اکنون، اسپانیا!

مترجم: امین گنجی

منبع: نیویورک تایمز

اشاره: مقاله زیر چند روز پیش از انتخابات یونان نوشته شده است. اکنون دیگر نتیجه انتخابات یونان مشخص شده است. حزب دموکراسی نو با اختلافی دو درصدی ائتلاف چپ رادیکال را شکست داد و با جایزه ۵۰ کرسی اضافه برای حزب برنده، خواهد توانست دولت یونان را با ائتلاف حزب سوسیالیست میانه تشکیل دهد. در هر حال، اسپانیا اکنون موضوع داغ اروپا شده است. در این مقاله خواهیم خواند که چگونه اسپانیا به بحران وارد شده و چرا خروج از این بحران برای اسپانیا نیز در مدت بسیار کوتاه تنها تصوری بیش از حد خوشبینانه خواهد بود. دو هفته پس از آنکه نخست وزیر ماریانو راخوی وعده داد که «ما نیازی به طرح نجات مالی بانکداری اسپانیا نخواهیم داشت»، اسپانیا نیز به صفِ کشورهایی همچون یونان، ایرلند و پرتغال پیوست و آخرین کشوری شد که کمک‌های مالی دریافت کرد. آیا این کمک‌ها فاجعه را دور کرده است؟ نه؛ متاسفانه نه!

کمک‌های مالی به اسپانیا که این بار حدود ۱۲۵ میلیارد دلار هستند، قرار است اعتماد را به سرمایه‌گذاران بازگردانند، اما سرمایه‌گذاران دریافته‌اند که بسیاری از سیاستمدارهای اروپایی تصور نمی‌کنند کمک‌های مالی سریالی، طرح‌های پله‌ای و سیاست انقباضی واحد برای این همه کشور گوناگون جوابگو باشد و راه‌حلی پیش نهد.

یکشنبه، پس از آنکه آقای راخوی سعی کرد کمک‌های مالی دریافت‌کرده را با گفتن این جمله که «صرفا میزانی اعتبار» است، کم جلوه دهد و نیز پس از آنکه ماریو مونتی، نخست‌وزیر ایتالیا، نسبت به «خطر دائمی رکود» هشدار داد، هزینه‌های وام ایتالیا و اسپانیا به شدت بالا رفت.

و احتمالا نقطه اوج دوباره این هزینه‌ها تنها چند روز بعد ظاهر خواهد شد. روز یکشنبه رای‌دهندگان یونانی برای انتخاب دولت جدید خود رای خواهند داد و تلویحا خواهند گفت که آیا دوست دارند در منطقه یورو باقی بمانند یا خیر. خروج یونان از این منطقه می‌تواند ثبات بانکی را در سرتاسر منطقه یورو به خطر بیندازد. برخی از تحلیلگران هشدار می‌دهند که خروج یونان می‌تواند اثری همچون سقوط شرکت لمان برادرز ایجاد کند و سرتاسر جهان را با بحران مواجه سازد.

اسپانیا به شدت به کمک مالی یادشده نیاز داشت و شاید بسته کمک مالی اعطا‌شده به اسپانیا از موارد قبلی آن بهتر باشد. دولت اسپانیا تنها می‌تواند از این پول برای سرمایه‌سازی دوباره بانک‌های خود استفاده کند و در عین حال، از شرایط انقباضی شدیدی که یونان، ایرلند و پرتغال را از پا درآورد، احتراز کند.

ضوابط سهل‌گیرانه‌تر بسته مالی اسپانیا به نوعی جایزه این کشور به خاطر پیاده‌سازی سیاست‌های پولی انقباضی در ماه‌های گذشته به صورت داوطلبانه بود. ما امیدواریم این اتفاق معنای دیگری هم بدهد: اینکه آلمان و دیگر مقامات اروپایی بفهمند سیاست انقباضی سرسختانه‌ای که آنها مطالبه کرده‌اند، شکست خورده است. انقباض مالی رکود را در اقتصادهای اروپایی تعمیق کرده است و به جای بهبود آنها، کاری کرده که توانایی کمتری در بازپرداخت بدهی‌هایشان داشته باشند. این سیاست‌ها همچنین به خیزش‌های اجتماعی و سیاسی راه برده است و یونان نمونه بارز این مساله است.

ریشه مشکلات اسپانیا در وام‌گرفتن‌های اسراف‌کارانه دولت بل در ترکیدن حباب مسکنی ریشه دارد که بانک‌های وام‌دهنده را به نابودی کشانده است (البته بانک‌هایی که بی‌ملاحظه‌کاری برای مدت زیادی به وام دادن مشغول بوده‌اند). بسته نجات مالی به درستی این اقتدار را به اتحادیه اروپا می‌بخشد که بر بانک‌های مشمول این طرح نظارت کنند و اصلاحات ساختاری بیشتری را پیش ببرند؛ یعنی به طور خاص پیوندهای نزدیک بین سیاستمداران محلی و بانک‌های محلی را از بین ببرند.

اما اسپانیا با این بسته نجات مالی رستگار نخواهد شد. این بسته میزان بدهی کشور را افزایش خواهد داد و بازپرداخت بدهی‌های کنونی آن را دشوارتر نیز خواهد ساخت؛ بنابراین بسته نجات مالی دیگری پس از این نیز ضروری خواهد بود.

بله، اینجاست که به مساله اصلی می‌رسیم. تاکنون هر راه‌حلی که برای بحران بدهی منطقه یورو و جهت پر کردن شکاف بدهی‌ها طرح شده است، شکاف‌ها را افزایش داده و جلوگیری از رشد شکاف‌ها را کاهش داده است.

رهبران اروپا ــ به خصوص آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان ــ باید تدبیر دیگری بیندیشند. بسته‌های انقباضی سابق باید نرم‌تر و آسان‌گیرتر شوند. اگر به لحاظ سیاسی نمی‌توان این آسان‌گیرتر شدن را «مذاکره مجدد» نامید، پس آن را چیزی دیگر بنامید و سر میزها بنشینید. توافق‌نامه‌های جدیدی باید تدارک دیده شوند و به مشکل بیکاری سطح بالای کنونی بپردازند.

در جلسه‌ای که اواخر این ماه تشکیل خواهد شد، رهبران اروپایی باید بتوانند فرآیند ادغام نهادینه اروپا (یعنی ساختن یک اتحادیه از نهادها در سطح اروپا) را تسریع کنند. در ابتدا، این کار باید با سیستم بانکی انجام شوند و بیمه سپرده‌ در سطح منطقه یورو، نظارت بانکی و طرح‌های متحد برای مدیریت ورشکستی‌های بانکی مد نظر قرار گیرند.

اگر اروپا نتواند این قدم‌های نخستین در راه نجات خویش را بردارد، آنگاه ابلهانه است که باور کنیم رهبران اروپایی بر سر اتحاد پولی و سیاسی به توافق برسند؛ اتحادی که برای حفظ یورو ضروری خواهد بود.