چرا خداحافظی مرجانه گلچین از بازیگری باورپذیر شد؟
دروغ۱۳ علیه اعتبار رسانهها
امسال دروغهای سیزده تکرار شدند، حتی برخی تصور کردند که خبر درگذشت رضا داوودنژاد و حمله به کنسولگری ایران در دمشق هم دروغ سیزده است تا اینکه رسانههای رسمی این خبرها را تایید کردند و تردیدها را کنار زدند. نکته مهم در این میان، تایید رسانههای رسمی است. یعنی اگر رسانهها، خبری را تایید کنند، مخاطبان، بازارها و ... از آن تاثیر میگیرند و بسیاری از معادلات ممکن است به خاطر یک خبر تغییر کند. اینجا اعتبار رسانهها یک شاخص بسیار حیاتی است. چون کاربران و مخاطبان میتوانند با ارجاع به رسانههای رسمی میان خبرهای واقعی و غیرواقعی تمایز قائل شوند.
خداحافظی پرسروصدا
چیزی که دروغ سیزده امسال را پرحاشیهتر از همیشه کرد، خداحافظی عجیب یک بازیگر از سینما و تلویزیون بود. مرجانه گلچین روز سیزدهم فروردین در اینستاگرام خود نوشت که از دنیای بازیگری خداحافظی کرده است. بسیاری از رسانهها هم این خبر را به نقل از خود او کار کردند و کاربران شبکههای اجتماعی هم مطمئن شدند که این خبر حقیقت دارد. نکته قابل توجه این است که در عصر ما، شبکههای اجتماعی و صفحات تایید شده سلبریتیها، به منابع دست اول رسانهای تبدیل شدهاند. وقتی بازیگری در صفحه رسمی خود موضوعی را درباره خودش اعلام میکند، این موضوع اعتبار و ارزش خبری پیدا میکند و رسانهها آن را بازنشر میکنند. چنانکه خبر خداحافظی مرجانه گلچین در قریب به اتفاق رسانههای رسمی نیز بازنشر شد. این درحالی است که طبق روال همیشگی دروغ سیزده درباره مسائلی عمومیتر است و معمولا ارجاع مشخصی به منابع رسانهای ندارد. نتیجه اینکه تکرار انتشار خبرهایی چون خداحافظی گلچین در رسانهها و تکذیب آن، میتواند اعتبار رسانهها را خدشه دار کند.
اما ماجرا چه بود؟
ماجرا از این قرار است که گویا چنانکه رسانهها نوشتند، ویدئوی خداحافظی مرجانه گلچین چند روز قبل از سیزدهم فروردینماه منتشر شده بود. و این ادعا (دروغ سیزده) خود دروغی دیگر محسوب میشود، اما او در این ویدئوی جدید گفته که قصد کنارهگیری از بازیگری ندارد و ضمن عذرخواهی از هوادارانش تاکید کرده که قصدش از گفتن این دروغ این بوده که ببیند چقدر در دل مردم ایران جا دارد.
حمید شکری خانقاه، کارشناس ارتباطات و رسانه، در این باره گفته است: در سالهای اخیر همیشه روزنامهها، مطبوعات یا رسانههای رسمی به عنوان منبع موثق به حساب میآمدند اما گستردگی فضای مجازی باعث شده که این روزها این فضا منبع بماند اما ویژگی موثق بودن خود را از دست بدهد؛ چراکه در فضای مجازی هر کس با دغدغههای خود وارد عرصه افکار عمومی میشود. رسانههای رسمی اگر بخواهند صرفا به فضای مجازی اتکا کنند، احتمال لغزش و خطای آنها چند برابر میشود. در حال حاضر هم حتی میبینید بسیاری از رسانهها منبع اطلاعاتشان رسانهنگارها، بلاگرها و ایفلوئنسرها هستند. شکریخانقاه تاکید کرد: برخی افراد و اشخاص گاه به قصد کنشگری تولید محتوا میکنند؛ آنها در واقع به قصد خبر این کارها را نمیکنند بلکه گاهی اوقات برای جریانسازی وارد عمل میشوند، گاهی شیطنت رسانهای و بازی رسانهای میکنند و گاهی هم این کار به منظور دیده شدن و خودنمایی صورت میگیرد. بنابراین وقتی رسانهای این اشخاص را به عنوان منبع خبری در نظر میگیرد و اظهارات آنها را در رسانه خود منتشر میکند، احتمال لغزش و خطا را هم باید بپذیرد. در این گونه موارد بهترین حالت این است که رسانه مثل همیشه که به دنبال استنطاق و جستوجو میرود، با منبع موردنظر ارتباط بگیرد و صحت و سقم خبر را از خود منبع جویا شود. با وجود فیکنیوزها و اکانتهای غیرواقعی از اشخاص مطرح، لازم است رسانهها با خود منبع اصلی در ارتباط باشند.
