کمپینشناسی-شماره۲
رقابت در میانه طیف سیاسی
در حالی که جلیلی، زاکانی و قاضیزاده انتهای طیف اصولگرایی را نمایندگی میکنند، پزشکیان نماینده کل طیف وسط و انتهای اصلاحطلبی شده است. یعنی سبد رای بالقوه پزشکیان بزرگتر از همه نامزدهاست اما تنوع آن یک مشکل اساسی در مسیر اقناع و بسیج آن است. قالیباف هم طیف وسط اصولگرایی و نیز آرای مردد را نمایندگی میکند و هر چه شانس پیروزی او بیشتر شود از آرای استراتژیک پزشکیان کاسته میشود. آرای مردد در وسط طیف سیاسی قرار دارند. بر اساس نظرسنجیها حدود 40 درصد کسانی که میخواهند رای بدهند نمیدانند به چه کسی رای خواهند داد. یعنی منتظر کمپینهای نامزدها هستند. این نکته عجیب نیست. حتی در جایی مثل آمریکا هم آرای مردد وجود دارند و هر سال بر جمعیت آنها افزوده میشود. هر زمان رقابت نامزدها نزدیک باشد آرای مردد خیلی تعیینکننده میشوند.
جلیلی در فعالیتهای دیروز خود همچنان متمرکز بر پایگاه رای خود یعنی اصولگرایان ارتدوکس بود و ضمن مخالفت با مذاکره با آمریکا و بینتیجه خواندن آن نشان داد که قصد تغییر مواضع خود را ندارد و امیدوار است با همین سبد رای که دارد انتخابات را به دور دوم بکشاند. تاکید جلیلی بر اینکه اهل لابی نیست برای آرای سیاسی و حتی مردد جذاب نیست. زیرا بسیاری از رایدهندگان لابی را بخش لاینفک سیاست امروزی میدانند. مخالفت با لابی در سیاست شبیه مخالفت با استفاده از تلفن همراه هوشمند است. طرفداران جلیلی و زاکانی ظاهرا از توییتر و تلگرام به ایتا رفتهاند تا سیاست آنها در حمایت از فیلترینگ برای هواداران آنها باورپذیر باشد.
اما مشکل اینجاست که آنها با این کار فرصت بحث و اقناع آرای مردد را تا حدی از دست میدهند و بر اقناع کسانی تمرکز میکنند که در هر صورت به آنها رای خواهند داد و این یک اشتباه استراتژیک است. آقای پورمحمدی چند اقدام رسانهای داشت و برخی سیاسیون اصلاحطلب گفتند که او میتواند با نقد اصولگرایان و نامزدهای آنها به پدیده انتخابات تبدیل شود. زبان و گفتار این تنها روحانی عرصه انتخابات هنوز با سرعت تحولات هماهنگ نیست و بنابراین نظرات او بازتابی در رسانهها ندارد. اعلام شد که حسامالدین آشنا مسوول رسانهای او شده است. بنابراین میتوان انتظار داشت پورمحمدی در روزهای آینده با برخی تکنیکهای رسانهای و روانی بیشتر دیده شود. اما او با تبدیل شدن به یک نامزد جدی فاصله زیادی دارد.
ضمن اینکه زمان زیادی هم در اختیار او نیست. زاکانی هم ظاهرا در شبکههای مجازی مورد استفاده طبقه متوسط شهری چندان فعال نیست و بر جذب رایدهندگان اصولگرای تند تمرکز کرده است. او معمولا با کمپین منفی و حمله به سایر نامزدها شناخته میشود و چون پزشکیان چندان تخریبپذیر نیست، بنابراین صدای او در حمله به این رقیب اصلاحطلب چندان شنیده نمیشود. از طرف دیگر به نظر میرسد تیم ستادی زاکانی هم محدود و اندک است. او تاکنون حرفی که بازتاب زیادی در رسانهها داشته باشد، نزده است و ای بسا در شبکههای اجتماعی رایج بازتاب نداشته است.
برای فهم استراتژی زاکانی احتمالا باید تا زمان مناظرههای تلویزیونی منتظر باشیم و ببینیم که آیا او باز هم میخواهد پوششی باشد یا در قامت یک نامزد مستقل ظاهر شود. باید ببینیم که آیا او هم مثل قاضیزاده و جلیلی میخواهد در پرده و کنایه از قالیباف انتقاد کند یا انتقاد خود را علنی میکند؟ اگر زاکانی بخواهد صراحتا از قالیباف انتقاد کند ممکن است بازی اصولگرایان به هم بریزد و این چیزی است که اصلاحطلبان مشتاقانه منتظر آنند. اما اصولگرایان در انتخابات 1400 تخریب نکردن همدیگر را تمرین کردند و ممکن است اینبار هم بخواهند با همان استراتژی جلو بروند. شایعات درباره ائتلافها و انصرافها در حال مطرح شدن است، اما باورپذیر نیست. حتی شایعه ائتلاف قالیباف با پزشکیان هم مطرح شده است. دیروز نخستین نشانههای بحثهای انتخاباتی در اینستاگرام هویدا شد که از نظر کمپینی مهم است و نشان میدهد عموم مردم هم به تدریج نسبت به انتخابات حساس میشوند.