی کاهش مشاغل است، زیرا دیگر کشورها نیز دست به جبران خواهند زد.

در بسیاری از بازارها مرزهای ملی دیگر معنا و مفهوم ندارد. می‌توان آمریکا را مرکز بازارهای جهانی تکنولوژی، تولید ابزارآلات صنعتی، بانکداری، مد، تبلیغات، بازار مالی و بسیاری از دیگر بازارها دانست. بنابراین زمانی که بازارهای بین‌المللی توسعه یابند، آمریکا نیز رشد می‌کند و زمانی که موانع تجاری برقرار شوند مشاغل و به تبع آن دستمزدها در آمریکا کاهش می‌یابد.

تجارت نه تنها از طریق سرمایه گذاری شرکت‌های خارجی در داخل کشور، بلکه از طریق افزایش استخدام نیروی کار در بنگاه‌های صادر کننده به ایجاد شغل منجر می‌شود. این اثر، با این که چندان مشهود نیست، به شدت پررنگ است. به همین دلیل است که «خرید کالای آمریکایی» به افزایش بیکاری منجر می‌شود.

آندرو برنارد، استاد کالج دارتموث، همراه با بردفورد جنسن و پیتر شات، نشان داده اند که بنگاه‌هایی که به تجارت کالا می‌پردازند بیش از ۴۰‌درصد نیروی کار ایالات متحده را به استخدام خود درآورده‌اند. آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که تقریبا ۵۷‌میلیون کارگر آمریکایی در بنگاه‌هایی مشغول به کارند که به نوعی در تجارت جهانی درگیرند.

آن‌ها واردات و صادرات آمریکا را با استفاده از داده‌های گمرک که کالاهایی که از مرز عبور کرده‌اند را دقیقا مستند می‌کنند و گزارش‌های مربوط به نیروی کار بنگاه‌ها تحلیل کرده‌اند. در واقع این محققان با استفاده از این داده‌ها تاثیر تجارت بر بیکاری را به دقت ردیابی کرده‌اند.

در فوریه گذشته، جیم دوگان اعتراف کرد که «در حالی که «خرید کالای آمریکایی» ممکن است ایده قشنگی به نظر برسد، ما نگران آن هستیم که اگر این قانون به تصویب برسد دیگر کشورها و مناطق جهان نیز از ما پیروی کرده و چنین قوانینی را به تصویب برسانند» سخن او درست بود.

ضمنا باید این نکته را نیز در نظر گرفت که‌میلیون‌ها خانواری که از امکان خرید کالای ارزان‌تر بهره مند می‌شوند را نیز باید از منتفعان تجارت به شمار آورد. به عنوان مثال، مبلغی که آمریکایی‌ها صرف پوشاک می‌کنند، در طول بیست سال گذشته به قیمت‌های حقیقی ۲۱‌درصد کاهش یافته است. این در حالی است که خرید پوشاک نسبت به قبل افزایش یافته است.

منافع تجارت آزاد که مواردی چون افزایش اشتغال، رشد بیشتر اقتصادی و قیمت‌های پایین تر را در بر می‌گیرد، اغلب در نظر گرفته نمی‌شود، اما مضار آن، مثلا اثرات موردی تعطیلی بنگاه‌ها و از بین رفتن برخی مشاغل در جریان ورشکسته شدن بنگاه‌هایی که در مقابل رقبای بین‌المللی چیزی برای گفتن ندارند، به شدت مشهود هستند.

سالانه تریلیون‌ها دلار از آمریکا خارج می‌شود؛ این امر به آن دلیل نیست که منزوی شده‌ایم، بلکه به دلیل آن است که آمریکا مرکز اقتصادی جهان است. تروریست‌ها دوبار به مرکز تجارت جهانی حمله کردند، چون ساختمان آن سمبل تجارت جهانی بود. آن‌ها یک ساختمان را تخریب کردند و هزاران آمریکایی بی گناه را کشتد، اما نتوانستند تجارت جهانی را متوقف کنند. متاسفانه، آن دسته از سیاست مدارانی که موانعی سر راه تجارت برقرار می‌کنند نه تنها دشمن تجارت‌اند، بلکه دشمن مشاغل و دشمن کشورند.

* دایانا فورگات راث، اقتصاددان ارشد وزارت کار ایالات متحده و کارشناس موسسه‌هادسون است.