گفتوگو با آلکسیس سیپراس
خروج از یورو گزینه ما نیست
مترجم: امین گنجی
منبع: time
اشاره: دو ماه پیش هیچ کس آلکسیس سیپراس را نمیشناخت. امروز او قدرتهای اروپایی را مرعوب خود و حزب متبوعش، سیریزا کرده؛ گروهی که از کمونیستهای دوآتشه تا سوسیالیستهای معتدل را در دل خود جای داده است. چرا؟
برگرفته از آلبوم عکس FP
مترجم: امین گنجی
منبع: time
اشاره: دو ماه پیش هیچ کس آلکسیس سیپراس را نمیشناخت. امروز او قدرتهای اروپایی را مرعوب خود و حزب متبوعش، سیریزا کرده؛ گروهی که از کمونیستهای دوآتشه تا سوسیالیستهای معتدل را در دل خود جای داده است. چرا؟ چون ممکن است با انتخابات ۱۷ ژوئن (امروز) دولت جدیدی را در یونان شکل دهد. سیپراس که ابتدا به عضویت جوانان کمونیست یونان درآمد، اکنون توانسته است به رهبر ائتلاف چپهای رادیکال یونان بدل شود و علیه سیاستهای انقباضی بشورد. او طبعا با این کار، با طبقه متعارف سیاسیون یونانی که طرفدار طرح نجات مالی هستند، در افتاده است. شاید اکنون سرنوشت یورو و اتحادیه اروپا در دستان سیپراس باشد. تنها کافی است کرسیهای لازم را برای حکومتکردن کسب کند.
آیا میخواهید برای احیای اقتصاد یونان، اصلاحات ساختاری ضروری را در این کشور پیادهسازی کنید؟
آلکسیس سیپراس: بدیهی است یونان ــ و اقتصاد یونان ــ ویژگیهای خاص خود را دارد که نقشی در عمیقتر کردن و طولانیتر کردن بحران اقتصادی دارد. در واقع، باید اصلاحاتی ساختاری را به اجرا گذاریم که بخش عمومی را قابلاتکاتر خواهد کرد و سیستمی موثر برای مالیاتبندی منصفانه را خواهد آفرید و با اقتصاد بازار سیاهی خواهد جنگید که همچون قانقاریا تاکنون بختک اقتصاد یونان بوده است. تا جایی که من میدانم، اقتصاد بازار سیاه یونان حدود ۳۰ درصد از تولید ناخالصی این کشور را شکل میدهد.
در عین حال، ما تلاش خواهیم کرد تا بار دیگر اعتماد به قانون را احیا کنیم و به مردم بقبولانیم که دولتشان موثر و قابلاتکا است. ما فساد را نابود خواهیم کرد و پیوند بین قدرتهای سیاسی و اقتصادی را ریشهکن خواهیم ساخت، اما بدون مشارکت شهروندان این اصلاحات عملی نخواهند بود. شهروندان برای مشارکت در این اصلاحات باید بدانند که طرحهای ما دیگر صرفا در مورد افراد کمدرآمد اجرا نخواهند شد و افراد پردرآمد و متعلق به طبقات بالای جامعه را نیز دربر خواهند گرفت. ضربالمثلی وجود دارد که میگوید: «ماهی همیشه از سرش فاسد میشود» (و این یعنی فساد همیشه از بالا آغاز میشود)؛ بنابراین اگر به شکلی ریشهای با مشکلات مبارزه نکنیم، آنگاه نخواهیم توانست آن روحیه مثبتی را برقرار سازیم که میتواند همه یونانیها را به مبارزه علیه فساد و دیگر مشکلات تشویق کند.
اما شما برای انجام این اصلاحات به زمان زیادی احتیاج دارید...
