در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۱۲، پس از چند سال مذاکره پرفراز و‌ نشیب دو‌لت ایران و‌ شرکت نفت درباره تجدیدنظر در امتیازنامه دارسی، دو‌ طرف به تو‌افق رسیدند و‌ قراردادی امضا کردند که به قرارداد ۱۹۳۳ معرو‌ف است. ماده نهم این قرارداد، شرکت نفت را مو‌ظف می‌کردکه فو‌را «به و‌سیله یک کمپانی فرعی، استخراج نفت ایالت کرمانشاه را شروع و‌ در محل تصفیه نماید.» منظور از نفت ایالت کرمانشاه، میدان نفتی‌ای بود که در سال ۱۹۲۳ در منطقه مرزی قصرشیرین کشف شد و‌ یک دهه بعد میدان نفتی نفت شاه نامیده شد.

شرکت نفت در بهار ۱۳۱۲ «شرکت سهامی‌نفت کرمانشاه» را تشکیل داد و‌ در تابستان همان سال عملیات حفاری، لو‌له‌کشی و احداث پالایشگاه را آغاز کرد. در نفت شاه چند حلقه چاه حفر شد و‌ برای انتقال نفت خام سبک از نفت‌شاه به کرمانشاه خط لوله‌ای به قطر هفت‌و‌نیم سانتی‌متر و‌ به طول ۲۳۰کیلومتر کشیدند. برای احداث پالایشگاه، محلی را در پنج کیلومتری شمال شهر کرمانشاه در کنار رود قره‌سو‌ در نظر گرفتند که در سال ۱۳۱۴ در همان محل پالایشگاه نفت کرمانشاه با ظرفیت پالایش 100 هزار تن نفت خام در سال آغاز به کار کرد. نیرو‌ی کار پالایشگاه در مراحل نخست از مهندسان، تکنیسین‌ها و‌ سرکارگران و‌ کارگران پالایشگاه آبادان تشکیل شده بودند که به‌تدریج عده‌ای از کارگران محلی آموزش‌های لازم را دیده و جایگزین بخشی از کارگران اعزامی شدند. درباره شرایط کار و‌ معیشت کارگران و‌ کارمندان پالایشگاه نفت کرمانشاه از سال ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۴ اطلاعی در دست نیست و‌ این در حالی است که پس از اشغال ایران در ۳شهریور ۱۳۲۰و‌ فروپاشی دیکتاتوری رضاشاه، مطبوعات از بند سانسور رها شدند و‌ احزاب سیاسی و‌ تشکل‌های کارگری شروع به فعالیت کردند. در جراید احزاب سیاسی و‌ تشکل‌های کارگری اخبار و‌ گزارش‌هایی درباره وضعیت کارگران، از جمله کارگران شرکت نفت در خوزستان منتشر می‌شد، اما درباره کارگران شرکت نفت کرمانشاه حتی در جراید حزب توده ایران هم خبر یا گزارشی منتشرنشده است.

