رشد اقتصادی دهه ۴۰ از کجا آمد؟
دهه ۴۰ در افواه عمومی به دهه طلایی اقتصاد ایران معروف است. دهه ۴۰ از معدود دورههایی است که درآمد سرانه، مصرف سرانه و سرمایهگذاری سرانه به صورت همزمان صعودی بوده و چشمانداز مثبتی از وضعیت اقتصادی را به نمایش گذاشتهاند. از اینرو بسیاری از تحلیلگران دهه ۴۰ را تجربهای از توسعه ایران قلمداد میکنند؛ تجربهای که استمرار پیدا نکرد، اما بازخوانی آن تجربه برای بازگشت به ریل توسعه ضروری است. با این حال این سوال همچنان مبهم است که چرا اقتصاد ایران در دهه ۴۰ رشد دورقمی را تجربه کرد؟ آیا آن تجربه قابل استمرار بود؟
نمودار «یک» نشاندهنده تولید ناخالص داخلی سرانه، مصرف سرانه و سرمایهگذاری سرانه در تمام سالهایی است که حسابهای ملی ایران توسط بانکمرکزی منتشر شده است. یکی از نکات قابل تامل این تصویر رشد خیرهکننده تولید، مصرف و سرمایهگذاری در سالهای پیش از ۱۳۵۵ است؛ بهصورتی که متوسط تولید ناخالص داخلی سرانه را به ارقام حقیقی مبتنی بر سال پایه ۱۳۹۵ (تمام ارقام مربوط به حسابهای ملی در این یادداشت بر مبنای ارقام حقیقی سال پایه ۱۳۹۵ بنا بر گزارش بانکمرکزی بیان میشود) از حدود ۵میلیون تومان سال ۱۳۳۸ به بیش از ۳۰میلیون تومان سال ۱۳۵۵ رساند. مصرف و سرمایهگذاری سرانه نیز به ترتیب از ۲.۸ و ۱.۴میلیون تومان سال ۱۳۳۸ به ۵.۶ و ۱۰.۴میلیون تومان سال ۱۳۵۵ رسید. اینکه سال ۱۳۵۵ همچنان قله دستنیافتنی اقتصاد ایران است، از دیگر نکات قابل تامل این تصویر است. تولید و مصرف و سرمایهگذاری سرانه در سال ۱۴۰۲ به ترتیب ۱۷.۴، ۹.۶ و ۲.۵میلیون تومان بوده است. تولید ناخالص داخلی حتی در بهترین وضعیت سالهای پس از انقلاب (سال ۱۳۹۰ با درآمد سرانه حدود ۲۳میلیون تومان) نیز حدود ۷۷درصد عملکرد سال ۱۳۵۵ بوده است. اما چه شد که در دهه ۴۰ شاهد چنین رشدی بودیم؟
نمودار «2» نمایانگر سهم بخشهای مختلف در تولید ناخالص ملی ایران است. این تصویر نشان میدهد بیش از نیمی از تولید ناخالص ملی ایران در سالهای 1338 تا 1355 مربوط به بخش معدن بوده که بخش عمده آن تولید نفت خام است. سهم بخش معدن در تولید ناخالص داخلی سالهای 1338 تا 1355 بیش از 53درصد بوده؛ در حالی که سهم بخشهای کشاورزی، ساختمان، خدمات و صنعت به ترتیب حدود 7، 6، 30 و 2درصد بوده است (به دلیل گرد کردن اعداد، جمع اعداد برابر با 100 نیست). آیا بخش صنعت که در دهه 40 حدود 2درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میداد، میتواند موجب رشد 11درصدی اقتصاد شود؟ بخش صنعت 2درصدی حتی اگر 100درصد رشد کند و دوبرابر شود، کل اقتصاد فقط یکدرصد بزرگ میشود. از اینرو نمیتوان رشد 11درصدی اقتصاد در دهه 40 را به صنعت و سیاست صنعتی منتسب کرد. از تصویر «2» چنین برمیآید که بخشهای بزرگ اقتصاد ایران در آن سالها (معدن و خدمات) باید بخش عمده رشد را ایجاد کرده باشند.