برخی از آنها نیاز به زمان دارند و برخی دیگر فورا عملی خواهند شد. برای مثال، نمیفهمم چرا دو سال گذشته در مورد مساله مالیاتبندی اینطور سرگردان دور خودمان چرخیدهایم و نتوانستهایم تکلیفمان را مشخص کنیم. ما بارها از مردم فقیر مالیات گرفتیم، اما هیچ کس نگفت ما واقعا به چیزی نیاز داریم. ما به چنین چیزی احتیاج داریم: هر یونانی باید املاک خود، حسابهای بانکیاش در یونان و کشورهای خارجی و نیز داراییهای منقول خود ـ همچون سهام شرکتها ــ را ثبت کند. تنها به این شیوه میتوانیم برای هر کس طبق وسع او مالیاتبندی کنیم و سیستمی منصفانه را برقرار سازیم. البته برای اینکه چنین سیاستهایی موثر باشند، نیاز به نظام جزایی قدرتمندی داریم تا با افراد قانونشکن برخورد کند. اگر کسی راجع به داراییهای خود دروغ بگوید، باید به نوعی مجازات شود (مثلا بخشی از داراییهای وی سلب شوند). برای بیرون رفتن از بحران نمیتوان جادو جنبل کرد. با این حال، راههایی قطعی ــ شاید سخت و دشوار، اما قطعی ــ برای عبور از بحران، سهیمشدن در مسوولیتها و رونق بخشیدن به اقتصاد یونان وجود دارد.
برخی در خارج از یونان میگویند که این کشور باید هر دو راه را توامان برود: راه شما و راه دولت فعلی...
اگر فکر کنیم با ادامه پیادهسازی سیاستهای انقباضی، یونان کماکان میتواند در منطقه یورو باقی بماند، دچار تناقضگویی شدهایم. سیاست انقباضی و به خصوص این سیاست افراطی مبتنی بر «کمارزشسازی درونی» دقیقا همان چیزی است که باید از آن دوری کنیم.
این سیاست نسخه غلطی است، داروی بیربطی برای این بیمار است، زیرا یونان بنیانی تولیدی با ویژگیهای بسیار خاص دارد: ۹۰ درصد تولیدات کسبوکارهای کوچک که بنیان اقتصاد یونان را میسازد، صادر نمیشود. همه این محصولات در بازار داخلی فروخته میشوند؛ بنابراین وقتی دستمزدها و مقرریهای بازنشستگی و غیره را کاهش میدهید، مصرف نیز لاجرم کاهش مییابد. به همین خاطر است که تاکنون دویست هزار کسبوکار کوچک یونانی به تعطیلی کشانده شدهاند! و بله، بیکاری اوج گرفته است و از هر دو نفر جوان زیر سی سال، یک نفر بیکار شده است. بحران آن قدر عمیق شده که GDP حدود بیست درصد کاهش یافته است. این اتفاقها هرگز در هیچ کشور اروپایی زمان صلح رخ نداده بود!
بنابراین، در مییابیم که این سیاستها داروی مناسب بحران یونان نبود. آنها سیاستهایی شوکآور و غیرموثر بودند و مردم یونان را تا آستانه بحرانی انسانی کشاندهاند. وقتی بیماری دارید و به او دارو میدهید و حالش بدتر میشود، اصلا منطقی نیست که بر شیوه درمانی خود اصرار داشته باشید. اگر کماکان به پرداخت این داروی انقباضی ادامه دهیم و به خصوص دُزش را هم بالا ببریم، آن وقت یونان از یورو بیرون خواهد افتاد و وقتی یونان یورو را ترک کند، کل منطقه یورو دچار مشکل خواهد شد.
زیرا اگر یک کشور از منطقه یورو خارج شود، روز بعد بازارها کشور دوم را هم شناسایی خواهند کرد و اوراق قرضه آن کشور به شدت بیارزش خواهند شد. فکر میکنیم این اتفاق نه به نفع ما است و نه به نفع اروپا. بنابراین به نظر ما تنها سیاست واقعبینانه چنین چیزی است: درون یورو باقی بمانیم، اما سیاست انقباضی را پیادهسازی نکنیم. به باور ما این تنها سیاست عقلانی است و میتوانیم درباره آن به بحث بنشینیم.
بنابراین خروج یونان از یورو گزینه شما نخواهد بود؟
نه، این ابدا گزینه ما نیست. یونان نباید از یورو خارج شود. این کار در وهله نخست بر افراد کمدرآمد تاثیر خواهد گذاشت.
به باور ما راهحل بحران نباید حاصل رقابت بین کشورهای اروپایی باشد ــ برای مثال، رقابت بین مردم یونان و مردم اسپانیا که شاید یونانیها را به دراخما و اسپانیاییها را به پزوتا بازگرداند. نه، ما به اتحاد و انسجام اجتماعی اروپا باور داریم.
