مصاحبه با دکتر عباس ملکی در مورد سیاستگذاری انرژی عراق
مقام دومین تولیدکننده نفت اوپک یک خط قرمز ملی برای ایران است
اشاره: دکتر عباس ملکی دانشیار سیاستگذاری انرژی در دانشکده انرژی دانشگاه صنعتی شریف است. او در زمینههای سیاستگذاری، آیندهپژوهی، امنیت و اقتصاد انرژی دروسی را در مقطع کارشناسی ارشد تدریس میکند.
برنامهریزی درازمدت، مذاکرات فشرده با شرکتهای چند ملیتی نفت و گاز و تدوین قراردادهای حقوقی مناسب، عوامل رشد سریع عراق در حوزه انرژی است
اشاره: دکتر عباس ملکی دانشیار سیاستگذاری انرژی در دانشکده انرژی دانشگاه صنعتی شریف است. او در زمینههای سیاستگذاری، آیندهپژوهی، امنیت و اقتصاد انرژی دروسی را در مقطع کارشناسی ارشد تدریس میکند. همچنین سالها تجربه عملی در وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران و موسسه بینالمللی مطالعات دریای خزر و تحقیق در دانشگاه هاروارد و موسسه تکنولوژی ماساچوست را در کارنامه خود دارد.
برای آنکه نگاهی از بالا به اوضاع انرژی (خصوصا نفت) عراق داشته باشیم، به سراغ ایشان در دفترشان در دانشکده انرژی دانشگاه صنعتی شریف رفتم. مرا به گرمی پذیرفت و حاصل صحبتهای یکساعته ما متنی شد که در ادامه خواهد آمد. دکتر ملکی وضعیت سیاستگذاری انرژی در عراق را در چند مقوله مختلف مورد بررسی قرار داده و در ادامه رابطه و رقابت ایران و عراق را در مساله ویژه نفت به بررسی مینشیند. آنچه بیش از هر چیز مورد تاکید بود، آیندهنگری و تلاش برای ایجاد زیرساختهای فنی و حقوقی مناسب داخلی و خارجی جهت استفاده بهینه از منابع انرژی ایران برای حفظ موقعیت رقابتی در این حوزه است. امید است که این گفتوگو فضای تبادل نظرهای کارشناسانه در این حوزه را رونق بخشد.
***
من سعی میکنم اوضاع انرژی عراق را در چند نکته توصیف کنم.
نکته اول؛ در صورتی که فقط منابع نفت و گاز متعارف را در نظر بگیریم عراق سومین کشور دارنده عظیمترین ذخایر نفتی جهان است. عربستان سعودی با ۲۵۰ میلیارد بشکه جایگاه نخست را دارد؛ پس از آن ایران با ۱۵۰ میلیارد بشکه است و بعد عراق با ۱۳۰ میلیارد بشکه است که عراقیها معتقدند این ۱۳۰ میلیارد میتواند بیشتر هم باشد به این دلیل که در دوره حاکمیت صدام حسین و جنگ خلیجفارس و به خصوص بین جنگ اول و دوم آمریکا و عراق خیلی فعالیتهای توسعهای انجام نشده است.
نکته دوم؛ مطابق محاسبات کارشناسان برای تولید یک بشکه نفت خام هر جای دنیا یک هزینههایی متصور است. مثلا برای بهدست آوردن نفت از سنگهای آغشته به نفت در کانادا هزینهای حدود ۶۵ دلار برای هر بشکه نیاز است. این هزینه برای نفت عراق حدود یک دلار است یعنی علاوه بر سودی که یک بشکه نفت در بازار جهانی هم برای کانادا و هم برای عراق دارد، عراق ۶۴ دلار بیشتر برای هر بشکه میگیرد و از این لحاظ نفت عراق کم هزینهترین نفت دنیا است؛ حتی از ایران و عربستان هم خیلی کمهزینهتر است.
نکته سوم؛ در حوزههای نفتی دنیا بعضی حوزهها هستند که ابر حوزهاند یا سوپرحوزهاند یعنی بسیار بزرگ هستند. یکی از این ابرحوزهها در عربستان است. عراق دارای پنج ابرحوزه است؛ به خصوص حوزههای نفت جنوبی مثل رمیله، رمیله جنوبی و رمیله شمالی بسیار مهم هستند.
