سه شنبهها در جزیره یوسونیا
تاسیس بانک در جزیره
منبع: How an Economy Grows and Why it Crashes
قسمت ششم
همان طور که در قسمت قبل دیدیم کارآیی بالا، تفریح و استاندارد بالای زندگی در جزیره ما که به موجب کارآیی بالا و امکان صید زیاد ماهی محقق شده بود، جمعیت زیادی را از جزایر اطراف به خود جذب کرد.
مترجم: شاهین رسولیان
منبع: How an Economy Grows and Why it Crashes
قسمت ششم
همان طور که در قسمت قبل دیدیم کارآیی بالا، تفریح و استاندارد بالای زندگی در جزیره ما که به موجب کارآیی بالا و امکان صید زیاد ماهی محقق شده بود، جمعیت زیادی را از جزایر اطراف به خود جذب کرد. در نتیجه این امر به مرور مهارتها و مشاغل خدماتی و تولیدی متنوعی به وجود آمد که اقتصاد و رفاه جزیره را تقویت نمود. همچنین مطالبی در مورد ارتباط کارآیی با تقلیل قیمتها در جزیره خواندیم. با بررسی وضعیت اشتغال در جزیره مشخص شد که کمکم این اقتصاد قادر است تا برای کارکنان حقوق بالا و برای مشتریان و تولیدکنندگان هزینه کم به ارمغان آورد.
همچنان که ماهیگیری در جزیره بیشتر میشد، نگهداری این ماهیها بیشتر تبدیل به دغدغه میشد. سابق بر این ساکنین ماهیهای (ساکنین جزیره ماهی را مبنای پول خود قرار داده بودند) خود را در کلبه نگه میداشتند؛ اما این کار هم کارآیی نداشت و هم خطرناک بود؛ چون عدهای شروع به دزدیدن ماهی کرده بودند.
همچنین ساکنین جزیره تمایل داشتند پس انداز خود را با اعطای وام و یا سرمایهگذاری افزایش دهند. اما بسیاری از صاحبان پسانداز زمان و علم کافی برای تشخیص کسب و کار مناسب را برای سرمایهگذاری نداشتند.
در این میان یکی از ساکنین جزیره به نام ماکس گودبانک تصمیم گرفت یک خدمت انقلابی ارائه دهد.
ماکس میدانست که باید راه بهتری برای محافظت از پس انداز وجود داشته باشد. به علاوه او میدید که بسیاری از ساکنین جزیره پسانداز خود را در اثر اعطای وام به افراد شیاد از دست میدهند. با توجه به این شرایط او چند محافظ قلدر استخدام کرد و یک «بانک» تاسیس نمود. این بانک میتوانست ماهیهای جزیره را از دستبرد دزدها در امان نگه دارد.
ماکس میدانست که اگر قرار باشد در مقابل نگهداری از ماهیها یک دستمزدی بگیرد، سود زیادی نصیبش نمیشود.
او ارزش پس انداز را درک میکرد و میدانست خیلی حساب شده تر از یک شهروند ساده میتواند وام بدهد. به یمن آگاهی از علم ریاضیات ماکس قادر بود طرحهای تجاری را ارزیابی کند و وامهای منصفانهای اعطا کند.
با سود حاصل از اعطای وام میتوانست به سپردهگذاران سود بپردازد و دستمزد کارکنان خود را تامین کند. سود مازاد را هم برای خودش بر میداشت.
همانند ابل و دافی، ماکس در ابتدا به دنبال کسب سود برای خودش بود؛ اما در اثر تحقق این آرمان مشکل پسانداز ساکنین و دزدی ماهیها را هم حل کرد.
با وجود این بانک ساکنین جزیره میتوانند صرفهجویی کنند و اختیار پسانداز خود را به گودبانک دهند تا بانک برایشان تصمیم بگیرد.
