مامان بی‌مامان<br>در مهدکودک‌ها چه می‌گذرد؟
مریم خباز
از صبح تا حالا مرتب بی‌تابی می‌کند و برای اینکه به خواسته‌اش برسد پاهایش را به زمین می‌کوبد.

عکس: حمید جانی‌پور
دیگر حوصله همه را سر برده است. آنقدر جیغ کشیده که آثار گرفتگی به وضوح در صدایش هویدا است، دانه‌های اشک کنار چشمانش خشکیده است. روز از نیمه گذشته، اما او هیچ نخورده است مثل اینکه با این کار می‌خواهد قدرت جسم کوچکش را به رخ بکشد. دست از بی‌قراری بر نمی‌دارد و مربی دیگر نمی‌داند با او چه کار کند. کودکی را که می‌خواهد گرسنه بماند، نمی‌توان متقاعد کرد؛ اما با ترفندهایی می‌توان به دست خوابش سپرد. اما با چه ترفندهایی... دیگر طنین فریادهای کودک جسور در راهرو نمی‌پیچد. مربی نفسی راحت می‌کشد و کنار بقیه بچه‌ها چشم روی هم می‌گذارد. شاید اینها صحنه‌های تکرار شده‌ای باشد که بعضی کودکان و والدینشان البته اگر از ماجرا خبردار شده باشند، در ذهنشان رژه می‌رود. داستان از این قرار است که کودکی که دیگر آن طفل فرمانبردار شیرخوار نیست به موجودی فعال و پرتحرک با ذهنی پر از علامت سوال تبدیل شده است. اما مادر و پدر به هزار دلیل نه توانی برای پاسخگویی به سوالات و کنجکاوی‌هایش دارند و نه قدرتی در تحمل بی‌تابی ناشی از بی‌پاسخ ماندن سوالاتش. آنها سخت با هم کلنجار می‌روند و کودک حاضر به اطاعت نیست. او در دنیایی سیر می‌کند که فرسنگ‌ها با دنیای بزرگ‌ترها فرق دارد، همه چیز برایش عجیب است، او دوست دارد انگشتش را در هر سوراخی فرو ببرد یا طعم هر چیزی اگر مشمئز کننده‌ترین ماده هم باشد، بچشد. اما کنار آمدن با او واقعا سخت است؛ ولی برای یک کودک که همه فضولش می‌خوانند یک نسخه سحر آمیز وجود دارد، مهد کودک. کافی است دست کودک را بگیری و با وعده «ددر» به نزدیک‌ترین مهدکودک محل بسپاریش. البته برای اینکه عزیز دردانه میان غریبه‌ها طعم راحتی را بچشد حاضری پول بیشتری بدهی و او را به مهدی خصوصی بفرستی. مراحل ثبت‌نام راحت طی می‌شود و کودک بازیگوش به دست مربی سپرده می‌شود. اما اینکه در نهایت زیر سایه آموزش چه اتفاقی می‌افتد، جای بحث دارد. البته همیشه باید جایی برای استثناها باز کرد ولی در برخی مهدکودک‌ها اصولی حاکم است که بیشتر از نوعی استبداد به جای آموزش تبعیت می‌کند. به اذعان بسیاری از والدین که مهدکودک را با هزاران آرزو پناهی برای کودکشان قرار داده‌اند، هستند مهد کودک‌هایی که در آنها با فرصت‌سوزی زمانی که باید برای آموزش کودکان صرف شود، به هدر می‌رود.
طبق گفته آنها، برخی مربیان مهد آن قدر سرشان شلوغ است که توان ندارند با کودکان سپرده شده به آنها سر و کله بزنند. گفته می‌شود استاندارد در نظر گرفته شده در ایران برای تشکیل گروه زیر نظر یک مربی، 10کودک است؛ اما بعضا دیده شده که این رقم تا 50درصد افزایش می‌یابد. از سوی دیگر، یک مربی زمانی تمام انرژی‌اش را صرف آموزش و سرگرمی‌های سالم به کودک می‌کند که خود فارغ از انواع دغدغه‌ها باشد.
به عنوان مثال مربی که حتی با داشتن سابقه کار چند ساله هنوز تحت پوشش بیمه قرار نگرفته و حقوقی پایین‌تر از حداقل‌ها را دریافت می‌کند، اگر هم وجدان کاری داشته باشد، باز سختی‌های پیرامون، ذهنش را مشوش می‌کند. این در شرایطی است که برخی مدیران مهدکودک ترجیح می‌دهند برای کاستن از هزینه‌ها، راحت‌ترین راه را انتخاب کنند، استخدام کم‌تجربه‌ها.