بنابراین، اگر بخواهیم درباره اتحاد سخن بگوییم، باید در نظر بگیریم که پول مالیاتدهندگان اروپایی ــ که به عنوان کمک به یونان داده شده است ــ خرج چه چیزی میشود. آیا بیهوده به چاهی عمیق ریخته میشود یا در پروژههای رشد و توسعهای سرمایهگذاری میشود که به کار انسجام اجتماع میآیند؟ تا کنون این پول صرف پوشاندن سیاهچالههای بانکها شده است و این روند باید متوقف شود.
چطور ممکن است به جای اینکه به فردی ورشکسته فرصت کارکردن و بازگرداندن بدهیهایش را بدهید، به او پی در پی وام بدهید تا بدهیهای پیشیناش را پس دهد، بیآنکه اجازه کار کردن داشته باشد؟ این سیاست یک دور باطل است. شما با این شیوه نمیتوانید ورشکستگان را نجات دهید. برعکس، شما آنها را به گروگانهای سیاستی فاجعهبار بدل میکنید. به باور ما این روند باید تغییر کند و همین حالا هم دیر شده است. باید از همان ابتدا مسیر جدیدی پی گرفته میشد، اما سیاستمداران حامی کمکهای مالی دیدند که نخستین بسته کمک مالی شکست خورد، اما با این وجود بسته دوم را هم پذیرفتند. آنها باید بدانند که بسته سومی در کار نخواهد بود!
خب، اگر این همه واضح بود که اوضاع بر وفق مراد نیست و کاری از پیش نمیرود، پس چرا یونان و وامدهندگان بینالمللی بر سر دومین وامهای میلیارد یورویی به توافق رسیدند؟
باید از سیاستگذاران بروکسل این را بپرسید. فکر میکنم با ترکیبی از پافشاری غیرعقلانی و شعارهای مقدس نئولیبرالی طرفیم. اروپا همان وضعیتی را دارد که پس از بحران اقتصادی سال ۱۹۲۹ داشت. آن موقع، فرانکلین روزولت سیاست نیو دیل را پیش برد، اما اروپا بر عکس سیاستهای انضباط پولی را برگزید و در نهایت به دام نازیسم افتاد.
جنبش پوپولیستی ناسیونال سوسیالیسم به دستهای مجنون اجازه داد تا اروپا را به جنگ جهانی دوم بکشاند. نمیخواهم پیشگوی فاجعه باشم، اما باید از گذشته خود باهوشتر باشیم و عمل کنیم. ما فهمیدهایم که حق با روزولت بود. اگر خانم مرکل بر سیاستهای خود پافشاری کند، آن وقت به بنبست خواهیم رسید. در این صورت او مسوول سقوط اروپا و البته مسوول بیثباتی فراگیر در منطقه خواهد بود. در نظر داشته باشید که امروز یورو دومین ارز ذخیره دنیا است.
اجازه دهید به موضوع توافقنامه کمک مالی بازگردیم. شما از مذاکره دوباره حرف زدهاید. به طور خاص میخواهید درباره چه چیزی دوباره مذاکره کنید؟
ما توافقنامه کمک مالی را دوباره از نو به بررسی خواهیم گذاشت، زیرا از انتخاب ششم مه به بعد، این توافقنامه بیاعتبار شده است و پس از ۱۶ ژوئن، یعنی دور دوم انتخابات، بیش از اینها به حاشیه رانده خواهد شد. ما در سطحی سیاسی رابطه کشور خودمان با دیگر کشورهای منطقه یورو را به مذاکره خواهیم نشست. همچنین بر سر امکان ادامهیافتن کمکهای مالی ضروری با ضوابط و مقررات دیگر را بررسی خواهیم کرد. ضوابط و مقرراتی که نتیجهبخش باشند.
ما از شرکای اروپایی خود میخواهیم تا آنچه را برای یونان مناسب است، بپذیرند و طرح دیگری را برای اصلاحات پولی منصفانه در نظر بگیرند که به رشد اقتصادی و اجتماعی خواهد انجامید. شاید این کار زمان ببرد، اما باید جلوی گسترش فقر در یونان را به سرعت بگیریم.