نکته چهارم؛ کشوری با این همه امکانات نفتی و گازی که احتمالا منابع گازی هم به زودی استفاده میشود، کمترین مقدار مصرف در داخل را نسبت به بقیه تولیدکنندهها دارد. برای مثال ایران مصرفی حدود یک میلیون و هفتصد هزار بشکه در روز برای تولید بنزین، گازوئیل و نفت کوره دارد. مصرف عربستان سعودی حدود یک میلیون بشکه است. عراق تنها ۵۰۰ هزار بشکه مصرف داخلی دارد؛ بنابراین تولید عراق وقتی قرار باشد این نفت فروخته و صادر شود همیشه یک وضعیت مثبت یک میلیون و دویست هزار بشکهای نسبت به ایران و همین طور نسبت به عربستان و بقیه تولیدکنندگان دارد.
نکته پنجم؛ عراق دارای مشکلاتی در سیاستگذاری انرژی است. عراق عملا به دو منطقه حاکمیتی تقسیم شده است؛ منطقه حاکمیت حکومت مرکزی عراق و منطقه حکومت خودمختار کردنشین. حدود ۲۰ درصد از منابع نفتی عراق در کردستان عراق است. همین کردستان به دلایل متعدد از جمله همسویی کامل با سیاستهای غرب، نوع توسعه متفاوت با حکومت مرکزی عراق دارد. کردستان عراق در ازای هر امتیازی حاضر به ارائه نفت است. شرکتهای نفتی همه کشورهایی که حاکمیت بغداد را بر تمامی عراق به رسمیت میشناسند و از جمله مهمترین آنها آمریکا، بسیار برایشان سودآور است که با کردستان عراق ارتباط مستقیم برقرار کنند. این کار از طریق شرکتهای آمریکایی، فرانسوی، انگلیسی و حتی روسی انجام شده است. حتی در حوزه خلیج فارس، شرکت اماراتی کرسنت که ما هم با آنها قرارداد داریم، با اینکه دارندگان این شرکت عراقی غیرکرد هستند، در کردستان عراق نیز فعال هستند و کار میکنند.
نکته ششم؛ در حوزه حمل و نقل انرژی، عراق از گذشته دارای یک وضعیت مطلوب حمل و نقلی است. یک سامانه حملونقل شمال و کرکوک غربی از منطقه خانقین به سمت بندر جیهان ترکیه که دارای خط لولهای به ظرفیت یک میلیون بشکه در روز است. خط لوله دوم از شمال به بندر بانیاس در سوریه است. دومین سیستم حمل و نقل نفت عراق در خلیجفارس دو سکوی الامیه و البکر است که دارای ظرفیتی معادل یک میلیون بشکه در روز است. این دو سکو در ماه دوم جنگ ایران و عراق منهدم شد. ولی بعد از سال ۲۰۰۳ مجددا فعال شدند. حوزه دیگر حملونقلی عراق از جنوب از طریق عربستان است که ظرفیت یک میلیون بشکه در روز را دارد. در جریان جنگ ایران و عراق خط لولهای از منطقه زبیر عراق به ظرفیت یک میلیون بشکه در کنار خط لوله عربستان به منطقه بندر ینبع در کنار دریاچه سرخ میرفت این خط لوله اکنون به یک خط لوله سعودی تبدیل شده به ظرفیت ۲ میلیون بشکه در روز که عراق دیگر نمیتواند از آن به دلایل مسائل بعد از جنگ استفاده کند. بنابراین از این لحاظ هم امتیازی که عراق دارد این است که سه حوزه مختلف حمل و نقلی دارد که میتواند به آن تنوع بدهد. این در حالی است که ایران هنوز فقط از طریق خلیجفارس نفت صادر میکند. البته ما دریای خزر را نیز داریم، ولی این حوزه حملونقلی هنوز مورد استفاده نیست.