نمودار «3» سهم هر بخش در رشد تولید ناخالص داخلی را نشان میدهد. ارتفاع هر ستون رشد اقتصادی آن سال را نشان میدهد و رنگهای هر ستون نشان میدهد چه بخشی از رشد محققشده مربوط به بخشهای مختلف است. بهعنوان مثال در سال 1339 اقتصاد ایران رشد حدود 10.7درصدی را تجربه کرده که سهم بخشهای کشاورزی، ساختمان، صنعت، معدن و خدمات به ترتیب 0.2، 0.5، 0.2، 5.2 و 4.5درصد بوده است. همانطور که پیشبینی میشد، این شکل نشان میدهد که بخش عمده رشد سالهای 1339 تا 1355 ناشی از نفت بوده است. رشد اقتصادی سالهای 1338 تا 1355 حدود 11.3درصد بوده که فقط حدود 0.3درصد از این رقم مربوط به بخش صنعت بوده و بقیه 11درصد رشد متوسط اقتصاد، با دیگر بخشها ایجاد شده است. اما بخش نفت چگونه چنین رشدی را رقم زد؟ آیا این امر به افزایش قیمت نفت در دهه 50 شمسی مربوط است؟ چرا افزایش قیمت نفت طی دهه 80 شمسی در رشد بخش نفت منعکس نشده است؟
نمودار «4» نشاندهنده تولید نفت خام ایران در سالهای 1900 تا 2006 میلادی است (منبع). این تصویر نشان میدهد که تولید نفت خام ایران از متوسط یکمیلیون بشکه در روز در سال 1960 میلادی (1339 شمسی) به حدود 6میلیون بشکه در سال 1974 میلادی (1353 شمسی) رسیده است. افزایش 6برابری تولید نفت در این سالها به معنای متوسط رشد 13درصد سالانه تولید نفت است که رشد سالانه بخش معدن در حسابهای ملی نیز تقریبا همین مقدار است. باید توجه داشت که در محاسبه حسابهای ملی به قیمت ثابت، تغییرات قیمت دورههای مختلف اثر مستقیم ندارد و آنچه گزارش میشود ناشی از رشد واقعی آن بخش است. از اینروست که در سالهای 1338 تا 1355 رشد بخش نفت چشمگیر است؛ اما در سالهای دهه 1380 چنین رشدی مشاهده نمیشود، چون در آن سالها رشد حقیقی در بخش نفت رخ نداده است. بخش عمده رشد اقتصادی سالهای 1338 تا 1355 ناشی از رشد تولید نفت بوده و سیاست صنعتی در آن نقشی نداشته است. شاید بتوان گفت نقش رئیس شرکت ملی نفت در رشد دورقمی دهه ۴۰ بیش از وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه بوده است. این سخن الزاما به معنای ناکام بودن سیاست صنعتی آن دوره نیست؛ بلکه فقط به این معنی است که نمیتوان رشد اقتصادی 11.3درصدی سالهای 1338 تا 1355 را به عنوان شاهدی بر موفقیت سیاست صنعتی آن دوره عنوان کرد. از دیگر رو باید توجه داشت که احتمالا رشد سالهای 1338 تا 1355 به همان کمیت و کیفیت نمیتوانست به صورت میانمدت ادامه داشته باشد. رشد دورقمی آن سالها ناشی از افزایش تولید نفت بوده و احتمالا ما نمیتوانستیم با رشد 13درصد سالانه، تولید نفت را افزایش دهیم؛ زیرا تولید نفت علاوه بر سرمایهگذاری، مقید به وضعیت مخازن نفت است. بهعنوان مثال، استمرار رشد 13درصدی تولید نفت به این معنی است که تا 10سال بعد، در سال 1365 تولید نفت ما باید بیش از 20میلیون بشکه در روز میشد که چنین امری از مخازن نفتی ایران بعید است. از اینرو شاید بهترین سناریوی بدیل (counterfactual) ما برای سالهای پس از 1355 رسیدن به رشد میانمدت حدود 6درصد بوده است. در نتیجه نباید به تجربه رشد 11درصدی آن سالها به مثابه تجربه قابل تکرار توسعه ایرانی نگاه کرد.