و اگر اروپاییها بگویند: «متاسفیم آقای سیپراس، ما از طرح شما خوشمان نمیآید» چه کار میکنید؟
در واقع، اگر این واکنش اروپاییها باشد، ما هم در موقعیت بسیار دشواری قرار میگیریم. ما طرح بدیلی داریم که بر پشتیبانی از آسیبپذیرترین و حساسترین گروههای اجتماعی متمرکز است و آن را در چنین موقعیت دشواری پیادهسازی خواهیم کرد. شرکای اروپایی ما باید بدانند که اگر با خیال راحت چنین موضعی بگیرند، آن وقت مشکل از یونان به کل اروپا سرایت خواهد کرد، زیرا بازارها ملاحظهکاری یا موانع اخلاقی ندارند.
بازار سیریناپذیر است و بازارها مثل کنام حیواناتی وحشی است که با غریزه و بوی خون مسیرشان را پی میگیرند؛ بنابراین اگر سیاستهایی قاطعانه در کار نباشند که بازارها را رام کنند، آن وقت بازارها هر سیاست دیگری را در اروپا و دیگر مناطق جهان به حاشیه خواهند راند.
اجازه دهید مشخصتر حرف بزنم: اگر آنها دیگر به یونان کمک مالی نکنند، چراغ سبزی به بازارها نشان دادهاند تا سوداگری خشونتبار خویش در قبال اسپانیا و ایتالیا را افزایش دهند و آن وقت آن دو کشور هم از بازارها به بیرون پرتاب خواهند شد و مکانیزم نجات مالی یکسانی در مورد آنها نیز پیاده خواهد شد و بالاخره سرنوشت ما را پیدا میکنند. نباید این روش خام و ابلهانه را ادامه داد؛ بنابراین به باور من رهبران اروپایی اشتباه خود را خواهند پذیرفت و رفاه و بهروزی میلیونها آدم در سرتاسر اروپا را به خطر نخواهند انداخت.
پس به نظر شما آنها موافقت خواهند کرد؟
بله، این طور حس میکنم.
فکر نمیکنید دیگر پولی به یونان ندهند؟
به نظر من یونان در نوعی وضعیت جنگ سرد با طلبکاران خود به سر میبرد. هر دو طرف میتوانند دکمه را فشار دهند و آن وقت همه چیز نابود خواهد شد و هر دو سو بازنده خواهند شد.
بنابراین فکر میکنم عقل و فهم متقابل حکمفرما خواهد شد. ما مردم یونان به خاطر شان خودمان و نیز به خاطر همه اروپاییها میجنگیم، زیرا اگر بتوانیم رهبران اروپایی را به تصدیق اشتباهات خود واداریم، آنگاه بقیه مردم اروپا نیز از این مسیر پر درد و رنج خلاصی خواهند یافت و متحمل شکنجههایی نخواهند شد که ما در این دو سال و نیم تحمل کردیم.
اگر ما نتوانیم مسیر را تغییر دهیم، آنگاه سیاست انقباضی در اسپانیا و ایتالیا پیادهسازی خواهد شد ــ درست همانطور که در پرتغال و ایرلند پیادهسازی شده است و آنگاه این سیاستها به قلب اروپا، مثلا به فرانسه خواهند رسید؛ بنابراین باید بفهمید که ما به این نبرد ادامه خواهیم داد و میخواهیم مردم اروپا نیز در جبهه ما باشند، زیرا این نبرد بین مردمها یا ملتها نیست.
وقتی با خانم مرکل مقابله میکنیم، فکر نمیکنیم در حال مقابله با شهروندان آلمانی هستیم. ما با سیاستی نادرست مقابله میکنیم که دولت آلمان بر اروپا تحمیل کرده است. میخواهیم کل این ماجرا را تغییر دهیم ــ ما همراه با همه مردم اروپا ــ تا بار دیگر به دموکراسی، انسجام اجتماعی و اتحاد در اروپا بازگردیم. یونان هزاران سال پیش انگاره دموکراسی را به مردم دنیا هدیه داد. امروز این کشور جایگاه بحرانی برای تامل و ملاحظه دوباره در باب این مفهوم است: آیا اروپای متحد بدون دموکراسی و انسجام اجتماعی میتواند رو به جلو حرکت کند؟ ما میخواهیم امروز برای بار دوم از اهمیت دموکراسی سخن بگوییم و آموزهای نو درباب آن ارائه دهیم.