نکته آخر؛ زیربناهای نفت عراق شامل پالایشگاهها، خطوط لوله، پمپها و پروژههای توسعه همگی فرسودهاند. اما بعد از مارس ۲۰۰۳ و عملیات آمریکا علیه صدام و بعد از چند سال که دولتی باثبات تشکیل شد؛ افرادی در این دولت بودند که به لحاظ انرژی هم متخصص بودند و هم عقلایی فکر میکردند. یکی از آنها حسین شهرستانی است که فارغالتحصیل رشته انرژی از دانشگاه ساسکس بریتانیا است و سالها زندانی بود به این دلیل که با صدام در تولید انرژی هستهای همکاری نکرد. او اولین وزیر نفت باثبات عراق بود و برنامه جاهطلبانهای برای عراق تنظیم کرد. برنامهای برای رسیدن به تولید ۱۲ میلیون بشکه نفت در روز؛ البته این در نگاه اول تا حدی فانتزی و طنزآمیز بود، در حالی که بزرگترین تولیدکننده نفت جهان که عربستان است در حداکثر تولید خود کمی بیشتر از ۱۰ میلیون بشکه تولید میکند. ولی در هر حال مثل این است که شما وقتی میخواهید بروید کوه، قله ای که در نظر دارید خیلی بلند است به هر حال هرچه پیش بروید حتی اگر به آن نقطه ایدهآل نرسید از کسی که خیلی پایینتر است، بالاترید چون نقطه هدفتان را بالاتر گرفتهاید. شهرستانی و دیگر کارشناسان نفت و گاز عراق چند سال بر برنامهریزی و سناریوسازی در سیاستگذاری انرژی عراق متمرکز شدند و از شرکتهای چندملیتی نفت و گاز جهانی برای همکاری دعوت کردند. شرکتهای نفت و گاز در جهان شاید تعدادشان هزاران هزار باشد، ولی آنهایی که موثر هستند شاید ۲۰ تا بیشتر نباشند. آقای شهرستانی مذاکرات زیادی کرد. البته پشتیبانی سیاسی آمریکا را هم داشت ولی کشورهای دیگری هم هستند که پشتیبانی سیاسی آمریکا را دارند و نتوانستهاند کاری کنند. عراق این کار را خیلی دقیق و خردمندانه انجام داد. با همه شرکتهای بزرگ نفتی وارد مذاکره شد. کار مهم دیگری که آقای شهرستانی کرد این بود که مبانی حقوقی عقد قراردادهای نفت و گاز عراق را نوشت و قانون نفت عراق یک قانون مترقی و به نظر من صحیح است و دارای انتخابهای متعددی است. در عین حال که ممکن است انتقادهایی بر این قانون وارد شود، ولی این قانون تا آنجا که میتوانست در عین حال که به حاکمیت عراق و منافع ملی عراق لطمه نزد؛ انتخابهای متعددی جلوی روی مذاکرهکنندگان قرار داد. پس میبینید که برنامهریزی دراز مدت، مذاکره خیلی فشرده با شرکتهای نفت و گاز جهانی و تدوین حقوقی قراردادهای نفت و گاز منجر به این شده که عراق در سالهای اخیر بتواند قراردادهای متعددی با شرکتهای بزرگ نفت و گاز جهان ببندد.
نکته دیگر اینکه بعضی شرکتهای نفتی در گذشته دارای قراردادهایی با دولت صدام بودند و از دولت عراق طلبکار بودند. آنها هم مطمئن بودند که دولت عراق دیگر نمیتواند آن پولها را بدهد، بنابراین آمدند با قراردادهای جدید پولهای خود را زنده بکنند. اینها باعث شده الان که با هم صحبت میکنیم همانطور که شما گفتید، حکومت عراق چیزی حدود ۵/۲ میلیون بشکه نفت در روز تولید کند. ۵۰۰ هزار بشکه در داخل مصرف میشود و ۲ میلیون بشکه صادر میشود. اگر دولت ایران بخواهد از دولت عراق عقب نیفتد حداقل باید ۷/۳ میلیون بشکه در روز تولید کند تا بتواند ۲ میلیون بشکه از آن را صادر کند. این مساله اساسی ایران است.
