پاورقی
تولید انرژی و ماجرای گازهای مخرب (۱۸) - ۲۴ مهر ۸۷
مترجم: صالح واحدی
اگرچه این آمارها تخمینی است، آژانس بینالمللی انرژی براساس آنها وضعیت توازن بازار نفت را گزارش میکند، نیمی از ظرفیت پالایش جهان متعلق به تاسیسات مستقر در کشورهای عضو OECD است و بنابراین قابل ارزیابی و آمارگیری است. بقیه آن هم قابل گزارشگیری یا تخمین است.
آلن گریناسپن
مترجم: صالح واحدی
اگرچه این آمارها تخمینی است، آژانس بینالمللی انرژی براساس آنها وضعیت توازن بازار نفت را گزارش میکند، نیمی از ظرفیت پالایش جهان متعلق به تاسیسات مستقر در کشورهای عضو OECD است و بنابراین قابل ارزیابی و آمارگیری است. بقیه آن هم قابل گزارشگیری یا تخمین است.
من بررسی کردهام و با محاسبه حجم منابع ذخیرهای دریافتهام که مغایرت بین آمار تخمین تولید و آمار تخمین پالایش بسیار کمتر از آن است که من احتمال میدادهام.
تار و پود سیاسی خط مشیهای انرژی
دو عامل اقتصادی قوی سهم کشورهای در حال توسعه را در تولید ناخالص داخلی جهان افزایش داده است. اولین عامل جمعیت است و میبینیم که در کشورهای در حال توسعه انبوهی از کارگران جوان زندگی میکنند. دومین عامل رشد بهرهوری در این کشورها به موازات روی آوردن آنها به بازار آزاد است. من در جمعبندی فصل آخر این کتاب به این نتیجه رسیدهام که ملتهای در حال توسعه در این دنیای تکنولوژیهای پیشرفته برای تقویت و تثبیت نظام بهرهوری خود نیاز دارند به دیدگاههای خلاق و مبتکر میدان دهند. این کشورها عموما زمانی میتوانند خود را بالا بکشند که تکنولوژی را در دست داشته باشند. با در نظر گرفتن همه عوامل گفته شده جا دارد به پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی هم توجه کنیم که مصرف نفت طی سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۳۰ را با رشد متوسط سالانه ۳/۱درصد مواجه میبیند. اداره اطلاعات انرژی آمریکا نیز این رشد را کمی بیشتر و معادل ۴/۱درصد تخمین زده است.
محاسبات اداره اطلاعات انرژی آمریکا (IEA) نشان میدهد که در روی زمین به اندازه کافی نفت وجود دارد که افزایش تقاضا از ۸۴میلیون بشکه در سال ۲۰۰۵ به ۱۱۶میلیون بشکه در سال ۲۰۳۰ را پاسخگو باشد. اما آیا اعضای اوپک که IEA امید دارد نیمی از این افزایش تولید را محقق کنند، چنین خواهند کرد؟ این امکانپذیر است. جمعیت این کشورها به سرعت در حال افزایش است و این بر دولتها فشار میآورد که بودجههای خود را افزایش دهند که راه آن نیز بالا رفتن درآمدهای نفتی است. یکی از اعضای اوپک عراق است که پیشبینی میشود خشونت و کشمکش در آن خاتمه یابد و این کشور بتواند با بهرهبرداری از منابع عظیم دست نخوردهاش به تولید روزانه بیش از ۵میلیون بشکه دست یابد که ۳میلیون بیشتر از تولید روزانه این کشور در سال ۲۰۰۶ است. اما عوامل زیادی وجود دارد که باید به دست آید تا ارزیابی خوشبینانه IEA برای سال ۲۰۳۰ محقق شود. یعنی بین عرضه و تقاضای نفت توازن برقرار باشد و قیمتها نیز چندان افزایش نیافته باشد. من نمیتوانم پیشبینی وزارت انرژی آمریکا در سال ۱۹۷۹ را فراموش کنم که قیمت هر بشکه نفت در سال ۱۹۹۵ را ۱۵۰دلار تخمین زده بود. (۱)
اما ایالات متحده اگر بخواهد هم اهداف امنیت ملی خود را تعقیب کند و هم با پدیده گرمایش زمین مقابله کند باید مصرف نفت خود را در حد فعلی ثابت نگه دارد و حتی کاهش دهد. یکی از مهمترین جاهایی که آمریکا میتواند در آن به صرفهجویی بپردازد بزرگراههای آمریکاست که یک هفتم نفت جهان در آن مصرف میشود: روزانه ۵/۹میلیون بشکه بنزین و ۵/۲میلیون بشکه گازوییل. (۲) هشت میلیون وسیله نقلیه سنگین در آمریکا وجود دارد که میانگین مصرف آنها یک گالن گازوییل در هر ۷ مایل حرکت است و همینها به تنهایی معادل کل نفت مصرفی آلمان سوخت مصرف میکنند. آمریکا، چین و ژاپن سه کشوری هستند که مصرف نفت آنها روزافزون است.