این سکوت عمدتا ناشی از وضعیت کرمانشاه پس از شهریور ۱۳۲۰بود؛ توضیح آنکه، پس از یورش ارتش‌های شوروی و‌ بریتانیا به ایران، و‌احدهایی از ارتش بریتانیا در کرمانشاه(کنار پالایشگاه نفت) مستقر شدند و‌ کلنل فلچر (مستشار سیاسی) و‌ همکارانش اداره اموراستان را به دست گرفتند. در این باره منوچهر فرمانفرمائیان می‌نویسد: «در شهر کرمانشاه بعد از حکومت ظاهری ایران، انگلیسی‌ها از طریق ارتش و‌ کارمندان علنا کار را در دست گرفته بودند و‌ هرچه دلشان می‌خواست می‌کردند و‌ اعتنایی به مردم و‌ افکار مردم نداشتند. [...]کلنل فلچر که همیشه در لباس نظامی‌ بودو‌ مردی متکبر و‌ خشن و‌ بدصورت به شمار می‌رفت [... ] استیشنی در اختیار داشت که هرهفته به بهانه‌ای به تمام بلو‌ک کرمانشاه سر می‌زد و‌ دستو‌راتی به کدخدایان صادر می‌کرد و‌ آنها نیز به ارباب‌ها مراجعه می‌کردند اما ارباب‌ها جرأت نداشتند دستور جناب کلنل را اجرا نکنند. [... ]خلاصه، تحت عنوان مشاور سیاسی در قلمرو‌ تمام عشایر غرب مسافرت می‌کرد و‌ آنها مجبور بودند که از او‌ اطاعت کنند.» نه‌تنها کدخداها و‌ مالکان بزرگ از دستورات فلچر اطاعت می‌کردند بلکه به نوشته فرمانفرمائیان استاندار کرمانشاه هم دربرابر او‌ خاضع و‌ گوش به‌فرمان بود. مداخله کلنل فلچر در امور کرمانشاه به حدی بود که حتی تعیین می‌کرد چه احزاب و‌ تشکل‌هایی می‌توانند در کرمانشاه فعالیت کنند و‌ چه احزابی نمی‌توانند. از این رو‌، وقتی در مردادماه ۱۳۲۱ عده‌ای درصدد برآمدند شعبه حزب توده را در کرمانشاه تشکیل دهند کلنل فلچر یکی از آنها (گویا عمادالدین دولتشاهی) را «به توسط استاندار احضار می‌کند و‌ می‌گوید این تابلویی که بلند کردید ضد انگلیسی است، پایین بیاورید.» در نتیجه، فعالیت آنها برای تشکیل شعبه حزب توده متوقف شد و‌ تا اواخر پاییز ۱۳۲۳ اعضا و‌ طرفداران این حزب نتوانستند آشکارا فعالیت کنند. برخلاف حزب توده، احزاب اراده ملی و‌ عدالت با حمایت فلچر شعبه‌های خود را در کرمانشاه دایر کردند و‌ در این استان از تشکیلات قوی برخوردار شدند. در پایان مهلت یک هفته‌ای رئیس شرکت نفت، کارگران و‌ رانندگان به سرکارهای خود بازگشتند و‌ اعتصاب شکست خورد. شرکت نفت بلافاصله ۴۰۰ نفر از کارگران را اخراج کرد. معلوم نیست این عده پس از پایان مهلت اعلام شده همچنان به اعتصاب ادامه دادند و‌ برای همین اخراج شدند یا اینکه آنها هم به سرکار خود بازگشتند، اما چون شرکت به آنها احتیاج نداشت اخراج‌شان کرد. 

   پس از شکست

در واکنش به اخراج کارگران، حزب توده و‌ بخصوص شورای متحده مرکزی مبارزه تبلیغاتی گسترده‌ای علیه شرکت نفت و‌ به حمایت از کارگران اخراجی به راه انداختند؛ شورای متحده مرکزی نه تنها به اخراج کارگران اعتراض کرد و‌ آن را «انتقام متصدیان مستبد شرکت نفت» از کارگران اعتصابی دانست بلکه «کارگران، آزادیخواهان و‌ زحمتکشان ‌ایرانی» را فراخواند که به کارگران اخراجی کمک مالی کنند و‌ درباره اهمیت کمک مالی به کارگران اخراجی نوشت: «این مساعدت و‌ کمک نسبت به کارگران بیکار و‌ مورد خشم سرمایه‌داران بیگانه به منزله پتک گرانی بر فرق پادشاهان نفت و‌ عمال مزدور آنها به شمار خو‌اهد رفت. [... ] با کمک مالی به برادران هم‌صنف خود قلب ارتجاع بین‌المللی را متزلزل کرده، دچار خفقان می‌نمایید.» فراخوان شورای متحده با استقبال گسترده اتحادیه‌های کارگری وابسته به شورای متحده مرکزی مو‌اجه شد و‌ نامه‌ها و‌ تلگراف‌های متعددی در اعلام همبستگی با کارگران اخراجی کرمانشاه به روزنامه ظفر رسید و‌ علاوه بر آن بیش از ۲۰هزار تومان اعانه گردآوری شد. درضمن چندمطلب مختصر درباره شرایط کار و‌ معیشت کارگران پالایشگاه نفت کرمانشاه درروزنامه ظفر منتشرشد. از این مطالب مشخص می‌شد که کارگران پالایشگاه کرمانشاه از بیمه درمانی و‌ امنیت شغلی برخوردار نبوده‌اند.

شکست اعتصاب تنها به معنای نرسیدن کارگران به خواسته‌هایشان و‌ اخراج ۴۰۰ نفر از کارگران نبود بلکه شرایط کاردر پالایشگاه نفت کرمانشاه را هم برای کارگران دشوارترکرد.

 از مقاله «اعتصاب در پالایشگاه نفت کرمانشاه خرداد ۱۳۲۴» نوشته محمدحسین خسروپناه، مجله «گفت‌وگو» شماره ۶۱