مفاهیم اقتصادی در زندگی روزمره
انحصارگری پلیس
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند.
محمدحسین رحمتی*
این ستون مثالهایی ساده از کاربرد آموزههای اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان میدهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک میکند. در برخی بازارها زندگی اجتماعی اقتضا میکند امتیاز انحصاری به برخی نهادها اعطا شود. برای مثال پلیس راهنمایی و رانندگی باید امتیاز انحصاری چاپ و توزیع پلاک خودروهای سواری را در اختیار داشته باشد. گرچه میتوان تصور کرد زمانی چاپ و ثبت پلاک خودروها به صورت خصوصی انجام شود ولی تجربه بسیاری از کشورها نشان میدهد این امر یا در اختیار شهرداری یا پلیس است. حال پلیس انحصارگر میتواند از چاپ و توزیع پلاک سود ببرد. این یادداشت به این سوال میپردازد که چطور پلیس میتواند سود خود را با قیمتگذاری تبعیضآمیز بیشینه کند.
فرض کنید پلیس میتواند قیمتگذاری تبعیضآمیز درجه یک داشته باشد. در این نوع قیمتگذاری پلیس باید ارزش نهایی هر پلاک برای هر مالک خودرو را بداند و دقیقا ارزش نهایی پلاک را از هر فردی اخذ کند. بدیهی است پلاک خودرو دارای خصوصیاتی است که ارزش نهایی آن را تعیین کند. برای مثال برخی رانندگان، ارزش پلاک خودرو را تنها اجازه یافتن برای رانندگی میبینند. لذا پلیس میتواند این ارزش نهایی رانندگی را از ایشان اخذ کند. برخی دیگر متقاضی پلاک رند (خوشخوان) و یا پلاک رنگی همراه عکس مثلا پرندگان، برج میلاد هستند. برخی دیگر متقاضی این هستند که اسمشان یا چیز دیگری روی پلاک نوشته شود. در قیمتگذاری تبعیضی درجه یک، فرض بر این است که پلیس ارزش هرکدام از این موارد را برای هر راننده میداند و ارزش نهایی آن پلاک را از وی اخذ میکند.
فرض دانش کامل پلیس که منجر به قیمتگذاری تبعیضآمیز درجه اول میشود؛ فرض بسیار قویای است. در مقابل در قیمتگذاری درجه سوم، پلیس برخی خصوصیات مشتری را میبیند و از روی این خصوصیات قیمتگذاری میکند. به عبارت دیگر پلیس به قیمتگذاری تبعیضآمیز درجه اول نزدیک میشود. برای مثال پلیس پلاک گرانتری از صاحبان خودرو بنز یا تویوتا نسبت به تندر طلب میکند. صاحب خودرو بنز کشش قیمت کمی دارد و لذا به راحتی هزینه بالاتر پلاک حتی مشابه را پرداخت میکند. یا پلیس بر اساس محل زندگی مثلا شمال شهر تهران یا پلاک تهران هزینه بیشتری اخذ میکند.
البته نوع دیگری از قیمتگذاری تبعیضآمیز نیز وجود دارد که پلیس اطلاعی از مزه زیر زبان مشتری ندارد ولی میتواند کالای تولیدیاش را به نحوی تغییر دهد که مشتری خصوصیات خودش را هویدا کند. این قیمتگذاری تبعیضآمیز درجه دوم نامیده میشود که باز قیمتگذاری انحصاری را به نوع درجه اول نزدیکتر میکند. برای مثال پلیس پلاکهای رند را بسیار گرانتر بفروشد. یا پلیس پلاک رنگی چاپ کند که عکس دماوند یا برج میلاد داشته باشد. مشتریانی که متقاضی این نوع پلاکها هستند، حاضرند قیمت خیلی بالاتری نسبت به پلاک معمولی پرداخت کنند. این فرآیند خودبهخود نشان میدهد که کدام مشتریان به پلاکهای خاص علاقه بیشتری دارند. یک مثال دیگر این است که اگر فردی خواست شماره یا کلمه خاصی بر پلاکش ثبت شود، پلیس میتواند هزینه زیادی از وی طلب کند و پلاک مدنظر وی را تولید کند.
معمولا از من پرسیده میشود کار اقتصاددانان چیست. یکی از دانشهایی که اقتصاددانان یاد میگیرند این است که در هرکدام از موارد فوق، بر اساس تقاضای بازار و مشتریان، قیمتی که سود مثلا پلیس را بیشینه میکند، حساب کنند. به اینوسیله پلیس سالانه میتواند درآمد خود را بسیار افزایش دهد. مثال دیگری که اقتصاددانان، به صورت محدود، چنین قیمتگذاری را حتی در ایران تعبیه کردهاند، شماره رند تلفن همراه است.
* محقق در دانشگاه ایلینوی
Mh.rahmati@gmail.com
ارسال نظر