در مقابل کسانی هم که برای تامین مالی پروژههای خود نیاز به وام دارند به جای جستوجوی برای یافتن شخصی که پس انداز زیادی دارد، فقط کافی است تا ملاقاتی با آقای گودبانک داشته باشند.
ماکس برای انجام کارش ابتدا میبایست سودآوری وامهای خود را بررسی میکرد. به این معنی که در مورد متقاضیان وام تحقیقات لازم را به عمل میآورد، بهره وام را به موقع دریافت میکرد و در صورت عدم بازپرداخت وام وثیقه وام را بلوکه مینمود. دوم اینکه، باید سپردهگذاران را با پرداخت بهره معقولی راضی نگه میداشت. نهایتا باید نظر وامگیرندهها را جلب مینمود تا چرخ کسب و کارش بچرخد. اگر شکست میخورد شغل و تمام پسانداز خود را به کلی از دست میداد. به مرور زمان ماکس در اثر متخصص شدن در کار اعطای وام سودآور و بهرهور، به خبرهترین کارشناس اقتصادی در جزیره تبدیل شد؛ در حالی که بسیاری از وامدهندههای معمولی بر اساس روابط دوستی وام میدادند، او بر اساس سوابق اقتصادی این کار را انجام میداد.
نرخ بهره
ماکس با توجه به کسب موفقیتهای بانکی در موقعیتی بود که بتواند بهترین نرخ بهره را هم برای سپردهگذاران و هم برای متقاضیان وام تعیین کند. او برای متقاضیان معتبر نرخ بهره کم و برای متقاضیان بد سابقه بهره بیشتری تعیین مینمود تا خطر احتمالی را پوشش دهد.
سپس این نرخهای اعطای وام مشخص مینمود که بانک تا چه اندازه میتواند به سپردهگذاران سود سپرده بدهد. سپردههای بلند مدت خطر کمبود ماهی (پول) بانک را کاهش میداد. لذا به این سپردهها سود بیشتری تعلق میگرفت. در مقابل کسانی که سپردههای کوتاه مدت داشتند سود کمتری دریافت میکردند.
اگرچه گودبانک نرخ بهره را تعیین مینمود، اما این نرخ بهره از شرایط بازار که البته از کنترل او خارج بود نیز تاثیر میگرفت.
گاهی اوقات افزایش در بهرهوری جزیره باعث افزایش در پس انداز میشد. هنگامی که ذخایر ماهی بانک پر بود، بانک بهره وامهای اعطایی را کاهش میداد. علت این امر آن بود که در شرایط خوب اقتصادی و وجود پسانداز کافی، ضررهای احتمالی با سرعت بیشتری جبران میشد. در این شرایط که پسانداز به اندازه کافی وجود داشت، سود سپرده کمی به سپردهگذاران تعلق میگرفت.در مقابل در شرایط کاهش ذخیره ماهی که پسانداز کم بود، همه چیز برعکس میشد و همه کارها در جهت تشویق به سپرهگذاری انجام میشد.زمانی که ماهی کمیاب بود، گودبانک میبایست بیشتر در مورد وامها دقت میکرد. با توجه به اندوختههای کوچک، وضعیت وام خیلی حیاتی میشد. برای جبران خطر موجود ماکس باید بهره زیادی از متقاضیان وام میگرفت و در مقابل باید به سپردهگذاران سود بیشتری میپرداخت تا تشویق به سپردهگذاری شوند.
در ادامه، نرخ بهره بالا موجب کاهش تقاضای وام و لذا کاهش رشد اقتصادی میشد. اما در مقابل نرخ بهره بالا سپردهگذاری را تشویق مینمود. نهایتا ذخیره پولی بانک افزایش مییافت؛ ولی کمتر کسی متقاضی وام بود. پس نرخ بهره شروع به کاهش مینمود.
نرخ بهره پایین تمایل به مصرف روزمره را بیشتر میکرد. در نتیجه سرمایهگذاری بلندمدت دیگر جذاب نبود.
