رفراندوم تمدنی
واقعیت این است که زمور و ترامپ، از سنتهای سیاسی متفاوت سر بر آوردهاند و بنیانهای فکری و رفتاری آنها متفاوت است. ترامپ در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۱۶ آمریکا، با انتخاب موضع پوپولیستی، خود را از دیدگاههای حاکم بر حزب جمهوریخواه متمایز کرد؛ این در حالی است که زمور تلاش نکرده است، توجه رایدهندگان فرانسوی را به مسائلی معطوف کند که سیستم سیاسی این کشور تلاش میکند آنها را نادیده بگیرد. او بر پلتفرم سیاسی دیرینه و محبوب فرانسه تمرکز کرده و تلاش میکند، از جایگاه خود، به عنوان یکی از اعضای جامعه نخبگان فرانسه برای ارائه دیدگاههایش به شکل جدید، استفاده کند. این سبک تبلیغاتی، با روش ترامپ که بهعنوان یک نیروی بیرونی وارد صحنه سیاسی شد، متفاوت است.
بیش از ۲۵درصد رایدهندگان فرانسوی، هوادار دیدگاههای راست افراطی هستند؛ یعنی جناح سیاسیای که طی یکدهه اخیر، لوپن نماینده آن بوده است. لوپن در دو انتخابات ریاستجمهوری قبل شکست خورد؛ زیرا تلاشهای او برای نوسازی برخی مواضع این جناح سیاسی، سبب روی گرداندن تعداد زیادی از هواداران راستافراطی از این حزب شد؛ بدون آنکه بر حامیان این جریان بیفزاید. یک نکته مهم این است که حزب «اجتماع ملی» که لوپن، رهبر آن است، دیدگاههای مبهمی درباره هولوکاست دارد و ریشههای ایدئولوژیک آن به مذاق بسیاری از رایدهندگان خوش نمیآید؛ در نتیجه، میزان طرفداران آن طی سالهای اخیر، رشد نکرده و لوپن نیز سیاستمداری است که شغل او حضور در صحنه سیاسی است و از ثروت خانوادگی بهره میبرد. او هرگز با دشواریهای اقتصادی و وحشت از مهاجران که بسیاری از رایدهندگان فرانسوی تجربه کردهاند و مبنای تصمیمگیری آنها در پای صندوقهای رای است، مواجه نبوده است.
تمامی ویژگیهای یادشده، سبب شده است تا درباره توانایی لوپن برای رهبری فرانسه تردید به وجود آید. حالا زمور وارد صحنه انتخابات ریاستجمهوری فرانسه شده است. او از بسیاری از ویژگیهایی که لوپن ندارد، برخوردار است و برخلاف لوپن، فردی تحصیلکرده است که در مباحثه تبحر زیادی دارد. زمور از موسسه معتبر مطالعات سیاسی و روزنامهنگاری پاریس فارغالتحصیل شده و طی دوران فعالیت خود بهعنوان روزنامهنگار، ارتباطهای نزدیکی با سیاستمداران ارشد و اندیشمندان فرانسوی برقرار کرده است. زمور در سالهای اخیر، در کانال «سینیوز» به طور مستمر برنامه اجرا کرده و توانسته است، تواناییهایش را برای عموم مردم به نمایش بگذارد. او در این سلسله برنامهها با تعداد زیادی از سیاستمداران و اندیشمندان فرانسوی به بحث پرداخته و همواره نشان داده که تا چه حد بر مسائل مختلف، مسلط است.
پیشینه شخصی زمور نیز عاملی برای جذب رایدهندگان است. او در حومه پاریس بزرگ شد و شاهد افزایش تعداد مهاجران مسلمان و تاثیر آنها بود؛ در نتیجه، هنگامی که درباره اثرات این روند رو به رشد صحبت میکند، میتواند مخاطبان را متقاعد کند. زمور در یک خانواده یهودی که اصلیت الجزایری داشت، به دنیا آمد؛ اما خانوادهاش مجبور شد، به فرانسه مهاجرت کند. پیوندهای او با شمال آفریقا سبب شده است تا دیدگاههایی که علیه اعراب و مسلمانان دارد، مورد قبول رایدهندگان قرار گیرد. از سوی دیگر، بهرغم تاکید زمور بر ریشههای مسیحی فرانسه، هویت یهودی وی و عضویتش در یک کنیسه، سبب شده است تا در برابر اتهامهایی که معمولا در حوزه یهودستیزی به جناح راست افراطی وارد میشود، مصون باشد.
تکامل دیدگاههای سیاسی زمور با تحولاتی که در دیدگاههای بسیاری از رایدهندگان فرانسوی ایجاد شده است، شباهت دارد. او ابتدا یک سوسیالیست بود که وقتی حزب، موضع خود را در قبال مهاجران تغییر داد، از آن خارج شد. زمور سپس موضعی مشابه موضع سیاسی «ژان پیر شوونفونت» را که در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ وزیر دولت فرانسه بود، اتخاذ کرد. این موضع بر تقویت پایبندی به جمهوری و ارزشهای آن برای ایجاد بنیان فرهنگی فرانسوی منحصربهفرد مبتنی بود. پس از مدتی، زمور این دیدگاه را کنار گذاشت؛ زیرا به این نتیجه رسیده بود که جمهوری فرانسه، تحت تاثیر تنشهای قومی و مذهبی، بهشدت صدمه دیده است. امروزه زمور معتقد است که فرانسه دیگر نمیتواند با سیاستهای قدیمی که در ایدهآلهای جهانگرایانه ریشه دارد، نجات یابد. وی خود را یک رئالیست سرخورده میداند که میخواهد فرانسه را با پیشنهاد راههای جدید و متفاوت با راههای شکستخورده طبقه حاکم، نجات دهد.
زمور نامزدی خود در انتخابات ریاستجمهوری را یک «رفراندوم تمدنی» برای فرانسه میداند تا این کشور با حفظ تاریخ و فرهنگ خود در برابر جهانیسازی و تغییرات جمعیتشناختی، روح خود را حفظ کند. با آنکه برخی شباهتهای کوچک بین این دیدگاهها و دیدگاههای ترامپ وجود دارد، زمور نسخه نوستالژیک خود را به شکلی ارائه میکند که برای نخبگان فرانسوی، آشنا و مورد پذیرش است.
از سوی دیگر، هرگاه زمور سخنانی تند و غیرمتعارف به زبان میآورد، در نظرسنجیها از محبوبیتش کاسته میشود؛ در حالی که در مورد ترامپ درست عکس این اتفاق رخ میداد. این دیدگاه که فرانسه در حال افول است، دیدگاهی است که تمامی جناحهای سیاسی این کشور به آن باور دارند، به همین دلیل، موضعگیریهای زمور، اینکه او عضوی سرخورده از طبقه نخبگان است که از سیاستهای شکستخورده ناامید شده است و شجاعت اقدام را دارد، مورد توجه قرار گرفته است. کمتر از پنجماه دیگر مشخص خواهد شد که آیا نگرانیها درباره آینده فرانسه به حدی شدید است که زمور رای زیادی در انتخابات کسب کند یا نه. اما اینکه او را نسخه فرانسوی ترامپ بدانیم، دیدگاهی است که در سوءتفاهمها درباره فرانسه، سنتهای سیاسی این کشور و فرهنگ آن ریشه دارد.