محمدحسین رحمتی*

این ستون مثال‌هایی ساده‌ از کاربرد آموزه‌های اقتصاد در زندگی روزمره است و نشان می‌دهد که در هر رویدادی استفاده از مفاهیم اقتصادی به فهم بهتر مساله کمک می‌کند. یک پدیده جالب در بازار رقابتی حضور بازارهای محلی و موقتی به نام جمعه‌بازار است. اگر به شمال سفر کرده باشید، در بسیاری از شهرهای شمال خرید و فروش در جمعه بازار بسیار مرسوم و اقتصادی است. این پدیده آنقدر مرسوم هست که در فیلم‌های ایرانی مانند «باشو غریبه کوچک» نیز نمایشی پررنگ داشته است. در این فیلم نمایش داده می‌شود که نایی، مادر خانواده، برای تامین مخارج خانه به کمک باشو مرغ و تخم‌مرغ اضافی محصولاتش را به بازار می‌برد و آنها را می‌فروشد. یک عامل مهم در حضور چنین بازاری نزدیکی مزارع کشاورزی به محل بازار است. اگر جمعه‌بازار داستان فیلم، بسیار دورتر از مزرعه بود، نایی نمی‌توانست با پای پیاده تا بازار برود و لذا بازار را ترک می‌کرد. به عبارت دیگر هزینه حمل و نقل برای حضور نایی در بازار بسیار تعیین‌کننده است.

می‌گویند در تهران بسیار قدیم نیز جمعه بازارهای بسیاری وجود داشته است. اما کم‌کم با گسترش شهر و گران‌ شدن زمین‌های اطراف تهران، مزارع تبدیل به کارخانه و منزل مسکونی شده‌اند و عملا دیگر نمی‌توان جمعه بازاری مشابه شمال در تهران دید. با نگاه دقیق‌تر متوجه می‌شویم که جمعه بازار در تهران جایش را به فروشنده‌های وانتی داده است. وانتی‌ها که هزینه حمل‌ونقل کمتری دارند، محصولات مزارع به نسبت نزدیک به تهران را می‌خرند و آن را با سر و صدای فراوان در تهران به فروش می‌رسانند.

به عبارت اقتصادی، منحنی هزینه متوسط بلندمدت زارع تابع مستقیمی از نزدیکی و دوری به بازار است. با افزایش فاصله بازار محلی به مزرعه کل منحنی هزینه‌نایی به سمت بالا حرکت می‌کند. در مقابل، افزایش مسافت، هزینه متوسط عرضه وانتی را به صورت محدود افزایش می‌دهد، چرا که وی از تکنولوژی دیگری استفاده می‌کند. به‌رغم این مزیت، عرضه وانتی هزینه اولیه بالایی نسبت به تکنولوژی نایی دارد. خرید وانت بسیار گران‌تر از زنبیل دست‌بافت نایی است. بنابراین در مسافت‌های بسیار کوتاه هزینه متوسط پیاده رفتن به بازار محلی بسیار کمتر از وانتی است. در مسافت‌های بالا، وانتی می‌تواند کالاهای زیادی را حمل کند و لذا هزینه اولیه‌اش بر کالاهای بیشتری سرشکن می‌شود.

* محقق در دانشگاه ایلینوی

Mh.rahmati@gmail.com