مکانیزم دورهای نرخ بهره نهایتا به مقدار ثابتی رسید که میتوانست وضعیت بازار را پایدار کند.
نکته مهم این بود که امنیت و اعتبار بانک مردم را به پسانداز کردن تشویق مینمود. به تعویق انداختن مصرف میتوانست منجر به تامین مالی برای پروژههای سرمایهای شود که در آینده به افزایش کارآیی و ارتقای استاندارد زندگی کمک میکرد.
تحت تدابیر عاقلانه و محافظهکارانه آقای گودبانک، سطح پسانداز و تجارت جزیره روبه رشد بود.
سرمایهگذاری پرخطر
از آنجایی که آقای گودبانک موظف بود به سپردهگذاران خود بهره مشخصی بپردازد از اعطای وامهایی که امکان شکست داشتند، پرهیز میکرد. او برای تفریح، مصارف روزمره یا ایدههای خوشخیالانه وام پرداخت نمیکرد.
اما در این میان، برخی از صاحبان پسانداز حاضر بودند به امید سود بیشتر خطر بیشتری هم بپذیرند. لذا پروژههای اغواکنندهای مطرح شدند که البته تامین مالی آن برای بانک میتوانست خطرناک باشد.
شرکت هواپیمایی فلاخن ایدهای را مطرح کرد که میتوانست صنعت سیاحت جزیره را متحول سازد.آقای گودبانک تامین مالی این پروژه را قبول نکرد؛ اما این به معنی پایان کار حامیان شرکت فلاخن نبود.
در این زمان بود که سرمایهداری بزرگ به نام مانیفاند موج جدیدی از سرمایهگذاری را به راه انداخت. مانی ماهیهای افرادی را که با سیاست سرمایهگذاری محافظهکارانه گودبانک موافق نبودند، جمع کرد و در پروژههای پرخطر جاری کرد.
برخی از سرمایهگذاریهای او به نتیجه خوبی رسید و برخی دیگر شکست خورد.
نتیجه این بود که وامدهندهها و وام گیرندهها هر یک بر اساس سلیقه خود میتوانستند هم به گودبانک مراجعه کنند و هم به مانی فاند. این به معنی امکانات بیشتر برای تجارت در جزیره بود.
بانک مرکزی و نرخ بهره
در آخر شایان ذکر است که دولتها علاوه بر تصویب قوانین در مورد انواع وامهای مجاز و همچنین اعتبار وسوابق لازم برای وام گیرندهها، بر نرخ بهره بانکی نیز تاثیر میگذارند. این تاثیر معمولا به این صورت است که بانک مرکزی کشورها یک نرخ پایهای را به عنوان نرخ بهره بانکی تعیین مینمایند. البته نرخ دقیق بهره وام یا سود سپرده بر اساس معیارها و سیاستهای داخلی هر بانک برای مشتریان مختلف مستقلا تعیین میشود و این کار کاملا در اختیار بانک است.
عدهای از صاحبنظران از دو بعد به این سیاست دخالت دولت خرده میگیرند. بعد اول اینکه تعداد محدودی کارشناس در بانک نمیتوانند از طرف میلیونها نفر تصمیم بگیرند. آنها شرایط اقتصادی و تجاری مردم جامعه را درک نمی کنند و از شرایط بد وضع وام و نرخ بالا یا پایین بهره آسیبی نمیبینند. بعد دوم اینکه معمولا این گونه تصمیمات در بانک مرکزی اهداف سیاسی دارد تا اقتصادی. هر دولتی برای توجیه یا تبلیغ سیاستهای مدیریتی خود و کسب محبوبیت میتواند به این وسیله وضعیت بازار و روحیات مردم را تحت تاثیر قرار دهد. اما عواقب بد این چنین تصمیمات را دولتهای آتی میپردازند.
ارسال نظر