در سال ۱۲۵۵ هجری شمسی وزارت «فوائد عامه» در ایران تاسیس شد و امور مربوط به احداث راه، پل و راهداری در زمان سلطنت ناصرالدین شاه به این وزارتخانه محول شد. از آن زمان تاکنون بر سر وزارت فوائد عامه چه رفته است بماند. راه که یک عنصر اصلی برای فوائد عامه یا به تعبیری رفاه اجتماعی است، محل وقوع بسیاری از حوادث و بستر داستان‌های زیادی بوده است. معابر عموما باریک و پیاده‌رو بودند و فقط معابر اصلی یا معابری که به میادین می‌رسیدند عرض بیشتری داشتند تا عبور اسب و گاری مسیر باشد. به مرور وقتی کالسکه‌نشین‌ها خواستند با آرامش و راحتی بیشتری سفر کنند، خیابان‌های کالسکه‌رو نیز در محله‌های اعیان‌نشین کنار باغ‌های بزرگ ایجاد شد. با آمدن خودرو و احداث راه‌های عریض‌تر بافت شهری نیز دگرگون شد. خودرو (ماشین) قواره شهری قدیم را به تدریج به هم می‌زد و راه هر روز محلات شهری را دست کم دوپاره می‌کرد. در وسط شهرها خیابانی که در آن زمان عریض می‌نمود، شکل گرفت. شبکه معابر که با مقیاس انسانی طراحی شده بود و با شبکه‌های جدید همخوانی نداشت و یک کوچه محلی ناگهان به یک خیابان وصل می‌شد. تقریبا در همه شهرهای بزرگ ایران این ناهمگونی دیده می‌شد. خودرو (اتومبیل)، هم بافت شهری ما را به هم می‌زد هم آرام آرام فرهنگ خاص خود را به محیط اجتماعی ما تحمیل می‌کرد، اما یک نوید نیز داشت که از این پس زمان رفت و آمدها بسیار کوتاه‌خواهد شد. همراه با این نوید در سال ۱۳۰۱ اولین گواهینامه رانندگی در ایران صادر شد. در آن زمان ۲۰نوع علائم رانندگی وجود داشت و بین سال‌های ۱۳۰۵ الی ۱۳۰۸ صدور گواهی‌نامه رانندگی آغاز گردید که طبقه‌بندی آن عبارت بود از تصدیق درشکه‌چی، تصدیق گاری‌چی و تصدیق اتومبیل‌چی. این سیر هر روز برای رفاه عامه تکمیل می‌شد.در سال ۱۳۴۶ مقرراتی به منظور افزایش ظرفیت، ایمنی، ایمن کردن تقاطع‌ها، روگذرهای عابر پیاده‌ و خط ویژه «اتوبوس» (خودرو) ایجاد شد. از آن موقع به تدریج مردم دریافتند برای رسیدن به مقصد، خودرو داشتن یا در خودروی کرایه سوار شدن لزوما سریع‌تر به مقصد رسیدن نمی‌باشد، بلکه ممکن است وسیله‌ای که به جای درشکه و اسب باید باعث راحتی خیال وی گردد، به علت کثرت آن در جاده‌ها و خیابان‌های کم‌عرض و تقاطع‌های غیرکارشناسی و بافت بومی تبدیل به یک معضل در تهران می‌گردد.از آن موقع سعی و خطا شروع شد تا شاید مشکل حمل‌ونقل شهری کمتر گردد و هرچه می‌گذشت ما کمتر به نتیجه می‌رسیدیم و سیاست‌های بخشی نیز کار را بدتر از گذشته می‌کرد. در همین سال‌ها بود که روی دکه‌های تبلیغاتی می‌دیدی که نوشته‌اند به امید روزی که هر ایرانی یک پیکان داشته باشد. به تدریج مشکل حمل‌ونقل شهری، واژه‌ای به نام «ترافیک» را معادل کندی و گاهی ایستایی حمل‌‌ونقل شهری کرد.