افراد کم‌تجربه حتما کسانی هستند که به اصول آموزش آن هم به زبانی کودکانه مسلط نیستند. همین امر آنها را زودرنج و عصبی می‌کند؛ اما این روند اگر هیچ منفعتی نداشته باشد یک سود بزرگ دارد که عوایدش به جیب مدیر مهد ریخته می‌شود. در این میان برخی والدین از این موضوع شکایت دارند که از زمانی که کودکشان را به مهد فرستاده‌اند او «بددهنی» می‌کند؛ یعنی به باور آنها بچه‌ها در محیط مهدکودک آن قدر خارج از کنترل مربی هستند که به راحتی از یکدیگر حرف‌های زشت می‌آموزند.
البته در مهدکودک‌ها بعضا نوعی زورگویی که کمتر شبیه آموزش هنجارها به کودکان است نیز دیده می‌شود. در برخی مهدکودک‌ها روحی مستبدانه حاکم است که اجازه فعالیت‌های دلخواه را به کودک نمی‌دهد؛ چراکه مطابق اصول این رویه، کودک خلاف میل باطنی‌اش هم که شده باید از دستورات فرمان ببرد.
اما در کنار تمام این اتفاقات، حادثه‌ای واقعا تاسف‌بار نیز در برخی مهد‌کودک‌ها اتفاق می‌‌افتد. صحنه‌های این تراژدی با استخدام یک مربی(که معلوم نیست تجربه کافی دارد یا نه) کلید می‌خورد و با بی‌حوصلگی‌ها و ناتوانایی‌هایش در اداره گروه‌های کودکانه ادامه می‌یابد. او توان کنترل بچه‌های شیطان و پرتحرک را ندارد و فضای مهدک‌کودک هم آنقدر بزرگ نیست تا کمی از شدت شلوغ‌کاری‌های بچه‌ها بکاهد در این شرایط مربی کم تجربه چکار خواهد کرد، خدا می‌داند. به هرحال توقع والدین از مهدکودکی که به آن اعتماد کرده‌اند چیزی بالاتر از این بحث‌ها است. در واقع شاید همین اتفاقات است که سبب شده تعداد معدودی از کودکان ایرانی به مهد بروند.
مراقب خانه دوم باشید
طبق آمارهای اعلام شده از سوی سازمان بهزیستی به عنوان متولی نظارت بر مهدکودک‌ها تنها پنج تا شش درصد کودکان ایرانی به مهد می‌روند. این در حالی است که این سازمان برای جذب هفت تا هشت‌درصد کودکان کشور برنامه‌ریزی کرده است! البته شاید برای این استقبال اندک بتوان به مردم حق داد؛ چرا که علاوه بر مسائلی چون کمبود تبلیغات در مورد مهدکودک‌ها و فقر مالی و اقتصادی مردم و عدم اعتماد خانواده‌ها، نوع عملکرد مهدها نیز بی‌تاثیر نیست. شاید یکی از عوامل بی‌اعتمادی مادران اجازه ندادن به مادر برای حضور در کلاس کودک و بازدید او در زمان‌های متفاوت باشد. البته این اکراه مسوولان برخی از مهدها به نشان‌دادن کلاس‌ها در ساعات مختلف به طور ناگهانی نشات گرفته از مسائل ناخوشایندی مثل حضور تعداد زیادی کودک در فضایی کوچک است. به این ترتیب بسیاری از مهدکودک‌ها فقط در ساعات خاصی که اغلب اول وقت کاری مهد است و با وقت قبلی انجام شده حاضر به پذیرش مادر در کلاس کودک می‌شوند. درواقع این قبیل مهدها تنها به نوشتن کارهای روزانه کودک و برنامه‌های او داخل یک دفترچه یادداشت و قراردادن آن داخل کیف کودک اکتفا می‌کنند.
مشکلات مهدها از زبان مسوولان
فعالیت در مهدکودک به علت مواجهه با مخاطبان خردسال به نظر کار کوچکی می‌رسد. این در حالی است که 75درصد مغز کودک در شش سال اول زندگی شکل گرفته و حدود 90درصد توانایی‌های کودک در این دوران جهت می‌گیرد. بنابراین کوتاهی در تربیت کودکان در این دوره از زندگی آثار بسیار سوئی در پی خواهد داشت، اما برخی مشکلات سبب شده تا مهدکودک‌های ما این کارکرد با اهمیت را تا حدی از دست بدهند.
به طوری که نبود برنامه آموزشی هماهنگ برای مهدکودک‌ها، تعرفه‌های پایین و لوکس دانستن خدمات مهد از جمله معضلات پیش‌رو است. این در شرایطی است که به گفته باقریان، روانشناس، کار در مهدهای ما شامل یکسری برنامه‌های آموزشی مدون بهزیستی چون آموزش رنگ‌ها، فصول و... تحت عنوان واحد کار و برنامه‌های دیگری چون آموزش سفال، نقاشی و... است. در این آموزش‌ها توجه کمی به کشف استعدادها و خلاقیت‌های کودکان شده و تنها بچه‌ها را در مسیری مشخص قرار می‌دهد که این امر باعث می‌شود فرصت رشد و شکوفایی از کودک گرفته شود.
