میثم هاشم‌خانی*

دست کم سه میلیون و ۲۰۰ هزار کودک و نوجوان ایرانی ۶ تا ۱۸ سال، بنا به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس در آذرماه ۱۳۹۰، تحت پوشش آموزش و پرورش نیستند [۱]. این آمار نگران‌کننده در مورد جمعیت «کودکان ایرانی محروم از تحصیل»، که بنا به برخی تخمین‌های دیگر جمعیت آنها تا هفت میلیون نفر هم می‌رسد [۲]، دغدغه‌هایی جدی را پیرامون وضعیت آینده میلیون‌ها کودک محروم از تحصیل ایرانی مطرح می‌کند؛ کودکان و نوجوانانی که بسیاری از آنها به خانواده‌های کم‌درآمد تعلق دارند و درصد بزرگی از آنها هم در استان‌های محروم کشور ساکن هستند. برای مثال در شرایطی که در استانی مانند تهران، بخش بزرگی از دختران تحصیل را تا مقطع دانشگاهی ادامه می‌دهند، هم‌اکنون براساس آمارهای آموزش و پرورش، در استانی مانند سیستان و بلوچستان، در حدود ۲۸ درصد از دختران از همان سال اول ابتدایی به مدرسه فرستاده نمی‌شوند [۳].

با توجه به آنکه محرومیت از تحصیل در میان خانوارهای فقیر رایج‌تر است، وجود میلیون‌ها کودک محروم از تحصیل در کشور، می‌تواند نتایج دردناکی در زمینه «بازتولید فقر» به همراه داشته باشد و شکاف موجود بین سطح توسعه‌یافتگی استان‌های مختلف کشور و نیز شکاف سطح توسعه‌یافتگی مناطق داخلی و مناطق حاشیه‌ای شهرهای بزرگ را تشدید کند.

طبیعتا پدیده کودکان محروم از تحصیل، مخصوص مناطق محروم ایران نبوده و در بسیاری از مناطق فقیرنشین جهان حاکم است. به این ترتیب دولت‌های مختلف، برنامه‌های متنوعی را برای پوشش آموزشی این کودکان محروم از تحصیل در دستور کار خود قرار داده‌اند. برای مثال می‌توان به طرح‌های «ارائه یک وعده غذای رایگان در مدارس» اشاره نمود که هم‌اکنون در مدارس مناطق فقیرنشین ده‌ها کشور دنیا اجرا می‌شود و می‌کوشد تا مشوقی برای حضور کودکان خانوارهای فقیر در مدارس ایجاد کند. این طرح، موفقیت محسوسی در افزایش جذب دانش‌آموزان خانواده‌های فقیر به آموزش و پرورش رسمی داشته است؛ به نحوی که هم‌اکنون مقالات پژوهشی متعددی در زمینه تجزیه و تحلیل تاثیرات طرح مذکور بر ارتقای حضور کودکان خانوارهای فقیر در مدارس منتشر شده‌اند که بسیاری از آنها را با یک جست‌وجوی ساده اینترنتی می‌توان یافت.

با این وجود، آنچه پدیده کودکان محروم از تحصیل در ایران را برای کارشناسان اقتصادی و اجتماعی در ایران نگران‌کننده‌تر می‌سازد، فراموش‌شدگی این کودکان در برنامه‌های مختلف آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش با وجود مسوولیت مستقیم در مورد «کودکان محروم از تحصیل»، گویی تمام تمرکز خود را فقط بر ارائه خدمات به دانش‌آموزانی متمرکز کرده است که هم‌اکنون در مدارس حضور دارند و در مورد میلیون‌ها کودک و نوجوان ایرانی محروم از تحصیل، حتی آمار شفافی هم ارائه نمی‌کند.

در چنین وضعیتی، پرونده‌‌ای که قسمت نخست آن پیش‌روی شما قرار دارد، می‌کوشد تا دستکم تذکری برای سیاست‌گذاران ارشد کشور در زمینه کودکان محروم از تحصیل باشد. این پرونده مشتمل بر ۱۱ یادداشت تحلیل است که قسمت‌های دوم و سوم آن ان‌شاالله روزهای شنبه و دوشنبه هفته آینده در همین صفحه منتشر خواهد شد.

m.hashemkhany@gmail.com*

ارجاعات:

[۱]: مراجعه کنید به متن مشروح گزارش «بررسی وضعیت پوشش تحصیلی و ریشه کن کردن بیسوادی در کشور» که در سایت مرکز پژوهش‌های مجلس و در آدرس اینترنتی زیر قابل مشاهده است:

http://rc.majlis.ir/fa/report/show/۸۰۰۸۳۹

[۲]: در مورد استنادات جمعیت هفت میلیون نفری کودکان ایرانی محروم از تحصیل، برای مثال به گزارش زیر مراجعه کنید:

http://sharghnewspaper.ir/News/۹۰/۰۷/۰۵/۱۲۳۶۷.html

[۳]: مراجعه کنید به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، صفحه ۲۲