حالا از لحاظ سیاسی وقتی به موضوع متمرکز شویم، ایران روابط نزدیک و همهجانبهای با عراق دارد. برخلاف تمام شایعات و گزارشهایی که رسانهها میدهند که دولت عراق یک دولت دست نشانده آمریکایی است؛ به نظر من در این موضوع میتوان تردید کرد. دولت عراق یک دولت مستقل ملی است و روابط نزدیکی با دولت ایران دارد. ما همکاریهای مرزی خیلی نزدیکی با عراق داریم. تجارت این طرف مرز و آن طرف مرز به شدت گسترش پیدا کرده و این شامل تجارت انرژی هم میشود. البته دو تا نکته اینجا هست. ایران از گذشتههای دور و بهخصوص پس از کودتای بعثی در عراق یعنی در ۱۹۶۸، همیشه این دغدغه را داشته است که به لحاظ تولید و صادرات انرژی در برابر عراق دست بالا را داشته باشد از زمان تاسیس اوپک همیشه ایران تولیدش از عراق بالاتر بوده است. حتی در موقعیتهایی بعد از انقلاب اسلامی که ما به تولید صیانتی میاندیشیدیم که کمتر تولید کنیم وقتی به موضوع سهمیهبندی در اوپک میرسید ایران خیلی اصرار داشت که مقدار سهمیه تولید نفتش بیشتر از عراق باشد. به هر حال بهرغم روابط خوب ما با عراق چه روابط انرژی و چه روابط سیاسی، ما هیچ وقت حاضر نیستیم مقام دومین تولیدکننده نفت اوپک را به عراق واگذار کنیم و این به نظر من به لحاظ ملی یک خط قرمز است و به همین دلیل ایران تلاش میکند با وجود داشتن روابط خوب با عراق از این امتیاز چشمپوشی نکند.
در پایان باید بگویم یک شرکت نفتی موثر در بخش بالادستی نفت یا گاز با شرکت تولید آلومینیوم یا شرکت دخیل در تجارت گندم خیلی فرق میکند. شرکت نفتی شرکتی است که اولا دارای تکنولوژی و دوم سرمایه فراوان است. بهرغم رکود اقتصادی جهانی و وضعیت بدی که جهان دارد اگر شما بروید ترازنامه شرکتهای نفتی بینالمللی را نگاه کنید در همین دوران اخیر از هر دوره ای از تاریخ بیشتر پول درآوردهاند. بنابراین چون پول دارند میتوانند سرمایهگذاری کنند. سومین چیزی که یک شرکت نفتی بینالمللی دارد، مدیریت است. مدیریت یعنی اینکه آنها میتوانند در کوتاهترین زمان یک حوزه نفتی را توسعه بدهند، اکتشاف کنند و استخراج کنند. این سه عاملی است که یک شرکت نفتی را از یک شرکت تولید آلومینیوم و چیزهای دیگر متمایز میکند. تعداد شرکتهای نفتی با این ظرفیتها در دنیا محدودند. بنابراین اگر ایران با آنها کار نکند یا اگر تحریم اجازه ندهد که آنها در ایران کار بکنند، در عراق کارشان را انجام میدهند یا در کشورهای دیگر مثل جمهوری آذربایجان، روسیه و ترکمنستان. خیلی دیر نیست یک رقیب دیگر برای ایران پیدا شود؛ مثلا قزاقستان. اولین بشکههای تولید نفت کاشغان در دریای خزر شمالی به زودی به نتیجه میرسد. اگر حوزه نفتی آزادگان ما تولید نکند کاشغان تولید میکند؛ حوزه نفتی کاشغان از لحاظ حجمی معادل حوزه نفتی آزادگان در ایران یعنی ۲۶ میلیارد بشکه نفت در جاست.
میخواهم بگویم که اگر ایران از شرکتهای اصلی نفتی نتواند استفاده کند، رقبایش میتوانند و بهرغم روابط خوبی که ما با عراق داریم یا با قزاقستان داریم؛ در حوزه انرژیِ، قزاقستان، عراق، آذربایجان و قطر همه رقبای ما هستند. توجه کنید که ایران در حال حاضر همچنان میتواند وضعیت بهتری داشته باشد. ایران هم از لحاظ ژئوپولتیک و هم حملونقل خیلی بهتر است و هم به لحاظ سامانه حملونقل نفت خام و گاز طبیعی از دیگر کشورها دارای انتخابهای بیشتری است.
ایران دسترسی به ۱۵ کشور همسایه دارد، حوزههای مستقیمی به اروپا میتواند داشته باشد از طریق ترکیه و اوکراین و دریای خزر. از شرق به پاکستان و دریای عمان دسترسی دارد. دسترسی عراق به دریاهای آزاد دنیا چیزی حدود ۱۵ تا ۶۰ کیلومتر است؛ دسترسی ایران به دریای آزاد فقط در جنوب ۲۵۰۰کیلومتر است. شمال هم میتواند اضافه شود که مرزی در حدود ۸۰۰ کیلومتر است. اما موضوع این است که نگاه به آینده ما چگونه به یک برنامه استراتژیک تبدیل میشود؛ این مسالهای است که امروز باید به آن فکر کنیم.
ارسال نظر