شما در وهله اول خودتان را یونانی میدانید یا اروپایی؟
[آه میکشد] پرسش دشواری است. من خودم را ابتدا یونانی میدانم، با این فرض که یونان بخش لاینفک اروپا است و اروپایی بدون یونان وجود ندارد. شما از اسطوره دزدیدن اروپا خبر دارید؟ طبق آن اسطوره، زئوس که خودش را به شکل گاومیش درآورده بود، اروپا را دزدید. خوب، امروز بازارها ــ که به شکل سهگانه صندوق بینالمللی پول، اتحادیه اروپا و بانک مرکزی اروپا استحاله یافتهاند ــ میخواهند اروپا را بربایند؛ آن هم با ربودن ثبات، حق حاکمیت و شان مردم یونان. اروپا بار دیگر در معرض خطر است و این بار نه خدایی المپی، بل خدایان پول او را به خطر انداختهاند. ما میخواهیم جلوی این خطر را بگیریم.
وقتی شنیدید خارجیها در مورد مردم یونان چه میگویند، اذیت شدید؟
به نظر من همه آن توهینها نه فقط من که کل مردم یونان را رنجاند. یونانیها بر اساس آمار بینالمللی بیش از متوسط مردم اروپا، مثلا بسیار بیشتر از آلمانیها کار میکنند. با این حال، به مردم یونان گفتهاند تنبل. به آنها گفتهاند زنبور بیعسل و به نظر من این حرفها نه تقصیر خانم لاگارد است و نه تقصیر
خانم مرکل.
این توهینها نتیجه مستقیم کوتاهی رهبران یونان است. آنها در جلساتشان با اروپاییها عادت کرده بودند که از مردم یونان بد بگویند که این مردم را بدنام کنند. اولین کسی که درباره «یونانیهای فاسد» حرف زد خانم لاگارد نبود، بلکه آقای پاپاندرئو، نخستوزیر قبلی بود. آقای اوانجلوس ونیزلوس گفته بود که آنها به جلسات میرفتند و به بقیه میگفتند که آماده شنیدن حرف بقیه اروپاییها هستند ــ اما آنها به حرف خود مردم یونان توجهی نمیکردند.
آن وقت، رهبرانمان به یونان بازمیگشتند و شروع میکردند به تهدید. تهدید خروج از منطقه یورو را اولین بار آقای پاپاندرئو، ونیزلوس، پاپادموس و ساماراس مطرح کردند و نه خانم مرکل. آیا به خاطر دارید که پیش از کمکهای مالی زمزمههای خروج یونان از یورو به گوش میرسید؟ چه کسی به این زمزمهها و شایعهها دامن میزد؟ خود رهبران یونان و سیاست آنها که میخواستند برای دفاع نکردن از حق مردم یونان بهانهای بتراشند.
پس فکر میکنید رهبران شما مسوولیت مشکلات را به دوش مردم میانداختند؟
مساله اینجاست که نه پاپاندرئو، نه ونیزلوس و نه ساماراس، هیچ یک نمیتوانستند با خانم مرکل مذاکره کنند. چرا؟ چون مرکل به خوبی میدانست شرکت آلمانی زیمنس در این بیستسال همین افراد را تامین مالی میکرده است. چون مرکل به خوبی میدانست سه درصد کمیسیون قراردادهای مربوط به این ماجرا به جیب چه کسی میرفت؛ بنابراین رهبران یونانی نتوانستند روی حرف مرکل حرف بزنند و پذیرفتند دستمزدها و مقرریها را کاهش دهند و آن وقت هم گفتند مردم یونان فاسدند، نه خودشان!
به نظر شما گریز از مالیات مشکل یونان است؟
بله، مشخص است که گریز از مالیات یکی از مشکلات یونان است. من هیچ وقت نمیپذیرم که مسالهای را بتوان در آلمان یا سوئد حل کرد، اما در یونان نتوان. ما یونانیها ژن خاصی نداریم که گریز از مالیات را ناگزیر سازد، مشخصا قضیه بر سر فقدان اراده سیاسی برای حل این مشکل در دولتهای پیشین است و شاید اکنون با حکومت چپگرایانه و موجودیتی سیاسی مثل سیریزا فرصت بسیار بهتری برای حل این مشکل داشته باشیم.