هزینه‌ها، چالشی دیگر
دعایی، رییس انجمن مدیران مهدهای کودک البته مشکلات پیش‌روی مهدها را در پایین بودن اعتبارات می‌داند. به گفته او پایه شهریه‌ها آنقدر پایین است که هزینه واقعی با دریافتی‌ها هماهنگ نیست. این در شرایطی است که معافیت از مالیات در مورد مهدهای کودک اجرا نمی‌شود و شهریه‌ها نیز واقعی نیستند.
طبق اعلام بهزیستی شهریه هر مهدکودک باید ماهانه 66هزار تومان باشد؛ ولی این رقم، مبلغی است که مدیران مهدکودک‌ها با آن مشکل دارند. طبق اعلام یکی از مدیران مهدکودک در شمال شهر تهران اگر ظرفیت یک مهدکودک را 80کودک تصور کنیم در صورت تکمیل ظرفیت یک مهد ماهانه پنج میلیون و 280هزار تومان درآمد دارد. این در حالی است که طبق اعلام این مدیر مهد هزینه اجاره مکان 300متری دربست در ناحیه یک یا سه تهران ماهانه چهار تا پنج میلیون تومان است.
این در شرایطی است که گفته می‌شود در یک مهدکودک با این ویژگی‌ها، ۲۰پرسنل فعالیت می‌کنند که هزینه‌ای معادل پنج‌میلیون تومان برمی‌دارد. البته به اذعان این مدیر با کسر هزینه‌های غذا، مواد بهداشتی، برنامه‌ریزی، وسایل آموزشی و استهلاک، مهد نه تنها سودآوری ندارد، بلکه ضرری معادل هفت تا نه میلیون تومان نیز متوجه مجموعه می‌شود.
البته اظهارات این مدیر کمی اغراق‌آمیز به نظر می‌رسد؛ به طوری که یکی دیگر از مدیران مهدکودک در مناطق شمالی تهران به جای ضرر و زیان از سود اندک مهد سخن به میان می‌آورد. به گفته او با کسر هزینه‌های ماهانه یک مهدکودک 300متری چیزی بیش از شش‌میلیون تومان سود عاید مجموعه می‌شود.
مهدکودک‌ها ستاره‌‌دار می‌شوند
سی‌ام بهمن ماه بود که مدیر کل دفتر امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور از ستاره‌دار شدن مهدکودک‌های خصوصی شهری خبر داد و وعده داد که با اجرای طرح ارزیابی و ارتقای کیفیت مهدهای کودک، مهدها به سه، دو و یک ستاره تقسیم شوند. رتبه‌بندی مهدها پیش از این در سه استان اجرا شده که با توجه به باور مسوولان و موفق دانستن آن، هم اینک مرحله اول رتبه‌بندی مهدها به تمامی استان‌ها اعلام شده که آنها باید طبق چارچوبی مشخص در یک پروسه زمانی معین، خود را با شاخص‌ها هماهنگ کنند و پس از آمادگی کامل از ناظران سازمان بهزیستی جهت بازدید از مهدکودک دعوت کنند. به گفته محمدحسین جوادی این طرح باعث ارتقای سلامت، وضعیت فرهنگی و تربیتی کودکان و نیز افزایش اعتماد خانواده‌ها به خدمات مهدهای کودک می‌شود؛ ضمن آنکه از این به بعد شهریه مهدها نیز بر اساس تعداد ستاره‌ای که می‌گیرند، تعیین می‌شود. البته خبر ستاره‌دار شدن مهدها این شائبه را که مبنای استفاده خانواده‌ها از مهدها بر اساس میزان درآمدشان و شکل‌گیری نوعی تبعیض خواهد بود، در ذهن تداعی می‌کند؛ به طوری که جوادی نیز بیان می‌کند: «مبنای ارزش‌گذاری مهدها صرفا بر اساس فضای فیزیکی نخواهد بود، بلکه الگوی تعریف شده در فضای فیزیکی و آموزش مهم‌ترین شاخص‌هایی خواهند بود که مدنظر قرار می‌گیرند».
به این ترتیب هر چند به گفته مسوولان، شاخص‌هایی چون فضای فیزیکی، بهداشت، ایمنی، تغذیه، رعایت قوانین و مقررات و ... در این طرح لحاظ شده، اما به علت آنکه بیش از ۹۰درصد مهدهای کودک در کشور خصوصی است، هدف اصلی سازمان بهزیستی ایجاد رقابت در ارتقای سطح کیفی خدمات است.