مروری بر ساختار سازمانهای غیردولتی
آیا یک سازمان غیردولتی، به واقع غیر دولتی است؟
حمیدرضا صابر **
مرور مباحث قبل
در قسمتهای پیشین ابتدا درباره چرایی وجود سازمانهای غیردولتی در کشورهای جهان سوم، با وجود انواع مشکلات ساختاری صحبت شد [۱]. سپس یک معرفی ابتدایی از ویژگیهای اولیهNGOها، یعنی غیرانتفاعی و غیرسیاسی و مسالمتآمیز بودن و همچنین ویژگی ذاتی آن؛ یعنی استقلال از دولت صورت گرفت.
زینب زمانی *
حمیدرضا صابر **
مرور مباحث قبل
در قسمتهای پیشین ابتدا درباره چرایی وجود سازمانهای غیردولتی در کشورهای جهان سوم، با وجود انواع مشکلات ساختاری صحبت شد [۱]. سپس یک معرفی ابتدایی از ویژگیهای اولیهNGOها، یعنی غیرانتفاعی و غیرسیاسی و مسالمتآمیز بودن و همچنین ویژگی ذاتی آن؛ یعنی استقلال از دولت صورت گرفت. پس از آن درباره تقسیمبندی به طریق شعاع پوششدهی و نحوه فعالیت مطالبی ارائه شد [۲]. در انتها هم درباره رابطه مهم و در عین حال مبهم جنبش اجتماعی و فعالیت اجتماعی بحث کوتاهی مطرح شد و ادعا کردیم که ابهام موجود ناشی از عدم فهم ساختار NGO و همینطور انتظاراتی است که میتوان از آن داشت [۳].
ولی مشکل در جایی ظاهر میشد که در همین چارچوب نیز، سازمانهای غیردولتی به وظایف خود- مثلا دفاع از حقوق بنیادین جامعه تحت پوشش یا احقاق حقوق آنها- عمل نمیکردند و در انجام آن مماشات بسیار به خرج میدادند. اولین چیزی که در پاسخ به این معضل به ذهن متبادر میشود، عدم استقلال واقعی سازمانهای غیردولتی است.
استقلال NGO از نظر تامین بودجه
در قسمت پیش [۴]، اختصاصا در اینباره صحبت شد که ممکن است این عدم استقلال ناشی عدم توانایی تامین منابع مالی برای پروژههای NGOها باشد. آنها مجبورند که برای پیشبرد ماموریتهای سازمانشان یا متوسل به بودجههای بزرگ دولتی شوند یا منابعی مثل شرکتهای تجاری چند ملیتی و تجار بزرگ. البته لازم به تذکر است که در کشورهای در حال توسعه، نمیتوان به راحتی مدعی وجود مرزبندی دقیق بین منابع بزرگ ثروت خصوصی و دولتی شد. به هر روی در هر دو صورت نمیتوانند امید به پشتیبانی مالی از هدفهایی داشت که نیاز به چالشی حتی کوچک با قدرت دارند.
مثلا در نظر بگیرید که یک سازمان فعال در جهت کمک به جنگزدگان عراقی، به جای آنکه سعی کند از سود نجومی افراد واسطهای که کمکهای مالی را جذب میکنند بکاهد، تمرکزش را روی ارائه دورههای آموزشی روانشناختی روانی برای صبر و استقامت به خانوادههای آسیبدیده میگذارد و حتی از یک اعتراض ساده و بیخطر فرار میکند؛ چون میترسد که مبادا بودجه ادامه فعالیتهایش از اساس قطع شود.
البته یادآور میشود که شدت چنین چالشهایی، تا حد زیادی بستگی به منطقه فعالیت شما دارد. برای مثال در کشورهای دیکتاتوری، ممکن است حتی کمک به خانوادههای نیازمند یا حتی قحطیزده نیز سیاسی و رادیکال محسوب شود. به این ترتیب این امکان بالقوه وجود دارد که دولت هم مستقیم و هم غیرمستقیم، کنترلش را روی فعالیتهای NGO حفظ میکند. «تاثیر دولت به طور غیرمستقیم در طراحی برنامه نمایان میشود تا کمکهای مالی و قراردادهای آینده محتملتر شوند» (Willetts,۲۰۰۱)
در این قسمت سعی خواهیم کرد که به بررسی استقلال سازمانهای غیردولتی از منظر اهداف و سیاستگذاری بپردازیم. این مرحله از نظر زمانی، وقتی است که شما استراتژیهای سازمان خود را طراحی میکنید و پیش از مرحله جذب مالی است. اما استقلال مالی موضوع بهتری برای ورود به این مبحث بود؛ چراکه جنبه ملموس وعینی و خارجی استقلال را نشان میداد. در اینجا قصد داریم که کمیدرباره طراحی پروژه صحبت کنیم. توجه کنید که این دو جنبه به هیچ وجه از هم جدا نیستند و تاثیر هر یک را در دیگری میتوان به وضوح مشاهده کرد.
