روزهای طراحی پارک ساعی
حسین محجوبی ۹۱ ساله شد
محجوبی در مصاحبهای درباره علاقهاش به نقاشی گفته است: زمانی که در لاهیجان زندگی میکردم و کلاس اول و دوم را پشتسر میگذاشتم، یک روز در کلاسی شلوغ نشسته بودم. در زمان بیکاری، کتابی را برداشتم و شروع به نقاشی کردم. مبصر کلاس به خانم معلم گفت محجوبی درحال نقاشی است. خانم معلم، مرا که در آن زمان هشتسال سن داشتم جلوی تخته برد و در روزهای ابتدایی سال تحصیلی به من هفت، هشت کف دستی زد که چرا نقاشی میکنم! از آن زمان استعداد داشتم.
شمس لنگرودی هم دربارهاش گفته است: من سالها پیش وقتی حسین محجوبی را از نزدیک نمیشناختم همواره با این پرسش روبهرو بودم که چرا او در دورهای که همه کنش اجتماعی دارند، در آثارش به جای اینکه به عنوان یک کنشگر سیاسی و اجتماعی عمل کند، همچنان طبیعت را به تصویر میکشد. اما در سالهای اخیر وقتی با حسین محجوبی از نزدیک آشنا شدم؛ متوجه شدم که او انسان بسیار بزرگی است و اتفاقا در آثارش فروتنی ذاتی و زندگی را انعکاس میدهد. او در دورهای که ما به دلیل واخوردگیهای زندگی فعالیت جدی نداشتیم برای زندگی بهتر معنا میساخت و یکی از خدمات مهمش در تمام این سالها طراحی پارکها برای بهتر زندگی کردن ما بود که از چشم افرادی چون من دور مانده بود. برخی از افراد به زندگی معنای جدیدی میبخشند و برخی نیز زندگی را کدر میکنند. حسین محجوبی از جمله هنرمندانی است که معنای جدیدی به زندگی اضافه میکند و من بسیار خوشحالم که او را میشناسم و میتوانم ادعا کنم از دوستان او هستم.
جواد مجابی، شاعر، نویسنده و منتقد گفته است: سال ۱۳۵۷ با غلامحسین ساعدی به نمایشگاه محجوبی رفتیم و پس از رؤیت آثار، ساعدی رو به استاد کرد و پرسید در خیابانها مردم تظاهرات میکنند، اما این جنبش در آثار شما دیده نمیشود. استاد در پاسخ گفت هر کس به طریقی اعتراض خود را نمایش میدهد. امروز به این نتیجه رسیدهام که نباید به حرف منتقدان گوش سپرد، زیرا هر کس انقلاب را به سبک خویش پیش میبرد. درخت در آثار استاد محجوبی به معنای انسان است، انسانهای تک، انبوه، بیشه و جنگل، تجمع حضور انسانی که در کارهای محجوبی تکرار شده است. محجوبی در انتقال حس زیبای صلحآمیز بشری موفق بوده است و در بعضی از کارها که دنیای زشت را به تصویر کشیده است بخشی از زشتی دنیا را نشان میدهد.
هادی سیف، فیلمنامهنویس و پژوهشگر نیز درباره این هنرمند گفته است: او هرگز زندگی را با فراغت و آسودگی معنا نکرده است و لحظهلحظه زندگیاش سرشار از خلاقیت است و این موضوع را میتوان به خوبی در آثارش مشاهده کرد. همه بر این باورند که درختان و اسبها به صورت مکرر در آثار حسین محجوبی تکرار شده است. اگر کَمَکی دقیق شویم درخواهیم یافت که درخت و اسب در فرهنگ ما از جایگاه ویژهای برخوردار است و محجوبی در هر اثر نگاه ویژهای به این عناصر بصری داشته است. گاه اسب نماد خیر و شر میشود و در برخی از آثار او شاهد مبارزه اسب سیاه و اسب سفید هستیم. درختان حسین محجوبی همواره ما را به یاد سروهای ایستاده میاندازد و اگر سروهای او را نمادی از مردم ایران بدانیم سروهای محجوبی ما را به یاد ایستادگی و استقامت ایرانیها میاندازد که همواره در برابر مشکلات سرو گونه رفتار کردهاند. در نقاشیهای محجوبی کمتر درختی را میبینیم که اسیر باد و توفان شده است و درختان او همواره راستقامت هستند. در واقع حسین محجوبی با نقاشیهایش میخواهد به من مخاطب پیام ایستادگی و مقاومت در برابر مشکلات را بدهد.
حسین محجوبی درباره چگونگی طراحی پارک مشهور ساعی در جایی گفته است: زمانی که پارک ساعی را طراحی میکردم سعی کردم از باغهای مختلف دنیا، نمونههایی بیاورم مثلا در طراحی پارک ساعی از باغهای ژاپنی هم استفاده شد. بخش کنار برکه این پارک به صورت باغهای ژاپنی طراحی شد؛ اما در طراحی کلی پارک سعی کردم از الگوی باغهای ایرانی استفاده کنم. بیشتر حرکتهای موجود در این پارک، اسلیمی است تا یک نوع اختلاف سطح به وجود بیاید تا پلهای بهکار گرفته نشود چون برای کودکان و افراد مسن سخت است. نهتنها خودم بلکه به مهندسین مشاور هم توصیه میکردم این نکته را رعایت کنند. هر نقطهای از ایران گل و گیاه خاص خودش را دارد. در تهران، درخت چنار و کاج مناسب این آب و هوا هستند. گیاهانی که ما برای طراحی پارک ساعی داشتیم، محدود بود اما در نزدیکی کرج پارکی وجود دارد که انواع درختهای مختلف دنیا در آنجا وجود دارد. در ایران درخت چنار از جمله گیاهانی است که معمولا در بیشتر شهرهای ایران سازگاری دارند. ما سعی کردیم از درختهایی مانند کاج که در تهران سازگاری دارد، استفاده کنیم.