برای ترسیم خط مشی آینده احتمالا، پاسخ این سوال که «اوپک لازم است چه کاری انجام دهد» را نخواهیم یافت. به همان اندازه که یافتن پاسخ برای این سوال که «آنها احتمال دهد چه کاری انجام دهند» مفید است، تجربه نشان داده که تلاش برای پاسخ به سوال دیگر که «چه کاری باید انجام شود» نیز دارای فایده بوده است. بنابراین من بیشتر متمایل بودهام که این پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی را بپذیرم که اوپک در گسترش ظرفیت تولید نفت خام خود چندان پیشرفتی نخواهد داشت. در نتیجه، مطابق پیشبینی IEA میانگین قیمت جهانی نفت به ۱۳۰ دلار در هر بشکه خواهد رسید (قیمت سال ۲۰۰۵، ۷۴دلار) براساس این مطالعه تقاضای نفت در سال ۲۰۳۰ همچنان در سطح بالایی قرار دارد و به سطح ۱۰۹میلیون بشکه در مقابل روزانه ۸۴میلیون بشکه در سال ۲۰۰۵ خواهد رسید. (IEA فرض کرده که اگر اوپک در گسترش ظرفیت توفیق داشته باشد، این عدد به ۱۱۶میلیون بشکه خواهد رسید).
این یک سناریوی خیلی وحشتناک نیست و سناریوهای بدتری نیز مطرح است.
من مطمئن هستم که در نهایت ما به راهبری عوامل بازار برای تنظیم میزان مصرف خود تن خواهیم داد. قبلا نیز اشاره کردم که ما تجربه مفیدی در مورد سهمیهبندی مصرف نفت نداریم. (۳) پیشنهاد دیگر برای کاهش مصرف، وضع مالیات بر مصرف بنزین، مثلا ۳ دلار در هر گالن است که جایگزین دیگر مالیاتها یا کاهش درآمدها شود. اما نظر من این است که وقتی کاری را میتوان از طریق عوامل رقابتی بازار به انجام رساند نباید آنرا از طریق وضع مالیات انجام داد. البته وقتی رقابت عرضه و تقاضا در این بازار شانه به شانه است اتکا به دست نامرئی بازار ریسک بالایی دارد. چرا که فقط یک اقدام تروریستی میتواند میزان عرضه را به شدت کاهش دهد و اقتصاد جهانی را متزلزل سازد. هیچ راهی هم وجود ندارد که بتوانیم از وقوع چنین رویدادی به طور صد درصد جلوگیری کنیم. نباید فراموش کنیم که یک بازار رقابتی زمانی کارکرد دارد که همگان با میل و رغبت بدان بپیوندند و خیال همگان از هرگونه تهدید جدی و آسیبزننده راحت بوده و مقید به اما و اگر نباشد به یاد داشته باشیم که بازار خود هدف نیست. بازار وسیلهای است که به مردم کمک میکند منابع موجود جامعه را به بهترین نحو مورد استفاده قرار دهند.
به نظر من ضرورت دارد که قیمت بنزین به شدت افزایش یابد تا ما مجبور شویم به سمت استفاده از موتورهایی برویم که قوه محرکه آنها چیزی غیر از بنزین باشد. اکنون قیمتها آنقدر بالا نیست که چاره طبیعی کار، گرفتن کودک از این شیر باشد. اگر روند امور چنان باشد که افزایش قیمت بنزین مسلم فرض شود (چه از طریق دریافت مالیات و چه به واسطه قیمتها در مبدا عرضه) در آن صورت میتوان انتظار داشت که در تولید اتانول نوآوریهای فنی جدیدی مطرح شود.الکل ذرت که گران قیمت هم هست امروزه چندان قابل استفاده نیست، چرا که قابلیت آن برای گرفتن جای بنزین بسیار کم است.
ارسال نظر