استقلال سازمانهای غیردولتی از نظر هدفگذاری
درباره ۳ اصطلاح «چشمانداز»، «ماموریت» و «هدف»، به تفصیل در قسمت قبل صحبت شد. میدانیم که «اهداف»، نیات بلندمدت در چارچوب چشماندازهای سازمان است که به نوعی قرار است دستاورهای ماموریتهای ما را مشخص کنند. یعنی اینکه قرار است یک سازمان غیردولتی در جهان خارج دقیقا چه نتیجهای را دربر داشته باشد. حال همان مثال بالا را در نظر بگیرید، یعنی سازمانی که هدف خود را بهبود جنگزدگان عراقی در نظر گرفته بود و به خاطر ترس از توقف فعالیتهایش (مثلا کمکهای پزشکی به کودکان) از اعتراض به دلالان کمکهای مالی خودداری میکرد. چنین سازمانی از لحاظ هدفگذاری کاملا مستقل است و اتفاقا اگر اعتراضش منجر به وخیمتر شدن اوضاع شود، معقول است که با همان وضعیت به فعالیت ادامه دهد (شرط بیخطر بودن اعتراض را در مثال بالا فراموش نکنید) اما بعضی از سازمانها با توجیه عدم امکان فعالیت اساسی یا عدم بازدهی، هدفهای نسبتا نامربوطی را در نظر میگیرند که نه تنها به بهبود وضعیت سوژههای پروژه کمکی نمیکند، بلکه ما را چند قدم به عقب بر میگرداند. برای روشنتر شدن بحث، یکی از مراکز بیشمار کمک به فقرا و نیازمندان را در کشورهایی نظیر ایران در نظر بگیرید که ماموریت آنها به شکل کمکهای مستقیم مالی به افراد کمدرآمد تعریف میشود. هدف آنها هم احتمالا بهبود وضعیت افراد تحت پوشش خواهد بود. اما اینجا سوال اساسی این خواهد بود که این آیا در راستای چشمانداز حتمی چنین سازمانی، یعنی کاهش فقر، قرار خواهد گرفت؟
میدانیم که بهرهوری کمک مالی مستقیم به فقرا، به خودی خود بسیار پایین است. از طرفی با هدر رفتن پتانسیل اجتماعی و مالی که میتوانست در جهت توسعه پایدار قرار گیرد، شما به هیچوجه استفاده بهینهای از منابعتان نکردهاید. اما این تمام ماجرا نیست و با این نوع فعالیت، این احساس عمومی را در جامعه ایجاد کردهاید که تنها راه نجات از تله فقر همین کمکهای مستقیم است (که در اکثر موارد هم اثربخشی ندارد یا اثربخشی آن منفی است) و هم اجتماع را از توسعه بازداشتهاید و هم مواردی مثل کاهش ضریب جینی را به اعماق ذهنهای داستانپرداز فرستادهاید. یعنی نه گذاشتهاید که کیک بزرگ شود و نه تکههای آنرا عادلانه قسمت کردهاید؛ چراکه با کمکهای پدرسالارانه فقط میتوان توزیع فقر کرد و نه توزیع ثروت!
این مثال طولانی از این جهت بود که توضیح داده شود بدون داشتن استقلال ذهنی از ساختارهای بیمار کشورهای کمتوان اقتصادی، نمیتوان هدفگذاری صحیحی کرد. هدفهای شما واقعی نیستند و حتی خودتان را هم فریب میدهند. مشخص است در کشوری که کارکودک جزئی از چرخه ضروری اقتصاد صنعتی است، بهتر است خیرخواهانی پیدا شوند و به آن کودکان محبت کنند تا رنج زندگی سخت خود را فراموش کنند تا کسانی که سعی کنند با اصلاح قوانین کار مانع از تبدیل «کار» به «بیگاری» کودک شوند.
خلاصه آنکه باید اهداف را حتما در جهت چشماندازها تنظیم کرد؛ چراکه معمولا چشماندازهای این نوع سازمانهای غیردولتی، معیارهای جهان شمولی دارند (مثلا لغو کار کودک)؛ ولی اهداف این ویژگی را ندارند و تاکتیک مناسب را برای اجرای ماموریتها در دل خود دارند. تنها راه استقلال از این ساختارهای بیمارگونه اقتصادی و تلاش برای حرکت درست، استراتژی درست سازمانی است. یعنی آن راهی که سازمان تمام ماموریتها و اهدافش را از آن طریق طی میکند. در یادداشت بعدی درین باره بیشتر توضیح داده خواهد شد.
* zeinabz@gmail.com
** hrsaber@gmail.com
ارجاعات:
[۱]: قسمت اول این سلسله یادداشتها که در روزنامه دنیای اقتصاد (چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۰، صفحه ۲۸) منتشر شده و در نشانی اینترنتی زیر قابل دسترسی است:
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=۲۷۰۳۶۰
[۲]: قسمت دوم این سلسله یادداشتها (چهارشنبه ۶ مهر ۱۳۹۰، صفحه ۲۸) که در نشانی اینترنتی زیر قابل دسترسی است:
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=۲۷۱۱۶۳
[۳]: قسمت سوم این سلسله یادداشتها (چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۰، صفحه ۲۸):
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=۲۷۳۱۳۱
[۴]: قسمت چهارم این سلسله یادداشتها (چهارشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۰، صفحه ۲۸):
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=۲۷۴۱۵۳
ارسال نظر