او با یادآوری اینکه در ارتباط با پدیده دروغ ۱۳ در سالهای گذشته اخبار بسیاری منتشر شده و موارد این چنینی در دنیا هم وجود دارد، در عین حال خاطرنشان کرد: برخی اشخاص برای اینکه بتوانند دغدغههای خود را پاسخ بدهند، اقدام به تولید محتواهای کذب میکنند و آن را رد یا تایید هم نمیکنند. این اشخاص را نمیتوان مقصر دانست، بلکه ایراد را باید به رسانه گرفت که به عنوان منبع معتبر که افکار عمومی را خطدهی میدهد، اقدام به انتشار این اخبار میکند؛ بنابراین برای اینکه اعتبار خودش از دست نرود باید حتما صحت و سقم خبر را از منبع آن جویا شود. در موضوع اخیر هم یک فرد مطرح آمده و رسانهها و افکار عمومی را به بازی گرفته. افرادی که این رفتارها را میکنند باعث می شوند افکار عمومی به فضای مجازی و حتی به رسانه های رسمی که این اخبار را بازنشر کردند بیاعتماد شوند.
دروغی برای سرگرمی
دروغ ۱۳، به عنوان یک رسم وارداتی و بیگانه، این روزها به بخشی از فرهنگ ایرانی تبدیل شده است و برخی افراد خود را مقید به انجام آن میدانند. هرچند درباره تاریخچه دقیق این رسم در کشورهای خارجی هم اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما یکی از معروفترین روایات درباره شکلگیری این رسم را به اقدام پادشاه فرانسه شارل نهم نسبت میدهند. او در سال ۱۵۶۴ و هنگام اصلاح تقویم گریگوری، جشنهای سال نو را از اول ماه آوریل، به اول ماه ژانویه منتقل کرد، اما بعد از این تغییر، مخالفان همچنان مصرانه در روز اول آوریل عید را جشن میگرفتند و موافقان، آنها را دست انداخته و «احمقهای آوریل» مینامیدند.
نحوه اجرای این رسم در کشورهای خارجی به این صورت است که افراد از صبح دروغهایی میگویند و در پایان روز، دروغشان را فاش میکنند.
در رسمِ اصلی، شخصی که بعدازظهر دروغی بگوید «احمق آوریل» لقب میگیرد، اما در نوع بومی آن در کشور ما، گاهی حتی برخی افراد از یک روز جلوتر شروع به دروغگویی میکنند تا دروغشان باورپذیرتر به نظر برسد و در نهایت با فاش شدن آن در پایان روزِ سیزدهم فروردین بتوانند از دروغِ باورپذیر خود لذت بیشتری ببرند.
البته یک اصل کلی نباید فراموش شود. دروغ اول آوریل نباید آسیبزننده باشد و بیشتر باید جنبه سرگرمی و حتی شادیبخشی داشته باشد.با توجه به اینکه حتی در منابع معاصر، اثری از وجود چنین رسمی در میان ایرانیان نیست، به نظر میرسد عمر دروغ ۱۳ در ایران کمتر از ۸۰سال باشد. البته به نظر میرسد در چند سال گذشته با افزایش استفاده از فضای مجازی، این رسم رونق بیشتری گرفته است.