فکر میکنید گریز از مالیات به خاطر عدم اطمینان مردم به دولت است، به اینکه پولشان را عاقلانه خرج نکند؟
بحران اعتماد بحرانی بسیار جدی است. به همان خاطر گفتم هدف ما بازگرداندن این اعتماد از دست رفته است. شهروندان باید بدانند که شما دنبال پول کشیدن از آنها نیستید. بله، به باور من باید تغییرات زیادی رخ دهد تا یک شهروند با درآمد متوسط صادقانه گزارش مالیاتی خود را پر کند. وی برای این کار باید مطمئن باشد که همان برخوردی با او خواهد شد که با طبقات بالادست و مرفه خواهد شد و نیز همه باید مطمئن باشند که پول عمومی با شفافیت کامل و کنترل دقیق خرج خواهد شد.
به نظر شما طبقه متوسط یونان مسوول مشکلاتی است که اکنون یونان با آنها مواجه شده است؟
قطعا خیر. قصور و کوتاهی دولتهای گذشته را نباید به حساب مردم گذاشت. قبول، آنها مسوول رای دادن به چنین دولتی هستند و قبول، ما مسوول انفعالی هستیم که در برابر این رژیم فساد و فقدان شفافیت در آن اتخاذ کردیم. وقتی در زمان رشد اقتصادی زندگی میکردیم، از خودمان نپرسیدیم تمام این پولها کجا خرج میشود و این اشتباه ما بود. باید میفهمیدیم این پول خرج تقویت زیرساختها و ساختن بیمارستان و مدرسه میشود یا به جیب معدودی آدم واریز میشود؟ اما باز هم مردم سهم کمی در تمام این تقصیرها دارند. مردم سهمی از منافع کسانی نبردهاند که پولها را به حسابهای سوییس ریختهاند یا با پول مردم ثروت کلانی به هم زدهاند. در میان همه این فاسدین تنها و تنها یک نفر به زندان افتاد. با این وجود، همه میدانند که تنها یک نفر مسوول این همه فساد نبود، بلکه تعداد بسیار زیادی مثل او وجود دارند؛ اما اصلا منصفانه نیست یک ملت را به خاطر این چیزها سرزنش کنیم. آن هم وقتی این ملت به خاطر سیاستهای اشتباه مجبور شده است ضرر و زیانهای بحرانی عظیم را تحمل کند.
بدترین سناریو چه خواهد بود؟ آیا برای آن آمادهاید؟
بله، آمادهایم. اصلا به همین خاطر است که فکر میکنم حاکمان قبلی این کشور مجرم هستند. ما روزی به ملاقات وزیر امور مالی رفته بودیم و از آنها پرسیدیم: «خوب، طرح شماره ۲، طرح بدیلتان چیست؟» و آنها گفتند: «طرح بدیلی وجود ندارد.» ما حکومت را در دست نداریم، اما طرح بدیل یا طرح دوم را همین حالا آماده کردهایم. ما تیمی از اقتصاددانها در اختیار داریم که طرحها را آماده کردند و آنها را دائما به روز میکنند و ارائه میدهند. با این حال، نمیخواهم از این طرح و یا از بدترین سناریو سخن بگویم.
چرا؟
خوب نیست بدترین سناریو را بازگو کنیم. در این صورت، افکار عمومی فکر خواهند کرد به سوی آن در حرکتیم. در حالی که بر عکس، ما میخواهیم با تمام قوا جلوی آن را بگیریم. ما از همه پیامدها و عواقب مربوطه آگاهیم.
چطور بسته اصلاحی خود را به مردم یونان معرفی میکنید؟
ما با مردم صادقانه حرف میزنیم. هرگز نمیگوییم راهی که ما پیشنهاد میدهیم، آسان و سریع است؛ نه، این راه نیز دشوار خواهد بود، زیرا یونان اکنون دیگر در حاشیه نیست، بلکه از پرتگاه فرو افتاده است و باید از سنگلاخها بالا بیاید. پس ما از صخرههایی تیز صعود خواهیم کرد و پاهایمان خونین خواهند شد، اما در هر حال صعود خود را بار دیگر آغاز خواهیم کرد، آن هم از راهی که عدالت اجتماعی و حق حاکمیت مردمی را به رسمیت میشناسد.
ارسال نظر