ملاحظات تشکیل دولت در جزیره

مترجم: شاهین رسولیان

منبع: How an Economy Grows and Why it Crashes

اگر به خاطر داشته باشید در قسمت قبل یکی از نوادگان ابل بزرگ به کمک وام گودبانک توانست آب باران را در تالاب‌های مصنوعی ذخیره کند و به کمک لوله‌های خیزرانی به خانه‌های مردم انتقال دهد. لذا مشکل کمبود آب حل شد و در پی آن صنعت و کشاورزی در جزیره رونق بیشتری گرفت. سپس دیدیم که جزیره‌ها در اثر تعامل و ارتباط با هم کالاهایی را که خود به وفور داشتند به جزایر اطراف صادر نمودند و در مقابل کالاهایی را که نداشتند دریافت کردند. این بازرگانی دو جانبه منفعت جدیدی برای هر دو طرف به‌وجود آورد و مانند دیگر فعالیت‌های اقتصادی استاندارد زندگی جزیره را بهبود داد.

اگر به خاطر بیاورید از ابتدای این سری داستان‌ها تا کنون دولتی در جزیره وجود نداشت. ابل، بیکر و چارلی با هم دوستانی صمیمی‌بودند و به دور از اختلافات به زندگی می‌پرداختند، اما هنگامی‌که جوامع پیچیده می‌شوند، کم کم نیاز به وجود یک قدرت مرکزی احساس می‌شود.

در جزیره ما این قدرت هم به دلیل تعریف روابط بین انسان‌ها و هم به منظور دفاع از جزیره در مقابل خلافکاران و دزدان دریایی اجتناب‌ناپذیر بود.

هر از گاهی جزیره تحت تجاوز طبلستانی‌ها قرار می‌گرفت که به‌رغم آنکه طبل زن‌های ماهری بودند، غارتگران بی رحمی‌بودند.

در اینگونه مواقع ساکنین جزیره می‌بایست با هم متحد می‌شدند تا امنیت جزیره حفظ شود. آنها نیاز به رهبری داشتند، اما دادن قدرت به فرد یا گروه خطرناک بود، چرا که معمولا از قدرت سوءاستفاده می‌شد.

ساکنین پس از تجربه کردن شکست روسای قبیله‌های مختلف و دیگر افراد در برقراری امنیت، تصمیم گرفتند تا یک دولت مرکزی تشکیل دهند. دولتی که در قبال مردم مسوول باشد و آنقدر قدرتش نامحدود نباشد که آزادی‌های اجتماعی جزیره را که منجر به موفقیت آن شده است، بگیرد. تصمیم بر آن شد که ساکنین جزیره دوازده نماینده مجلس انتخاب کنند که یکی از اینها نماینده ارشد با اختیارات اجرایی باشد.

برای محافظت از جزیره در مقابل حمله مهاجمان، مجلس می‌بایست یک ارتش نیروی دریایی به همراه قایق‌های نیزه انداز تشکیل می‌داد.

برای تقویت ثبات اجتماعی و برای حمایت از حق زندگی، آزادی و مالکیت، مجلس می‌بایست یک نظام حقوقی برای قضاوت در مورد دعوی‌ها در نظر می‌گرفت و همچنین نیروی انتظامی ‌را برای اجرای فرمان قضات شکل می‌داد.

مجلس برای تقویت تجارت باید چند فانوس دریایی می‌ساخت تا رفت‌و‌آمد دریایی را تسهیل کند.ساکنین جزیره برای تامین سرمایه لازم جهت ساخت این دستگاه توافق کردند که سالانه مالیات ثابتی بپردازند. تمام ماهی‌های (پول) دولتی در حساب مشخص دولت نزد بانک نگهداری می‌شد. مجلس برنامه‌ریزی می‌کرد که چگونه از این پول به نحو احسن استفاده کند.

اما به مرور که تعداد افراد خودسر در جزیره بیشتر شد، بسیاری از ساکنین نگران آن شدند که مبادا قدرت به انحصار عده‌ای محدود درآید.

برای اطمینان از اینکه نمایندگان بودجه موجود را حیف و میل نکنند، قانونی تصویب شد که قدرت مجلس را محدود می‌کرد. در این میان حقوق ساکنین نیز محفوظ بود. در مواقعی هم که در مورد اختیارات مجلس شبهه‌ای پیش می‌آید یک قاضی ارشد موظف بود تا قانون لازم را تعیین کند و مانع از جاه طلبی‌های سیاسی نمایندگان شود. پس از آنکه قانون اساسی به رای و تصویب گذاشته شد، ساکنین جزیره جمهوری یوسونیا را آغاز کردند.

تصمیم دولت جدید بر آن بود که تمام ماهی‌های حاصل از مالیات را خرج نکند. ذخیره می‌بایست به درستی در مواقعی که شدت بادهای موسمی‌ ماهیگیری در جزیره را با اختلال مواجه می‌کرد یا جزیره طبلستان حمله جدیدی را تدارک می‌دید، خرج می‌شد.دولت دستمزد کارکنان خود مانند نگهبانان فانوس دریایی، قضات و سربازان نیروی دریایی را از محل مالیاتی که تولیدکنندگان می‌پرداختند، تامین می‌کرد.

از آنجایی که ساکنین جزیره واقف بودند که سازوکار دولت به واسطه مالیات تولیدکنندگان می‌گردد، لذا حق رأی محدود به مالیات‌دهندگان شد. همچنین بسیاری از ساکنین جزیره می‌دانستند که پرداخت مالیات، حجم ماهی پس‌انداز شده و لذا توان سرمایه‌گذاری جزیره را کاهش می‌دهند. اما از سوی دیگر این واقعیت را نیز درک می‌کردند که پرداخت مالیات به واسطه امنیت، قانون و نظامی ‌که به ارمغان می‌آورد این کاهش را جبران می‌کند و حتی منفعت بیشتری به همراه می‌آورد.